یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
مجله ویستا

نظام چند سطحی در ذخیره و بازیابی رایانه ای اطلاعات اسلامی


نظام چند سطحی در ذخیره و بازیابی رایانه ای اطلاعات اسلامی

در امر ذخیره و بازیابی اطلاعات برای تحقیق جامعیت و مانعیت مورد نظر تدابیر گوناگونی به کار رفته است در نظامهای سازماندهی اطلاعات به شیوه دستی و نیز مراکزی که برای این منظور از رایانه استفاده می کنند, برای اجرای برنامه های خود به جامعیت صرف یا مانعیت صرف بسنده می کنند و در صورت اصرار بر حفظ همزمان هر دو وجه, ناگزیر از توصیفگرهای مراتب متفاوت برای هر مدرک استفاده می شود

در امر ذخیره و بازیابی اطلاعات برای تحقیق جامعیت و مانعیت مورد نظر تدابیر گوناگونی به کار رفته است. در نظامهای سازماندهی اطلاعات به شیوه دستی و نیز مراکزی که برای این منظور از رایانه استفاده می کنند، برای اجرای برنامه های خود به جامعیت صرف یا مانعیت صرف بسنده می کنند و در صورت اصرار بر حفظ همزمان هر دو وجه، ناگزیر از توصیفگرهای مراتب متفاوت برای هر مدرک استفاده می شود.

در بررسی حاضر، استفاده از اصطلاحنامه به عنوان نظام فرعی پیشنهاد شده و شیوه اجرای آن نیز به اجمال مورد بررسی قرار گرفته است، بدین منظور که در عین حفظ همزمان هر دو وجه، از تعدد توصیفگرها نیز اجتناب گردد

ذخیره و بازیابی را می توان دو جریان کلیدی در سنجش و ارزیابی عملکرد نظامهای اطلاع رسانی دانست، زیرا ناظر بر دو عنصر اساسی درونداد و برونداد در نگرشی سیستمی است؛ و مطالعه همبتسگی آنها در هر نظام ارتباطی در چهارچوب اهداف آن نظام، تدبیری برای ارزیابی قوتها و ضعفهای فرایند ارتباط محسوب می شود. تعامل میان دو جریان ذخیره و بازیابی سبب می شود که چگونگی ذخیره سازی بر محصول کار در مرحله بازیابی نیز متقابلا شیوه کار و چگونگی اجرا در مرحله ذخیره را تحت تاثیر قرار دهد. شاید به همین دلیل باشد که در متون و منابع فنی پیوسته این دو جریان در کنار یکدگیر مورد بحث قرار می گیرند. در بررسی حاضر نیز با عنایت به این مهم که نمی توان به مقوله ذخیره پرداخت و از مقوله بازیابی غافل ماند و بالعکس این دو آگاهانه با هم مورد استفاده قرار گرفته اند.

در بیانی کوتاه، این دو محور را می توان چنین توصیف کرد که ذخیره، ناظر بر جریان کلیه سیاستها، برنامه ها، و داده هایی است که در مرحله ورد اطلاعات به قصد ایجاد نظامی هدفدار روی می دهد؛ و بازیابی، ناظر بر فرآیندی است که مجموعه استراتژیها و خروجیهای از پیش تعریف و طراحی شده را در بر می گیرد.

در این جریان دوسویه، یکی از اهداف عمده استفاده از الگویی است که هنگام ذخیره سازی داده ها چنان عمل کند که بتوان هنگام بازیابی، همه اطلاعات مرتبط موجود در سیستم را به دست آورد و هیچ اطلاع نامرتبطی را دریافت نکرد. دستیابی به کلیه اطلاعات مرتبط را"جامعیت" و دریافت نکردن اطلاعات نامرتبط را " مانعیت" خوانده اند. آرمان اصلی نظامهای اطلاع رسانی از گذشته تا امروز پیوسته به کاربردن کلیه تدابیر و ابزارها در جهت حفظ جامع و مانع بودن اطلاعات دریافت شده بوده است، به گونه ای که بتوان در هر بازیابی به صد در صد جامعیت و صد در صد مانعیت دست یافت.

گرچه به این حد از مطلوبیت دست یافتن در نظامهای اطلاع رسانی هنوز در مرحله آرمان باقی مانده است، لیکن تلاشهایی که در جهت دست یافتن به آن مطلوب صورت گرفته، سبب شده است که حد جامعیت و مانعیت افزایش یابد و دست کم به افق آرمانی اطلاع رسانی نزدیکتر گردد.

موانعی که این مسیر از حرکتهای اطلاع رسانی را ناهموار کرده است برخی مرتبط با عملکرد در مرحله بازیابی است، نظیر نوع استراتژی کاوش، میزان آشنایی با زبان نظام، اشراف بر زبان تخصصی موضوع، آگاهی بر مولفه های همارایی، و در نهایت اختلاف ساختار معنایی نظام جوینده( گیرنده) و نظام فرستنده؛ و بعضی ناشی از عملکرد در مرحله ذخیره سازی است، نظیر چگونگی کنترل اصطلاحات، میزان ژرف نمایی، بهره مندی از میانجی های کارآمد( مانند ارجاعات و مسائلی از این نوع).

بدین ترتیب، نظامهای اطلاع رسانی، بر اساس تجربه و تداول چنین پذیرفته اند که پیوسته میان میزان جامعیت و میزان مانعیت نوعی رابطه معکوس وجود دارد. بدین معنی که هرگاه تدابیری به کار رود تا میزان جامعیت افزایش یابد، ناگزیر حد مانعیت کاهش خواهد یافت، و اگر تلاش شود که مانعیت افزاش پیدا کند از جامعیت کاسته خواهد شد. در نتیجه، نظامهای اطلاع رسانی بنا بر ترجیح کاربران خود، یکی از این دو جریان را به عنوان محور خویش بر می گزینند، به طور مثال، هر گاه جویندگان بیشتر طالب آن باشند که در بازیابی، مدرک یا اطلاعی را از دست ندهند و زوائد به دست آمده را به قیمت جامعیت دلخواه خود بپذیرند و به زحمت وجین کردن یافته ها تن دهند،نظام می کوشد که جامعیت را افزایش دهد، هر چند به کاهش مانعیت بیانجامد. اما اگر کاربران نظام علاقه مند باشند که همه آنچه دریافت می کنند مرتبط با خواست و نیازشان باشد و چندان پایبند دست یافتن به کلیه اطلاعات و مدارک مرتبط موجود در نظام نباشند، نظام اطلاع رسانی می کوشد میزان مانعیت را افزایش دهد، هر چند که این حرکت به کاهش جامعیت منجر شود.

● نظام چند سطحی در ذخیره و بازیابی :

یکی از نکات مهم در ذخیره و بازیابی اطلاعات حفظ همزمان مطلوبیت نسبی جامعیت و مانعیت، یا به عبارت دیگر، به کارگیری نوعی سیاستگذاری است که بتوان ازطریق آن کاربریهای کل نگر و جزء نگر در سطوح و مراتب متفاوت را در عملکرد نظام پپیش بینی کرد. برای این منظور تدابیر گوناگونی را می توان به خدمت گرفت که مهمترین و کارسازترین آنها در کار نمایه سازی و سازماندهی اطلاعات، استفاده از توصیفگر با مراتب متفاوت معنایی است. به طور مثال، در استفاده از اصطلاحات "علوم قرآنی"،"تفسیر قرآن"،"تفسیر قرآن به قرآن"، "تفسیر المیزان" که دارای سطوح مختلف معنایی است، می توان از عام به خاص یا از خاص به عام حرکت کرد. آنکه "تفسیر قرآن" را جستجو می کند منطقا باید به انواع تفسیر از جمله "تفسیر قرآن به قرآن" دست یابد؛ اما آنکه "تفسیر قرآن به قرآن" را کاوش می کند، اگر چه " تفسیر المیزان" در کاوش وی قابل پیش بینی است؛ اما به دیگر انواع تفسیر دست نخواهد یافت.

به تعبیر دیگر هر مرتبه از اصطلاحات فرومجموعه های خود را شامل می شود اما فرا مجموعه های خود را در بر نمی گیرد، و این قاعده در باب هرگونه رابطه سلسله مراتبی صادق است. حال اگر قرار باشد نظامی تصمیم بگیرد که مراتب فراتر از اصطلاح محوری مورد نظر خود را برای حفظ سطوح مختلف بازیابی لحاظ کند، چاره ای ندارد جز آنکه دامنه ارجاعات خود را گسترش دهد یا اصطلاحات سطوح مختلف را به مدرک منتسب کند که در هر دو حالت دامنه اصطلاحات مرجح یا نامرجح، پراکندگی اطلاعات، یا میانگین توصیفگرهای متعلق به مدرک افزایش خواهد یافت. این رویداد را می توان در مراتب مفهومی سطوح سه گانه "علوم قرآنی"،"تفسیر" و " تفسیر تاریخی" آزمود.

نتیجه قهری این امر، هم در نظامهای دستی و هم نظامهای رایانه ای یکی است، خصوصاً اگر نظامهای رایانه ای با زمینه های ذهنی و پیشداشته های برخاسته از نظامهای دستی طراحی شده باشد(۵).

نظام چند سطحی پیشنهادی

در نظامی که پیشنهاد می شود نه تنها سطوح متفاوت بازیابی های محتمل کاربران پیش بینی گردیده است؛ بلکه از افزایش میانگین توصیفگرهای منتسب به هر مدرک نیز پرهیز می شود. اما دو شرط مقدماتی برای انجام آن ضروری است؛ یکی وجود اصطلاحنامه در حوزه موضوعی مورد نظر، و دیگری استفاده از رایانه در ذخیره و بازیابی اطلاعات. اگر این ملزومات مهیا باشد، می توان نظام پیشنهادی را به اجرا درآورد.

برای تحقق این امر کافی است بخش نظام یافته یا درختی اصطلاحنامه به عنوان نظامی فرعی در کنار و متصل به نظام اصلی اطلاعات ایجاد کرد. در زمان ذخیره سازی کافی است توصیفگر محور هر مقوله به مدرک منتسب شود که طبعا این توصیفگر با استفاده از اصطلاحنامه قطعی شده و به مدرک تعلق یافته است و منطقا در اصطلاحنامه دارای فرا مجموعه و فرو مجموعه هایی است. مسئولان ذخیره سازی بنا بر سیاستها و اهداف خود، برای حفظ جامعیت، یک یا چند مرتبه از فرا مجموعه ها را می توانند طبق طراحی و تعریفی که قبلا صورت گرفته به شیوه خودکار- با چند دستور- از طریق اطلاحنامه در معرض بازیابی قرار دهند، بدون آنکه اصطلاحات آن مراتب به مدرک منتسب شده باشد.

● فرض کنیم مدرکی در باب "تفسییر تاریخی" بحث کرده باشد. اصطلاحنامه مورد مراجعه اجازه می دهد که آن را به عنوان موضوع برای مدرک برگزینیم در بخش نظام یافته آن اصطلاحنامه ممکن است "تفسیر تاریخی" چنین مرتبه ای داشته باشد :

▪ علوم قرآنی

▪ تاریخ قرآن

▪ تفسیر قرآن

▪ تفسیر ادبی

▪ تفسیر تاریخی

▪ تفسیر ترتیبی

● همچنین فرض کنیم که در رمزگذاری اصطلاحات، "علوم قرآنی" با عدد ۲۵ مشخص شده باشد، تقسیمات سلسله مراتبی شبه اعشاری مقوله علوم قرآنی چنین خواهد شد:

▪ علوم قرآنی ۲۵

▪ تاریخ قرآن ۲۵۱

▪ تفسیر قرآن ۲۵۲

▪ تفسیر ادبی ۲۵۲۱

▪ تفسیر تاریخی ۲۵۲۲

▪ تفسیر ترتیبی ۲۵۲۳

تفسیر تاریخی با رمز ۲۵۲۲ را می توان با حذف آخرین رقم ستمت راست پیوسته به سوی اصطلاح اعم پیش برد. اینکه سیاست نمایه سازی ناظربر چند مرتبه عام شدن توصیفگر باشد، تعیین کننده تعداد دفعات حذف است. اما منطقا یک مرتبه عام شدن می تواند این زنجیره را حفظ کند، زیرا ممکن است اعم این مرتبه در مدرکی دیگر، خود توصیفگر قرار گرفته باشد و زنجیره سلسله مراتبی خود به خود حفظ شود. بدیهی است که در چنین نظامی جریان ذخیره و بازیابی، هر دو از مجرای نظام فرعی اصطلاحنامه خواهد گذشت.

● سودمندی نظام پیشنهادی :

برای این گونه نظام چند سطحی می توان فوایدی را برشمرد:

۱) به اعتبار کاوشهای کل گرا، نیازی نیست که اصطلاحات فرامجموعه ای برای هر عنصر زیرمجموعه ای به مدرک منتسب شود؛ بلکه حضور آنها در اصطلاحنامه نظام فرعی کافی است که به تعداد دفعات نامحدود بتوان از آنها سود جست.

۲) در مرحله ذخیره سازی کافی است تنها بر اخص بودن اصطلاحات منتسب به مدرک تاکید گردد، و برای بهره جویی از اصطلاحات عامتر جای هیچگونه نگرانی نیست.

۳) جمع موارد ۱ و ۲ سبب می شود د که اولا پاسخ کاوشهای کل نگر و جزءنگر تامین گردد و ثانیا جامعیت و مانعیت نسبی نظام دوشادوش یکدگر ارتقا یابد.

به عنوان فایده ای جانبی باید اشاره داشت که چون استفاده از اصطلاحنامه در چنین نظامی اجتناب ناپذیر است، حوزه های علاقه مند در صدد برخواهندآمد که به تدوین اصطلاحنامه همت گمارند. اما هرگاه اصطلاحنامه مهیا شد، می توان اطمینان داشت که با یک بار سرمایه گذاری در امر تدوین اصطلاحنامه از صرف هزینه و نیرو و وقت مستمر نمایه سازی و ذخیره و بازیابی اطلاعات جلوگیری خواهد شد و ناهماهنگی های احتمالی کاسته خواهد شد، و این حرکت با منطق اقتصادی نیز قابل توجیه است.

دکتر عباس حری (دانشیار دانشگاه تهران)

یادداشتها

۱-J.Becker&R.Hayes,information storage and Retrieval: tools, elements, theories

(NewYork; John Wiley, ۱۹۳۶)p۱۵-۴۲

۲- علی اصغر شیری، "ارزیابی جامعیت و مانعیت نظامهای بازیابی اطلاعات" پیام کتابخانه، سال چهارم ( بهار و تابستان ۱۳۷۳)، ص ۴۵ پانویس.

۳-F.w. Lancaster indexing and abstracting in theory and ractic (London: the library association, ۱۹۹۱)

۴- عباس حری، "مسائل و مشکلات ذخیره پیش هما را و بازیابی پس همارا در نظام رایانه ای" فصلنامه کتاب، دوره پنجم، شماره ۳و ۴ ( پاییز و زمستان ۱۳۷۳) ص۹

۵- "درک آوستین" و "پیتر دیل"، راهنمای تهیه و گسترش اصطلاحنامه یکزبانه، ترجمه عباس حری ( تهران مرکز اسناد و مدارک علمی ایران ۱۳۶۵) صص ۶۵-۷۴

به نقل از http://www.noorsoft.org/per/support/research/m۱۳.htm