جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

محافظت از آزادی مهار آزادی


محافظت از آزادی مهار آزادی

آزادی به معنای آزاد بودن برای انجام دادن هر آنچه می خواهی است کسی که برای انجام دادن آنچه می خواهد آزاد است, برای سلب آزادی دیگران نیز آزاد است بنابراین آزادی نامحدود به بردگی راه می برد برای محافظت از آزادی, آزادی باید مهار شود

درک ورهوف اشتات (متولد ۱۹۵۵)، تئوریسین لیبرال بلژیکی (پیرو رالز) و برادر نخست وزیر بلژیک «گای ورهوف اشتات» است. کتاب «لیبرالیسم انسانی» او برای سیاستمداران احزاب لیبرال بلژیک و همچنین حزب دموکرات ۶۶ هلند الهام بخش است.

او از لیبرالیسم در برابر حملاتی که از جانب مخالفان جهانی سازی صورت می پذیرد، دفاع می کند، با ذکر این مطلب که لیبرالیسم به همکاری و اشتراک مساعی نظر دارد (یا باید نظر داشته باشد). او کتاب های «دفاعیه ای برای فردگرایی» و «موج فمینیستی سوم» را به رشته تحریر درآورد.

آثار فیلسوف اتریشی بریتانیایی کارل پوپر یک منبع مهم الهام برای لیبرالیسم هستند.او به عنوان یک دانشجوی یهودی فلسفه، ریاضی و روانشناسی در وین ناآرام رشد یافت، به مارکسیسم معتقد شد اما باور او زود تغییر کرد. در انتهای دهه ۱۹۳۰ از خطر نازی ها گریخت. به مخالفت با تمامی اشکال توتالیتاریانیسم پرداخت و ایدئولوژی کمونیسم را رد کرد.

با کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» به یکی از مدافعان پروپاقرص جامعه باز دموکراتیک و لیبرال تبدیل شد. جامعه شهروندان آزادی که می توانند سیاست ها را بسنجند، آنها را تغییر دهند و حکومت ها را بدون خونریزی برکنار کنند. او به مقابله با کسانی چون افلاطون، هگل و مارکس پرداخت کسانی که از یک جامعه ایستا دفاع می کنند.

براساس گفته پوپر توسعه جامعه و رشد دانش بر مبنای مباحثه آزاد و اصلاح گام به گام جامعه رخ می دهند. این نظرگاه لیبرالی واضحی است که فیلسوف بحث آفرین ما بر آن تاکید می کند. در یکی از مصاحبه های آخرش او می گوید؛ من لیبرالم.اگر چه دولت های توتالیتر خوب نیستند، اما چنانکه پوپر می گوید آزادی نامحدود هر فرد نیز خوب نیست.

او اینگونه استدلال می کند؛ آزادی به معنای آزاد بودن برای انجام دادن هر آنچه می خواهی است. کسی که برای انجام دادن آنچه می خواهد آزاد است، برای سلب آزادی دیگران نیز آزاد است. بنابراین آزادی نامحدود به بردگی راه می برد. برای محافظت از آزادی، آزادی باید مهار شود. در واقع پوپر به مخالفت با تمامی اشکال دگماتیسم می پردازد.

برای او تمامی دیدگاه ها و نظرات چیزی جز نظریه نیستند. یک برنهاد تا جایی پابرجا می ماند که نقض نشده نباشد. بر نهاده ها قوهای سفیدی هستند که تا وقتی که قوی سیاهی یافت نشود پابرجا می مانند. این بنیان تئوری ابطال پذیری است که در فلسفه سیاسی نیز قابل استفاده است. بر این منوال فوکویاما در کتابش «پایان تاریخ» در اشتباه بود آنگاه که لیبرالیسم را به عنوان فاتح یگانه و نهایی نبرد ایدئولوژیک در نظر می گیرد. پوپر در ۱۹۹۲ در مصاحبه ای در مورد حرف های فوکویاما چنین می گوید؛ «اینها اما بیاناتی بی معنی هستند.»

پوپر تمام اندیشه های فلسفی و سیاسی ای را که از خطاناپذیری خود آغاز می کنند پس می زند. رهبران نظام های توتالیتر و بنیادگرا اعمال و اندیشه های خود را مطلقاً صحیح فرض می کنند. به رهبران احزاب کمونیست بیندیشید کسانی چون لنین،استالین، مائو و پل پوت... به رهبران فاشیست همچون موسولینی و هیتلر بیندیشید یا حتی پاپ در واتیکان. این آخری حتی وضعیت خطاناپذیری اش را در ۱۸۷۰ در اولین شورای واتیکان بی کم و کاست به دست آورد. خطاناپذیری غالباً با جوامع بسته ای همراه می شود که نقادی در آن به خاطر خیری والاتر غیرمجاز است. جوامع بسته ای که در آن مردم بدون آزادی اجتماعات زندگی می کنند.

بنیادگرایی و خطاناپذیری بدون هیچ گونه توجهی به بدبختی ای که برای انسان ها به ارمغان می آورند دست در دست هم گام برمی دارند. پوپر اخطار کرد آن کسانی که وعده بهشت بر روی زمین را می دهند تنها جهنم به ارمغان آورده اند. نقادی برای پوپر مهم ترین راه برای جایگزینی باورهای مستقر با باورهای جدید است. این راه استقرار یک جامعه کامل را تضمین نمی کند اما کلیدی است برای شناسایی و متوقف کردن بدبختی اجتماعی.

بیزاری از خطاناپذیری احتمالاً پوپر را امروز در جبهه مقابله با بنیادگرایی معتقد به حاکمیت بازار قرار می داد.- به اصطلاح نولیبرال ها و لیبرتارین هایی که باور دارند که بازار آزاد، آزادی مطلق و مالکیت گزندناپذیر همواره به نتیجه بهتری برای بشریت منجر خواهند شد- واقعیت ثابت کرده که آنها بر خطا هستند.

پوپر تصریح می کند که یک بازار آزاد بدون دخالت گری نمی تواند وجود داشته باشد. باور نامشروط به آزادی و بازار آزاد اغلب به بی توجهی و بی تفاوتی به مردمی منجر می شود که به عنوان مثال به دلیل بیماری یا پیری قادر به ایفای نقش در جامعه نیستند.

چنین باوری حتی می تواند به تغییر شکل بازار آزاد به انحصارگری منجر شود. یک دولت قدرتمند برای محافظت از بازار آزاد در برابر انحصارگری، تراست ها و توافق بر سر قیمت ها مورد نیاز است. یک دولت قدرتمند برای استقرار بازتوزیع به قصد کمک به بیماران، سالخوردگان و معلولان و دادن فرصت های تحصیلی به کودکان برای پروراندن استعدادهایشان مورد نیاز است. پوپر برای برقراری ارتباط میان علایق فردی و جمعی کوشید. در سخنرانی اش با عنوان سرگذشت زمان ما؛ دیدگاهی خوشبینانه که در ۱۲ اکتبر ۱۹۹۵ در دانشگاه بریستول به ایراد آن پرداخت، شوربختی هایی را که ابتدا باید حل شوند فهرست می کند.

او آنها را این گونه رده بندی می کند؛ فقر، بیکاری و دیگر شکل های عدم امنیت اجتماعی، بیماری و رنج، قوانین جزایی ظالمانه، بردگی و دیگر شکل های وابستگی، تبعیض مذهبی و نژادپرستی، کمبود فرصت های تحصیلی، شکاف طبقاتی شدید و جنگ.

ما می بایست موسسات اجتماعی که توسط قدرت دولت تقویت شده اند را برای محافظت از ضعفا در برابر ثروتمندان بنا کنیم. او به وضوح بیان می کند که بنیان های دولت قانونی دموکراتیک شامل آزادی و برابری است. نظریه ای که بعد ها توسط جان راولز، آمارتیا سن و مارتا ناسباوم بیشتر پرورده شد. پوپر به شدت منتقد هر حکومتی بود که مدعی در دست داشتن تمامی حقیقت باشد.

این یکی از دلایلی بود که او از خشونت رو به رشد نازی ها در اتریش گریخت و به زلاندنو سفر کرد. با این حال او هرگز به مقابله با یک دولت کارآمد و سودمند نپرداخت. کتاب او فقر تاریخی گری یکی از مهم ترین مساعدت ها به لیبرالیسم است. او با تمام توان به مقابله با این تئوری می پردازد، همچون آنچه مارکسیسم وانمود می کند، که تاریخ بر حسب قوانین سخت و استوار بسط می یابد و به یک موقعیت نهایی معین می رسد.

با این نظریه او به مصاف با فیلسوفانی چون آنتونیو گرامشی، ژان پل سارتر و مارکوس بکر پرداخت. براساس گفته پوپر تاریخی گری در برابر عقلانیت قرار می گیرد و به این طریق پوپر به مقابله با انقلاب می پردازد اگر ما نخواهیم دوباره برای جهان بدبختی به بار آوریم، بهتر است رویاهایمان درباره ساختن جهانی یکسره شاد را فراموش کنیم.

با این حال ما باید به اصلاح جهان به شکلی معقول و فروتنانه بپردازیم. ما باید به وظیفه پایان ناپذیر کاهش رنج، نبرد با شر قابل اجتناب و مقابله با خشونت و ظلم راضی باشیم. ما باید همواره مراقب نتایج ناگزیر و ناخواسته مداخلاتمان که نمی توانیم آنها را کاملاً پیش بینی کنیم باشیم؛ بشریت می تواند از اشتباهاتش درس بگیرد. به این دلیل دانش ما تنها با آمادگی برای سعی و خطا رشد می کند او کتابش را به یاد و خاطره مردان و زنان فراوانی با هر عقیده و ملیتی که قربانی باور فاشیستی و کمونیستی به قوانین تغییرناپذیری که مراحل تاریخ را تعیین می کنند، شدند تقدیم کرد.

این بصیرت بسیار مهم است. عقلانیت انتقادی که پوپر توصیه می کند به مقابله با تمامی اندیشه های غیرانتقادی و غیردموکراتیکی که ما در قرن گذشته تحت عنوان کمونیسم، فاشیسم و ناسیونالیسم متعصبانه دیده ایم، می پردازد. پوپر تاکید می کند که آینده غیرقابل پیش بینی است. آینده بستگی به آنچه می کنیم دارد. مسوولیت برعهده ماست.

نه پیشگویی شر بلکه جنگیدن برای یک جهان بهتر، وظیفه اخلاقی ماست. این به آن معنا نیست که او افسرده و نومید بود بلکه بالعکس، خوشبینی یک وظیفه اخلاقی است. این شعار او بود. منظور او این بود که آینده گشوده است. ما همگی با هم مسوولیم و می توانیم به آینده ای بهتر راه ببریم. هر کسی که برای آزادی بیشتر و برابری در این جهان می کوشد می بایست کتاب های پوپر را بخواند.

او همواره منتقد بود و زمانی که مرد آرزو داشت که اندیشه هایش مورد بیشترین انتقادات قرار گیرد. این مساله تا به حال و به مناسبت های مختلف اتفاق افتاده است ولی هنوز نظریه جامعه باز او به بهترین شکلی پابرجا ایستاده است.

درک ورهوف اشتات

مترجم : سعید قاسمی نژاد