یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

اولین تماسهای اسلام با ملل بالكان


تمدن اسلامی نیروی حاكم بر تعداد زیادی از ملتها است كه از اقیانوس اطلس در غرب تا هند و چین در شرق و از غرب و شمال آفریقا در جنوب تا آسیای مركزی در شمال, شبه جزیره بالكان را در جنوب شرقی احاطه كرده است

تمدن اسلامی نیروی حاكم بر تعداد زیادی از ملتها است كه از اقیانوس اطلس در غرب تا هند و چین در شرق و از غرب و شمال آفریقا در جنوب تا آسیای مركزی در شمال، شبه جزیره بالكان را در جنوب شرقی احاطه كرده است. این منطقه همچنین با تمدنهای «كوچك‏» دیگری از سایر ملل در سراسر جهان روبرو و آن را جذب كرده و با آلترناتیوهای جدید اخلاقی و معنوی معرفی نموده است.

معرفی دقیق ملتی كه بیشترین سهم را در شكل دادن و توسعه و گسترش اسلام داشته، بسیار مشكل است. به هر حال، عربها افتخار دارند به عنوان اولین كسانی كه برای گسترش دستورات الهی قرآن اقدام كردند، شناخته شوند. ولی آنها تنها نبودند. فارسها، بربرها، مغولها و عثمانیها نیز سهم بسیاری در گسترش آن داشته‏اند.

در شبه جزیره بالكان این تفكر حاكم است كه عثمانیها در گسترش اسلام در این منطقه جدی بوده‏اند. اما اگر بخواهیم ظهور تمدن اسلامی در شبه جزیره بالكان را به تركها محدود كنیم، دچار یك اشتباه بزرگ شده‏ایم; زیرا كلیه دستاوردهای مادی و فرهنگی از طریق اسلام - كاملترین شیوه زندگی - توسط ملل بالكان بویژه آلبانیایی‏ها و بوسنیایی‏ها كسب شده است.

ذكر این نكته كه ملل بالكان روابط گسترده تجاری، سیاسی و نظامی با شركا و طرفهای مسلمانشان داشته‏اند، ضروری به نظر می‏رسد. تبادل هیاتهای رسمی و همچنین مهاجرتهای فردی و گروهی مردم از دیگر ویژگیهای روابط قوی میان آنها می‏باشد. اما روابط ملل بالكان با عثمانیها، در مقایسه با دیگر مسلمانان، طولانیتر و عمیقتر است و از اواخر قرن پانزدهم تا جنگهای بالكان در سال ۱۹۱۲، به طول انجامیده است. روابط میان ملل بالكان (بویژه آلبانیایی‏ها) و اعراب از دیرباز - حتی قبل از دوره مسیحیت - وجود داشته است و جهان عرب دارای اهمیت زیادی برای حتمیت‏بخشیدن به پدیده آلبانی و بوسنی بوده است (بخوانید پذیرش سریع اسلام). با این حال، علی‏رغم این واقعیات، این مساله هیچ گاه مورد توجه هیچ یك از مؤسسات تحقیقی و محققین قرار نگرفته است.

این مساله در ماهیت‏بسیار پیچیده است; زیرا جنبه‏های جامعه شناختی، قومی، فرهنگی، سیاسی، ایدئولوژیكی و مذهبی آن، بسیار دخیل است. غرض‏ورزی‏های سیاسی و فرضیات غلط به عنوان «اطلاعات صحیح تاریخی‏» عنوان شده، تبدیل به بخشی از مواضع رسمی در خصوص اسلام می‏شوند.

بنابراین یك مطالعه جدید برای كشف حقایق لازم است. باید یك پژوهش جدید تاریخی - خالی از هر نوع غرض‏ورزی - در خصوص جنبه‏های مذهبی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی زندگی فئودالی پیش از اسلام ملل بالكان، بویژه آلبانیایی‏ها صورت پذیرد.

تعداد مورخین و محققین مسلمانی كه به طور جدی در مورد دوره پیش از عثمانیها تحقیق و پژوهش كرده‏اند، بسیار كم می‏باشد. ،موفاكو، (Mufaku) ،كالشی، (Kaleshi) ،چابی، ( Cabaj) و غیره و در میان بوسنیایی‏ها به هند، (Hand) و هادیجاحی، (Hadijahi) اشاره نمود. ولی باعث تاسف است كه بسیاری از آثار تاریخی مهم شرقی، به سادگی مورد استفاده محققین ما قرار نگرفته است; زیرا اكثر آنها به زبانهای عربی، تركی و فارسی نوشته شده است. ترجمه این آثار باید هر چه سریعتر انجام شود.

۱- شرایط تاریخی و اجتماعی ملل بالكان

دوره زمانی مورد بحث، از آغاز مسیحی شدن مردم بالكان تا فتح آن توسط عثمانیها طی قرون ۱۴ و ۱۵ و پس از آن كه اسلام به طور سریع مورد پذیرش آلبانیایی‏ها و سپس سایر ملل قرار گرفت، می‏باشد. بنابراین، برای درك بهتر موضوع پذیرش سریع اسلام توسط ملل بالكان، ضروری است‏شرایط تاریخی، اجتماعی و مذهبی مردمی كه در شبه جزیره زندگی می‏كردند - در ابتدا ایلیری‏ها و سپس اقوام اسلاو - نشان داده شود.

ایلیری‏ها كه در بین رودخانه دانوب و دریای آدریاتیك اسكان داشتند، مشرك بودند، هر چند كه مسیحیت‏به كندی در حال گسترش بود. در سال ۳۱۳ میلادی، امپراتوری رم طی «حكم مذهبی میلان‏»، مسیحیت را به عنوان مذهب رسمی اعلام كرد و مردم شبه جزیره بالكان تحت فشار شدید، آن را پذیرفتند. رومی‏ها وارد سرزمینهای ایلیری‏ها، بویژه سالونیكا در جنوب، سواحل دریای آدریاتیك در غرب و دالماتیا، (Dalmatia) در شمال غربی شدند. در این زمان بود كه اولین اجتماعات مسیحی در میان ایلیری‏ها پدید آمد. حمله اقوام ژرمن بین قرون ۴ تا ۶، موجب شكست امپراتوری رم در سال ۴۷۶ شد. در پایان قرن پنجم و آغاز قرن ششم، بلغارها و تعداد دیگری از اقوام اسلاو، شروع به حمله به مرزهای امپراتوری بیزانس و غارت آنجا كردند. نتیجه این حملات كه از پایان قرن ششم تا قرن هفتم به طول انجامید، سكونت دائم آنها در سرزمینهای بین رودخانه دانوب و دریای اژه بود.

به قول پترویچ، اسلاوها با جمعیت‏بومی (ایلیری‏ها) در شرق صربستان كنونی روبرو شدند كه رمی (مسیحی) نشده بودند. وی اسامی مكانها و مردم را به عنوان شاهد ارائه می‏كند. این دوره، ویژگیهایی همچون نهادینه كردن دین مسیحیت و روابط قوی آن با فئودالهای حاكم را دارد. شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی كه این دوره به همراه داشت، موجب طغیانهای عظیم شد.

در طول این دوره در ایلریا، همانند بسیاری از مكانهای دیگر، شرایط سخت اقتصادی و نارضایتی مذهبی، راه را برای نظریه‏های جدید باز كرد و برخی از آنها، بر ضد نهادینه‏سازی دین مسیحیت‏بودند. مذاهب كوچك مانند مانویت، آریاگرایی و غیره، در هر گوشه‏ای پدیدار شد. این مذاهب ارتباطی با كلیسا نداشتند و همین مساله، موجب سختگیریهای بیشتر علیه آنها شد. در قرن نهم، امپراتوری بیزانس علائق زیادی در بالكان داشت و قادر بود مجددا بیشتر سرزمین فعلی آلبانی را تحت كنترل قرار دهد. به هر حال، حملات قبایل اسلاو، بویژه صربها، اثبات كرد كه این امپراتوری یك مشكل بزرگ در سر راه خود دارد.

هیل، (Hill) یادآور می‏شود كه بلغارها در اواخر قرن نهم، موفق به تسلط بر شرق آلبانی شده، تا نزدیكی بندر دورس پیش رفتند. دمیرای، (Demiraj) نیز معتقد است كه بلغارها بین سالهای ۸۱۵ تا ۱۰۱۸، بر اكثر سرزمین كنونی آلبانی و حتی كوزوو تسلط و حاكمیت داشتند. بنابراین در اوایل قرن یازدهم، آلبانی صحنه نبرد میان امپراتوری بیزانس و بلغارها بود. در سال ۱۰۱۸، بلغارها در یك نبرد در نزدیكی شهر برات شكست‏خوردند و آلبانی به تصرف بیزانس درآمد و حكومت وحشت واسیل دوم شروع شد. اما در طول قرن یازدهم، تعدادی شورش، از جمله در سالهای ۱۰۴۰، ۱۰۴۳، ۱۰۷۰، ۱۰۷۸ و ۱۰۸۰ به وقوع پیوست. در سال ۱۰۵۴، به دلیل كشمكشهای داخلی در دین مسیحیت، كوزوو به دو بخش تقسیم شد. شرق كوزوو زیر نفوذ كلیسای ارتدوكس و غرب آن زیر نفوذ كلیسای كاتولیك قرار گرفت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.