یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا

چگونه زندگی سالم را به بچه هایمان بیاموزیم


چگونه زندگی سالم را به بچه هایمان بیاموزیم

آموزش سلامت به افراد, به خصوص در سنین نوجوانی و جوانی, ظرایفی دارد که بدون توجه به این ظرایف نمی توان انتظار اثرگذاری لازم را از این آموزش ها داشت

آموزش سلامت به افراد، به‌خصوص در سنین نوجوانی و جوانی، ظرایفی دارد که بدون توجه به این ظرایف نمی‌توان انتظار اثرگذاری لازم را از این آموزش‌ها داشت...

صفحه «زیر ذره‌بین» در ادامه گزارش‌هایش در زمینه آموزش سلامت به گروه‌های سنی مختلف، این هفته به ارائه این آموزش‌ها به نوجوانان پرداخته و تلاش کرده نکته‌هایی را که والدین و نهادهای آموزشی باید در آموزش سلامت به نوجوانان و جوانان در نظر گیرند به اطلاع مخاطبان برساند؛ نکته‌هایی که می‌تواند ضامن تاثیرگذاری این آموزش و زندگی سالم‌تر نوجوانان در سال‌های پیش روی آنها باشد.

دکتر علی باغبانیان، روان‌پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم‌پزشکی تهران،می‌گوید: «برای تبدیل آموزش به رفتار باید تغییر در اطلاعات در ذهن پایدار و از حافظه کوتاه‌مدت به حافظه بلندمدت تبدیل شود. این موضوع نیاز به تغییرات در ناقل‌های عصبی مغز دارد وگرنه با آموزش کلاسیک که به زبان گفته شود، نمی‌توان یک موضوع را به حافظه بلندمدت منتقل کرد.» وی با بیان اینکه آموزش کلاسیک شاید فقط چند دقیقه در ذهن باقی بماند، بیان می‌کند: «آموزش، از جمله آموزش سلامت باید غیرمستقیم باشد، به‌‌خصوص در مورد نوجوانان که نوعی لجبازی و حساسیت نسبت به آموزش مستقیم و نصیحت شفاف در آنها وجود دارد، این موضوع بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد زیرا در بیشتر موارد منع نوجوان از یک کار، باعث کشیده شدن او به سمت همان کار می‌شود. مثلا اگر نوجوان از خوردن منع شود نسبت به آن حریص‌تر خواهد شد زیرا احساس می‌کند با این کار می‌تواند خود را مستقل نشان دهد بنابراین آموزش‌ها نباید جنبه امر و نهی و به‌خصوص نهی پیدا کند. نرو، نیا، نپوش و نکن‌ها می‌تواند با امر به رفتارهای سالم جایگزین شود. یعنی به جای اینکه دائم نوجوان را از یک رفتار ناسالم منع کنیم، می‌توانیم او را به یک رفتار درست تشویق کنیم.» وی در عین حال به الگوسازی برای آموزش سلامت به نوجوان هم اشاره می‌کند و می‌افزاید: «کسی که قرار است به نوجوان آموزش دهد، خود باید دارای همان رفتار باشد تا آموزش غیرمستقیم و اثربخش شد. یک پدر سیگاری نمی‌تواند به فرزند نوجوان خود به‌صورت موثر آموزش دهد که سیگار کشیدن مشکلات زیادی برای او به وجود می‌آورد یا والدینی که چاق هستند یا غذای ناسالم می‌خورند، نمی‌توانند از نوجوان بخواهند از مصرف غذاهای ناسالم پرهیز کند.» این عضو هیات علمی دانشگاه علوم‌پزشکی تهران به اینکه منتقل‌کننده پیام باید خود عامل آن پیام باشد، تاکید می‌کند: «تشویق نوجوان به تحقیق و دانستن عوارض یک رفتار ناسالم نیز می‌تواند او را از خطرها و زیان‌های آن رفتار آگاه کند. به این ترتیب بدون اینکه کلامی درباره آن رفتار گفته باشیم، نوجوان از مضرات رفتار پرخطر آگاه می‌شود.» دکتر باغبانیان به تاثیر شباهت آموزش‌دهنده به آموزش گیرنده نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «هر چه بین آموزش‌گیرنده و آموزش‌دهنده شباهت بیشتری وجود داشته باشد، تاثیر آموزش بیشتر است. تاثیر کلام یک همکلاسی روی نوجوان بسیار بیشتر از تاثیر سخنان پدر و مادر یا کسانی است که سال‌ها از نوجوان بزرگ‌تر هستند، بنابراین برای آموزش هر رفتار سالم به نوجوانان، می‌توانیم از افرادی کمک بگیریم که فاصله سنی کمتری با آنها دارند تا پیام بهتر منتقل شود.»

نماینده اسبق مجلس با بیان اینکه زمانی که برای سلامت جسمی توصیه‌هایی می‌کنیم، باید امکانات لازم برای به‌کارگیری آن هم فراهم باشد، می‌گوید: «اگر به نوجوان توصیه کنیم، ورزش کند باید امکانات آن را تا جایی که امکان دارد، برایش فراهم کنیم. مثلا والدین می‌توانند مقداری از هزینه‌هایی که برای آموزش‌های درسی نوجوانان صرف می‌کنند، به موضوعات دیگر که تاثیر مستقیم بر سلامت جسم و روان فرزندانشان دارد، اختصاص دهند. رفتن به یک مسافرت کوتاه یا همراهی نوجوان در رفتن به استخر، بیشتر از هر آموزش کلاسیکی می‌تواند بر سلامت جسم و روان او اثرگذار باشد چراکه نوجوان همراهی پدر و مادر را درک می‌کند و این موضوع تاثیر کلام آنها را نیز افزایش می‌دهد.» دکتر باغبانیان با اشاره به تاثیر مشاهده افرادی که زندگی سالم نداشتند برای نوجوان بیان می‌کند: «دیدن افرادی که در اثر رعایت نکردن بهداشت روان و جسم دچار مشکلاتی در زندگی شده‌اند و صحبت با آنها، می‌تواند به نوجوان و جوان نشان دهد در صورت نداشتن زندگی سالم، چه مشکلاتی در انتظار او است. به این ترتیب آموزش‌های سلامت‌محور، تاثیرگذاری بیشتری خواهند داشت.» وی ادامه می‌دهد: «نوجوانان ضمن اینکه از مربیان و معلمان خود تاثیرپذیرند، در زمانی که دچار مشکل می‌شوند به پزشک مراجعه می‌کنند و این بهترین زمانی است که پزشکان و گروه پزشکی به‌عنوان یک گروه مرجع می‌توانند مسائل بهداشتی را به آنها آموزش دهند چراکه آموزش‌های این افراد بهتر از دیگران از سوی نوجوان پذیرفته می‌شود. این موضوع را می‌توان به برنامه‌های تلویزیون، کتاب‌ها و سی‌دی‌های آموزشی که به هر طریقی می‌تواند در اختیار نوجوان قرار گیرد، تعمیم داد.»

● زندگی سالم، دغدغه نوجوانان نیست

دکتر سعید معدنی، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به رابطه میان تاثیر آموزش و اعتماد به منبع ارائه‌کننده آموزش می‌گوید: «اعتماد نداشتن به منبع آموزش باعث می‌شود آموزش‌ها تاثیر لازم را بر افراد به‌خصوص نوجوانان نداشته باشد و باعث ایجاد رفتار سالم در آنها نشود.» وی در عین حال به این موضوع اشاره کرد که شاید آموزش‌هایی که در زمینه سلامت به نوجوان ارائه می‌شود، مسائلی را بیان کند که نوجوان آنها را مشکل خود نمی‌داند و دلیلی نمی‌بیند برای رفع آنها بکوشد. دکتر معدنی با بیان اینکه تا زمانی که نیازهای اولیه یک فرد برآورده نشود، به فکر رفع نیازهای بعدی نمی‌افتد، بیان می‌کند: «نوجوان نیازهایی را احساس می‌کند که چه واقعی باشند و چه کاذب، تا زمانی که برآورده نشوند، به فکر مسائلی مانند سلامت و به کار بستن آموزش‌هایی که در این زمینه دریافت کرده، نمی‌افتد. مثلا یک نوجوان بیشتر درگیر نیازهایی مانند تهیه وسایل بازی یا رایانه و تلفن‌همراه‌های مدل بالاست و بیشتر نسبت به این وسایل احساس نیاز می‌کند بنابراین زیاد به فکر تندرستی و یک زندگی سالم مطابق با معیارهای شناخته شده نیست.» وی همچنین به شیوه‌های تبلیغ و آموزش سلامت اشاره می‌کند و می‌گوید: «شیوه‌های کنونی آموزش سلامت دارای جذابیت لازم برای نوجوانان نیست و بیشتر سنتی، قدیمی، اجباری و شک‌برانگیز است بنابراین نوجوان رغبتی به فراگرفتن آنها ندارد.»

● بهترین تبلیغ، عمل است

این جامعه‌شناس با بیان اینکه باید شیوه‌های آموزشی را به فراخور جامعه و متناسب با مولفه‌های جوامع به روز کرد، می‌افزاید: «باید به شیوه‌های نویی که مورد توجه نوجوانان است، آموزش‌های سلامت به آنها ارائه شود. مثلا در همه فیلم‌ها، کارتون‌ها و سریال‌های خارجی شاهدیم که فرد بلافاصله پس از نشستن در اتومبیل، کمربند می‌بندد. این کار به‌طور ضمنی به مخاطب می‌آموزد که بستن کمربند الزامی است. امروزه مشخص شده حتی باورهای ایدئولوژیک را می‌توان در قالب فیلم، سریال، کارتون و بازی به نوجوانان القا کرد اما این کار نیاز به بررسی‌های همه‌جانبه و توجه به سن، جنس، زمان و مکان مخاطب دارد.» وی الگوپذیری را یکی از مشخصه‌های دوران نوجوانی می‌داند و ادامه می‌دهد: «تا زمانی که والدین و معلمان به آنچه می‌گویند عمل نکنند، کلام آنها در نوجوانان اثربخشی لازم را نخواهد داشت بنابراین رفتار والدین و مربیان در تاثیرگذاری آموزش‌ها بسیار مهم است زیرا نوجوان از آنها تقلید می‌کند و بهترین تبلیغ، عمل است.»

این استاد دانشگاه با بیان اینکه تحقیقات نشان می‌دهد رعایت بهداشت در خانواده‌های فرهنگی‌تر بیشتر از خانواده‌های دیگر است، می‌گوید: «برخی جامعه‌شناسان معتقدند کسانی که واژگان زیادی بلدند، کمتر از دست استفاده می‌کنند. یعنی در واقع هر چه دایره واژگانی فرد گسترده‌تر باشد، شخص کمتر از زور بازو برای پیشبرد امور خود استفاده می‌کند. به همین دلیل است که در قدیم در خانواده‌های پرجمعیت که کمتر به صحبت با کودکان توجه می‌شد، بچه از دایره واژگانی کمتر برخوردار بود بنابراین برای گرفتن حق خود از زور بازو استفاده می‌کرد، اما فرزندی که دایره لغات بالاتری دارد، کمتر از ابزار خشونت‌آمیز استفاده می‌کند.» وی با بیان اینکه قانونمندی و آموزش احترام به قانون در جامعه ما به کندی پیش می‌رود، می‌گوید: «رفع این تناقض‌ها بین آموزش‌های عمومی و آموزش‌هایی که نوجوان در منزل و مدرسه می‌بیند، به یک کار فرهنگی و آموزش گسترده نیاز دارد تا نتایج آن در سال‌های بعد در همه افراد جامعه مشاهده شود.»

الیزا ذوالقدر