جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

مصلح بزرگ مشرق زمین


مصلح بزرگ مشرق زمین

نگاهی به فعالیت ها و اندیشه های سید جمال الدین اسد آبادی

سید محمد بن صفدر الحسینی مشهور به سید جمال الدین اسدآبادی یا سید جمال افغانی به روایتی در سال۱۲۱۷ هجری شمسی در اسدآباد همدان به دنیا آمد. ناگفته نماند در مورد محل تولد دقیق و ملیت وی اختلاف نظر های فراوانی وجود دارد. هرچند اکثر و اشهر روایت های موجود ایرانی الاصل بودن وی را تائید می نمایند اما در اینجا انتساب وی به نقطه ای خاص مد نظر نیست چرا که سید جمال چهره ای جهانی و با اندیشه های فرا ملیتی بود. آنچه در این مقال مورد توجه است پرداختن به ابعاد شخصیت، اندیشه و تاثیری است که این اصلاحگر بزرگ جهان اسلام در تاریخ معاصر این بویژه تاریخ فکر و اندیشه اسلامی بر جای نهاد.

سید از پنج سالگی در محضر پدر آموختن دانش را آغاز نمود. پس از مدتی برای ادامه تحصیل به قزوین و سپس به تهران مهاجرت کرد. در تهران پس از دیدار با آیت الله طباطبایی به توصیه ایشان عازم نجف شد. در حوزه علمیه نجف از وجود اساتید بزرگی نظیر شیخ مرتضی انصاری و ملا حسین قلی همدانی

و ... بهره مند گردید. استعداد و نبوغ سید به حدی بود که در سن۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان تبحر یافت. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان رفت و در جنگ هرات همراه دوست محمدخان بود. سپس به مصر رفت. در آنجا شهرتی مضاعف یافت و حلقه ای از شاگردان را دور خود جمع نموده به تعلیمشان پرداخت. ضروری است اشاره شود در مصر با استقبال بی نظیری هم از سوی دانشمندان و علمای مصر و هم از طرف دولتمردان روبرو شد. در جامع الازهر به تدریس و در جامعه مصر به تبلیغ همت گماشت و شاگردی چون شیخ محمد عبده تربیت کرد. علاوه بر این در تحولات سیاسی - اجتماعی مصر نقشی موثر ایفا نمود و کار بدانجا کشید که ایادی استعمار ادامه حضور وی را تهدیدی جدی برای منافع خود تشخیص داده مقدمات اخراج وی را فراهم آوردند. پس از مصر راه دیار هند در پیش گرفت و نهایتا از راه دریای سرخ عازم اروپا شد.

در اروپا و به طور مشخص در شهر پاریس در سال۱۳۰۱ ق با همکاری شاگرد برجسته اش شیخ محمد عبده به انتشار روزنامه عروه الوثقی مبادرت نمود. که فقط۱۸ شماره از آن منتشر شد. اما همان تعداد محدود این روزنامه که با هدف سیاست های استعماری غرب و آگاهی مسلمانان انتشار یافته و در کشور های مسلمان توزیع می شد آن چنان تاثیری در بیداری مسلمین و به غلیان در آوردن احساسات ملی، استقلا خواهی و آزادی طلبی داشت که دولت های استعماری اروپا تمام تلاش خود را برای تعطیلی آن به کار گرفته و سرانجام موفق به این کار گشتند.

انتشار روزنامه عروه الوثقی نقطه عطفی در فعالیت های فکری فرهنگی مسلمانان در آن دوره به شمار می رود چرا که در دوره مذکور اکثر ملل اسلامی تحت سیطره و نفوذ استعمار قرار داشتند و عروه الوثقی فریاد استقلال خواهی ملت های مسلمان بود. در این روزنامه مطالبی منتشر می گردید که در بردارنده راهکار های عملی برای مبارزه با استعمار بود به گونه ای در اولین شماره آن سید به ارائه طرحی برای متحد ساختن ملل اسلامی برای مبارزه با استعمار پرداخته و از وحدت اسلامی سخن به میان می آورد و پیشنهاد می نماید که در گام نخست کنگره ای اسلامی بین مسلمان به وجود آید. اما آن گونه که اشاره شد عروه الوثقی ومجال چندانی برای نشر نیافت و نتوانست بیش از هشت ماه دوام آورد.

از دیگر فعالیت های سید در دوران اقامتش در اروپا و به طور مشخص در پاریس در راستای احیای اندیشه اسلامی، انجام سلسه بحث هایی با ارنست رنان فیلسوف مشهور اروپایی بود که طی آن به مقدار قابل ملاحظه ای از شبهات و انتقاداتی که در مود دین اسلام مطرح بود پاسخ داده به روشنگری و رفع ابهام پرداخت. پس از سه سال اقامت در اروپا به دعوت ناصرالدین شاه عازم موطن خود گردید. از طریق بوشهر وارد ایران شده به تهران رفت و در خانه حاج امین الضرب اصفهانی ساکن شد .

اقامت سید در ایران از تاثر انگیزترین دوران زندگی وی به شمار می رود. او مورد توجه و عنایت ناصر الدین شاه بود و حتی شاه به مقامات عالی رتبه کشور، وزراء و سردمداران حکومت دستور داد به حضور سید جمال رسیده و در خصوص امور حکومتی و اصلاح مسائل مملکتی از ایشان رهنمود بخواهند و با نظر اصلاحی او به کشور سر و سامان بخشند. اما ایده های آزاد اندیشانه و اندیشه های اصلاح گرانه سید به گونه ای نبود که باب طبع درباریان و مستبدین عافیت طلب باشد. بنابراین دیری نپایید که بدگویی ها و کارشکنی های بدخواهان موجبات خروج وی از کشور را فراهم آورد. به طوری که سید با خاطری آزرده راه روسیه را در پیش گرفت.

پس از مدتی مجددا ناصرالدین شاه در اروپا با سید دیدار و از وی خواست بار دیگر به کشور باز گردد. سید که تجربه خوشی از سفر قبلی خود نداشت ابتدا به این امر رضا نداد اما با وعده های ناصر الدین شاه و قول و قرار ها و پیمان هایی که بین آن دو منعقد گردید، بار دیگر به امید اصلاح مملکت خویش دعوت ناصرالدین شاه را اجابت نموده به کشور بازگشت.

سید که با امید فراوان و کوشش مضاعف در سفر دوم خود قصد انجام اصلاحاتی اساسی در کشور را داشت باز هم با سد استبداد و استعمار روبرو گشت و بار دیگر کهنه پرستان و جیره خواران خوان استعمار و استبداد در حالی که از فعالیت های سید هراسناک و وحشت زده شده و منافعشان در خطری جدی افتاده بود، سعایت و شقاوت در حق سید را به کمال رسانده آن چنان شاه را به وی بد گمان ساختند که دستور اخراج تاثر انگیز وی صادر و به اجرا گذارده شد. سید که این بار قصد مقاومتی بیشتر داشت در حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری متحصن گردید. همزمان با تحصن اقدام به سخنرانی های روشنگرانه ای در باره اوضاع اسفناک مملکت و سلطه استبداد و استعمار بر ارکان کشور نمود و ماهیت نظام پوسیده قارجار را بیش از پیش افشا نمود. اما ناصر الدین شاه و اطرافیانش که وجود سید را به هیچ وجه تاب تحمل نداشتند بر خلاف رسم مالوف و معهود و علی رغم حرمت تحصن در اماکن مقدسه به حرمت شکنی دست یازیده سید را به وضع اسفناکی از حرم بیرون کشیده از کشور اخراجش کردند. سید این بار به عراق و سپس به اروپا رفت .

اما این به معنای بیرون رفتن سید جمال از عرصه فعالیت های سیاسی اجتماعی ایران نبود چرا که سید خود را وقف اصلاح و بهبودی اوضاع جهان اسلام نموده و ایران در اندیشه بلند وی جایگاهی ویژه داشت. لذا مسائل ایران را به دقت تحت نظر داشت و همواره نسبت به مسائل ایران حساسیت نشان می داد که یکی از ابرازترین مصادیق این حساسیت های وی جریان تنباکو بود. به طوری که مشهور است میرزای شیرزای در پی نامه سید جمال بود که فتوای معروف تحریم تنباکو را صادر نموده و متعاقب آن جنبشی عظیم و تاثیر گذار در کشور بر پا گردید.

اواخر عمر پر فراز و نشیب سید در عثمانی و در مرکز خلافت یعنی استانبول سپری شد. در آنجا بر خلاف ناصرالدین شاه سلطان عبدالحمید احترامی بسیار برای سید قائل می شد و شرایط مناسبی رابرای زندگی و فعالیت فکری- فرهنگی سید فراهم آورده بود.

اما در آنجا نیز استبداد و استعمار دو دشمن قسم خورده سید جمال همدست و همداستان شده ماجرای ایران بار دیگر برای وی تکرار شد؛ در استانبول عمال استعمار و درباریان با سعایت نزد عبد الحمید مزاج سلطان را نسبت به سید تغییر داده او پس از مدتی از چشم سلطان افتاده مواجبش قطع گردید و اواخر عمر را در میان فقر و در گوشه عزلت سپری کرد.

سر انجام سید جمال الدین اسد آبادی که بحق می توان او را اصلاحگر بزرگ مشرق زمین خواند در روز سه شنبه پنجم شوال۱۳۱۴ ق. در استانبول دار فانی را وداع گفت. در مورد علت مرگ وی اظهار نظرهای متفاوتی شده است برخی معتقدند سید با مرگ طبیعی از دنیا رفت اما عده ای دیگر بر این باورند که وی را مسموم ساختند.

قبل از به پایان بردن این مقال ضروری است اشاره ای کوتاه به اندیشه وحدت اسلامی سید که جوهره تفکر وی و محور بنیادین تلاش های او به شمار می رود، کرده شود. می توان به ضرس قاطع ادعا نمود که هدف اصلی وی در تمام عمر، اتحاد اسلام و وحدت مسلمین بود. سید جمال اندیشه جهان وطنی داشت و به هیچ وجه خود را محدود به حدود جغرافیایی نمی کرد. وی از طرفی انحطاط مسلمین را می دید و از سوی دیگر شاهد سلطه استبداد و استعمار بر ممالک اسلامی بود. سید جمال در مقابله با دو معضل عمده ملت های مسلمان (استبداد و استعمار)، اندیشه احیای اسلام ناب و وحدت مسلمین را مطرح می ساخت و معتقد بود حل تمام مشکلات مسلمانان با احیاء دین، بازگشت به قرآن و وحدت اسلامی میسر خواهد شد.

سید به تواناییهای ذاتی دین اسلام، برای رهبری مسلمانان و تامین قدرت و پیشرفت آنان اعتقاد داشت. وی معتقد بود می بایست با خمودی و انفعال مبارزه نمود و حرکت و جنبش لازمه ملت های مسلمان است اما اندیشه سید به هیچ وجه راه به بنیاد گرایی و ارتجاع نمی برد زیرا که وی اعتقاد به تبیین تعالیم اسلام به زبان روز داشته و همواره مسلمانان را به فراگیری علوم جدید فرا می خواند.

علیرضا نصیرپور