پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نقش عذاب های دنیوی در تکامل انسان


نقش عذاب های دنیوی در تکامل انسان

عذاب های الهی که در دنیا اتفاق می افتد, هر چند که بیانگر خشم و غضب الهی نسبت به گناهان بزرگ بشر است, ولی مهم ترین عامل در حفظ اعتدال, تعادل, مدیریت و نظارت بر حرکت کلی هستی و انسان بشمار می رود و باعث می شود امکان ادامه حرکت های رشدی و کمالی برای بشر و دیگر موجودات هستی فراهم آید

عذاب های الهی که در دنیا اتفاق می افتد، هر چند که بیانگر خشم و غضب الهی نسبت به گناهان بزرگ بشر است، ولی مهم ترین عامل در حفظ اعتدال، تعادل، مدیریت و نظارت بر حرکت کلی هستی و انسان بشمار می رود و باعث می شود امکان ادامه حرکت های رشدی و کمالی برای بشر و دیگر موجودات هستی فراهم آید.

نویسنده در این مطلب با توجه به نقش عذاب های الهی که اقوام و جوامع بشری بدان گرفتار می شوند، بر آن است که براساس آموزه های قرآن، این نقش را تبیین و تحلیل کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● عذاب های الهی، سنت الهی

یکی از سنت ها و قوانین الهی، سنت عذاب دنیوی است. هر چند که از نظر قرآن و آموزه های وحیانی آن، دنیا سرای مجازات و عذاب های الهی نیست بلکه سرای امتحان و ابتلا و جایگاه رشد و بالندگی و شدن های انسانی است، ولی این گونه نیست که هیچ گونه مکافات و مجازاتی در این دنیا برای عامل جنایات و گناهان نباشد، بلکه آثارو پیامدهای طبیعی آن به شکل بازتاب در همین دنیا گریبانگیر عامل و یا عاملان آن می شود و حتی در برخی موارد به علل و اهدافی که در ادامه برخی از آن ها بیان می شود، عذاب های دنیوی، به عنوان عذاب استعجالی گریبانگیر بشر می شود.

بسیاری از مردم در طول زندگی با مورد و یا مواردی از بازتاب های گناه و جرم خود مواجه شده اند که از مصادیق عذاب های استعجالی است. به این معنا که شخص، گناه و جرمی را مرتکب می شود، به گونه ای که کسی جز خداوند از آن آگاه نیست ولی در یک مدت زمانی، خود گرفتار مجازاتی می شود که عامل اصلی همان گناه و جرم خود وی بوده است. بنابراین انسان، گرفتار بخشی از مجازات و مکافات در دنیا خواهد شد، هر چند که به سبب فقدان ظرفیت دنیا، مجازات و عذاب های اصلی و دایمی به رستاخیز و سرای دیگر واگذار شده است.

● عذاب های استعجالی

عذاب های استعجالی، عذاب هایی است که انسان در همین دنیا به عنوان مجازات و مکافات عمل می بیند. برخی از اقوام و جوامع در برابر انذارها و تهدیدهای پیامبران، اولیاء و مصلحان جامعه، آن را به تمسخر گرفته و خواهان مجازات اخروی در همین دنیا می شدند که از آن به عذاب های استعجالی نیز یاد می شود.

البته اگر این اقوام و امت های نادان و گستاخ حتی اگر خواهان عذاب های استعجالی نبودند، خداوند به علل و اهداف دیگر، ایشان را به سنت عذاب در دنیا و نیز لزوم مجازات و مکافات عمل، می گرفت.

این عذاب های الهی در دنیا اختصاص به اقوام گذشته ندارد و این گونه نیست که اگر در گذشته اقوامی به عذاب های الهی چون توفان و غرق و زلزله و مانند آن گرفتار می شدند و نیست و نابود می گشتند، امروزه این عذاب ها برداشته شده باشد، بلکه این عذاب های الهی همواره تا روز قیامت ادامه خواهد داشت و این یک سنت الهی و قانون خداوندی در دنیاست؛ زیرا هدف از این عذاب ها افزون بر تنبیه و مجازات گناهکاران، دست یابی به جهانی سالم تر و محیطی معتدل تر است تا فرصت های برابر برای رشد و بالندگی به همه جوامع داده شود و هیچ قومی از هدایت تکوینی و تشریعی خداوند بی بهره نشود؛ زیرا هنگامی که محیط انسانی به گناهان و بزهکارهای بشر چنان آلوده شود که فرصت رشد و بالندگی از نسل های دیگر گرفته شود، سنت الهی اقتضا می کند که این اقوام را به اشکال مختلف از میان بردارد تا هدایت الهی به عنوان یک سنت در همه زمان ها و مکان ها، باقی و برقرار باشد؛ چون خداوند پس از هبوط آدم (ع) به زمین به ایشان و فرزندانش وعده داد که از سوی خود هدایت های تکوینی و تشریعی را داشته باشد. (بقره آیات ۳۸ و ۳۹)

بنابراین هدف از گزارش هایی که درباره عذاب های دنیوی اقوام گذشته بیان شده است تنها برای عبرت و پندگیری نیست بلکه برای این است که دانسته شود عذاب های الهی دردنیا یک سنت و قانون الهی است تا انسانها بتوانند دریک محیط سالم و متعادل از هدایت های تکوینی و تشریعی الهی بهره مند شوند. از این رو حتی قانون و سنت جنگ، به عنوان یک سنت الهی درجوامع، جاری و ساری است، زیرا اگر این قانون و سنت الهی نبود، جوامع و اقوام دچار فسادی می شدند که هرگز فرصت و زمینه ای برای رشد و بالندگی نسل های آینده فراهم نمی آورد.

خداوند درباره علت غرق شدن قوم نوح (ع) به این نکته توجه می دهد که این قوم در درجه ای از تباهی قرار داشت که دیگر نسل های آینده آن نمی توانست دریک محیط متعادل و سالم رشد کند، زیرا محیط را چنان آلوده کرده بودند که کودکان از همان آغاز تولد در فرهنگ باطل کفر و فجور رشد می کردند (نوح آیه ۲۷) و اجازه نمی یافتند تا از هدایت تکوینی (فطری و طبیعی) و تشریعی سود برند، هم چنین سنت جنگ از این رو در جوامع بشری جاری و ساری است تا اجازه بقا و تباهی در برخی از جوامع و مردمان داده نشود؛ زیرا گاه غدد سرطانی چنان بدخیم است که جز به جراحی امکان برداشته شدن فراهم نیست. از این رو خداوند در تبیین و تحلیل اهداف سنت الهی جنگ درجوامع بشری می فرماید:«فهر موهم بأذن و قتل داود جالوت و اثاه الله الملک و الحکمه و علمه مما یشاء ولولا دفع الله الناس بعضهم یبعض لفسدت الارض ولکن الله ذو فضل علی العالمین، پس آنان را به اذن خدا شکست دادند، و داود، جالوت را کشت،و خداوند به او پادشاهی و حکمت ارزانی داشت، و از آنچه می خواست به او آموخت. و اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی کرد، قطعاً زمین تباه می گردید. ولی خداوند نسبت به جهانیان تفضل دارد. (بقره آیه ۲۵۱).

در آیه ۴۰سوره حج در تبیین علت یاد شده به جزییات و مصادیقی از فواید و آثار آن اشاره کرده و می فرماید:الذین اخرجوا من دیار هم بغیر. حق الا أن یقولو ربنا الله ولولا دفع الله. الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع وبیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً ولینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز؛ همان کسانی که بنا حق از خانه هایشان بیرون رانده شدند. ] آنها گناهی نداشتند [جز اینکه می گفتند:«الله پروردگار ما خداست.» و اگر خدا بعضی از مردم را با بعض دیگر دفع نمی کرد، صومعه ها و کلیسا ها و کنیسه ها و مساجدی که نام خدا در آنها بسیار برده می شود، سخت ویران می شد، و قطعا خدا به کسی که ] دین [او را یاری می کند، یاری می دهد، چرا که خدا سخت نیرومند شکست ناپذیر است.

بنابر این، سنت عذاب های استعجالی برای دست یابی به اهداف مهم و اساسی است که می توان نقش آن را همانند جراحی غده های سرطانی ارزیابی کرد. به این معنا که اگر اقوام و ملت ها با جنگ یا عذاب های دیگر چون توفان و صاعقه و زمین لرزه و سیل و مانند آن، مجازات نشوند، این وضعیت می تواند مانند بیماری واگیر همه ملت ها و نسل ها را آلوده کند.

به سخن دیگر، یکی از اهداف سنت عذاب های الهی، ایجاد فرصت برابر برای همه امت ها و ملت ها است تا همگان در یک شرایط مساوی امکان بهره مندی از هدایت های الهی را داشته باشند.

● عذاب ستمکاران، نعمت برای مردم

از نظر قرآن عذاب های دنیوی ستمکاران در حکم نعمت های بزرگ برای مردم است، لذا آنان باید روزهای نابودی و شکست ستمکاران را برای خود در حکم ایام الله قرار دهند که خداوند در آن روز به ایشان نعمت بزرگ رهایی از ستمکاران را عنایت فرموده است.

خداوند در آیاتی چون آیه ۷۴ و ۰۵ سوره بقره، غرق شدن فرعونیان را نعمت الهی برای بنی اسرائیل می شمارد و از ایشان می خواهد تا همواره آن را به یاد داشته باشند و آن روز را به عنوان ایام الله پاس داشته و بزرگ شمارند. به این معنا که اگر فرعونیان و ستمگران دچار عذاب غرق نمی شدند، عامل گمراهی و اذیت و آزار مومنان و مردم بودند. بنابراین غرق ستمگران و نجات بی گناهان، نعمت بزرگی است که خداوند در حق بی گناهان روا داشته است. این واقعه بزرگ، نعمت و خاطره ای قابل تذکر و یادآوری است.

اگر در آیه ۷۲ سوره نوح، قوم نوح را مردمی دانسته است که محیط اجتماعی را چنان تباه ساخته بودند که جز از ایشان فاجر و کافرزاده نمی شد، غرق شدن ایشان و نجات مومنان به وسیله کشتی نوح(ع) به معنای نعمت بزرگی است که خداوند به این مردم بخشیده تا در یک فضا و محیط به دور از فسق و فجور و کفر بتوانند زندگی کرده و فرزندان خویش را تربیت کنند. از این رو خداوند در آیاتی از جمله آیات ۱۴ تا ۴۴ سوره یس غرق شدن قوم و نجات پیروان حضرت نوح(ع) و خانواده اش را رحمت الهی دانسته است تا این گونه فرصت برای این مردم فراهم آید تا بتوانند در محیطی سالم و معتدل از زندگی دنیا و فرصت های برابر رشد و بالندگی استفاده کنند و در مسیر متاله شدن و خدایی گشتن گام بردارند.

● نقش تکاملی عذاب دنیوی

عذاب های دنیوی نقش بسیار مهم و اساسی در حفظ تعادل و اعتدال در هستی و جوامع بشری دارد. اگر این عذاب های الهی چون جنگ و زلزله و سیل و مانند آن نباشد، فساد و تباهی که برخی از انسان ها و جوامع بشری ایجاد می کنند، همچون ویروس و بیماری خطرناک واگیر، همه مردم ونسل های بشری را تباه می کرد.

با نگاهی به برخی از مناطقی که گرفتار سیل و وتوفان ومانند آن شده است می توان دریافت که در آن مناطق، فساد و تباهی در اوج خود بوده و مردم جامعه، خود را به گونه ای ساخته بودند که نسل های آینده امکان بهره مندی از فطرت و طبیعت الهی و عقلانی را نداشتند؛ زیرا محیط فاسد، فطرت آنان را تباه و عقل ایشان را زایل می کرد. وقوع سونامی که در برخی از مناطق ساحلی جهان رخ داد، به آن دلیل بود که مناطق، آلوده به ویروس خطرناک فساد و فسق و فجور بوده است. اگر دیده می شود که در برخی دیگر از مناطق، این وقایع رخ نداده، به این معناست که امکان عبرت پذیری برای آنان فراهم باشد و یا این که در انتظار چنین رخدادهایی باشند که به ظاهر رخدادهای طبیعی جلوه داده می شود. هر رخداد طبیعی را می توان با استغفار و توبه، مدیریت و کنترل کرد و اجازه نداد تا آثار مخرب و زیانبار کلانی از خود به جا گذارد؛ زیرا همه هستی تحت ربوبیت مطلق الهی است که قادر و تواناست و او در مقام عزت است نه آن که رخدادهای طبیعی و عوامل آن بر خداوند عزت داشته باشند. بر این اساس، رخدادهای به ظاهر طبیعی، در بسیاری از موارد همان عذاب های الهی است. از این رو در گزارش های قرآنی از سیل، توفان خاک و شن، صاعقه، زلزله، غرق شدن و بسیاری دیگر رخدادهای به ظاهر طبیعی به عنوان عذاب اقوام گناهکار و بزهکاری چون قوم نوح، سبا، مدین، عاد و ثمود و مانند آن یاد شده است.

به سخن دیگر، این رخدادهای به ظاهر طبیعی، همان جنود الهی هستند که مأموریت یافته اند تا اقوام گناهکار را مجازات نمایند و بستری مناسب برای رشد و بالندگی دیگران فراهم آورند. این گونه است که خداوند از این عذاب های الهی چون غرق شدن قوم نوح(ع) برای پیروان آن حضرت(ع) به عنوان نعمت بزرگ الهی یاد می کند و غرق شدن فرعونیان را برای بنی اسرائیل نعمتی قابل بزرگداشت می داند؛ زیرا هریک از این دو عذاب، در حکم ایجاد بستری برای کمال یابی مردم باقیمانده می باشد. اگر این عذاب های الهی نبود، مؤمنان نمی توانستند در یک محیط مناسب به رشد و بالندگی برسند و هستی در مسیر اصلی کمال و رشد همچنان راه خویش را ادامه دهد.

با هر یک از این عذاب های الهی ازجمله جنگ و زلزله و غرق شدن گروهی، فرصت های مناسب معتدلی برای بسیاری از مردم فراهم می آید تا در مسیر درست گام بردارند و دغدغه مزاحمت های بی پایان دشمنان کمال و حق و متاله شدن را نداشته باشند.

هریک از رخدادهای به ظاهر طبیعی از منظر قرآن، هشدار و اتمام حجتی برای دیگر مردم است تا به سمت فسق و فجور و تباهی نروند. خداوند با این معجزات بزرگ خود بر همگان اتمام حجت می کند تا به سوی حق و هدایت بازگردند و در مسیر هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی گام برندارند و از حق و حقیقت غافل نشوند. (اعراف آیه ۱۳۴ تا ۱۳۶ و آیات دیگر)

امروزه ما به طور مستقیم یا غیرمستقیم از راه ماهواره ها و دیگر رسانه های ارتباطی به آسانی از سنت های الهی و خشم و غضب او مطلع می شویم و از همه جزئیات آن آگاه می باشیم. بنابراین دیگر پرده های غفلت از برابرمان فرو افتاده است و به سادگی می توانیم از انتقام خداوند آگاه شویم، مگر آن که دل های ما به سبب فسق و فجور، زنگار گرفته باشد و پرده بر دیدگان حقیقت بین خویش افکنده باشیم تا نتوانیم حق را ببینیم و عذاب های الهی و سنت او را نظاره گر باشیم. اما اگر این گونه نبود، می توانیم هرروزه هشدارهای بی شمار الهی را نسبت به خود و دیگران ببینیم که از ما خواسته می شود تا در مسیر کمالی قرار بگیریم و از آن تجاوز نکنیم.

علیرضا حجازی