چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا

صورتی «بدون عنوان» از تک تازی موضوع


صورتی «بدون عنوان» از تک تازی موضوع

به بهانه نمایشگاه محمد اسکندری با عنوان «باغ پدربزرگ» در گالری طراحان آزاد

دیدن یک نمایشگاه موضوعی که شاید در این یکی دو سال به سنت نقاشان برای برگزاری نمایشگاه تبدیل شده، بدون در نظر گرفتن هیچ تقسیم بندی سنی و جنسیتی در میان صاحبان آثار این نمایشگاه ها، در این ایام راحت ترین و آسان ترین صورت بازدید از نمایشگاه هاست. کافی است یک گالری را به طور تصادفی انتخاب کنید، تاریخ خاصی مدنظرتان نباشد و نام هنرمندی را هم که نمایشگاه دایر کرده، از قلم بیندازید و پا به گالری بگذارید که نه از جنس عادت و سلیقه که به ضرورت مسیر به آنجا رفته اید.

قبول که موضوع حتی اگر به صورت نامگذاری نام نمایشگاه از طرف خود هنرمند انتخاب نشده باشد سرانجام خود را در هر اثر او حتی اگر اثری «بدون عنوان» باشد نشان می دهد، اما انتخاب از پیش تعیین شده چنین موضوعی برای مخاطب اثر، صورت دیگری به خود می گیرد. مخاطب در دیدار از چنین نمایشگاهی در پی رفع نیاز از پیش تعیین شده است و عجیب اینکه عدم رفع چنین نیازی در این سال ها همیشه مقدم بر رفع این نیازهاست و اگرچه در نهایت مخاطب مختار است با رضایت یا نارضایتی از دیدن آثار مغلوب موضوع شان از آنها فاصله بگیرد، اما خود او هم در غیاب هنرمند و در مواجهه با اثرش چاره یی جز همین موضوع چندکلمه یی نمی بیند. این دیگر هنر هنرمند است که با موضوع چه کرده و در آثارش چه از آن را نشان داده تا در ابتدا به آنچه می خواسته برسد و در نهایت در آخرین جایگاه مفروض این روند، رضایت مخاطب را هم حاصل کرده باشد. هر چه باشد در فرهنگ «مکتوب» و «مصور» ما همیشه نوشته زودتر از تصویر به دل می نشیند و راه را بر تفسیرهای تصویر بعد از خود می بندد.

اما طی این مرحله گذار هم به عهده هنرمند است و هم در اختیارات مخاطب و هر کدام شان با روندی که برای طی این مسیر برمی گزینند، بیشتر از آنکه به دیگری کمک کرده باشند خود را در این مسیر راهنمایی کرده اند. نقاش نمایشگاه موضوعی، در این میان اختیارات و امکانات بیشتری از انتخاب موضوع گرفته تا شیوه ارائه اثر و آشنایی با ابزارش به گواه سابقه فعالیتش در اختیار دارد و مخاطب جز قوه تخیل و تصور و تفسیرش اگر پیش فرض دیگری مطرح نباشد (موضوع) از اختیارات کمتری برخوردار است و غیر از اینکه با نوشتن یا گفتن حرفی بزند در نهایت امکاناتش به حداقل می رسد. نمایشگاهی از آثار محمد اسکندری که از نهم تا چهاردهم مرداد با عنوان «باغ پدربزرگ» در گالری طراحان آزاد برگزار شد هم از جنس چنین نمایشگاه هایی است با این تفاوت که اما و اگرهای دیگری را هم با خود به همراه دارد.

باز هم پیش از هر کدام از این اما و اگرها موضوع که بیشتر به خاطره می ماند خود را نمایش می دهد، اما همین «خاطره» که می تواند نقطه اشتراک میان صاحب اثر و مخاطب باشد، این بار به شکل آگاهانه از جانب این نقاش نقطه آغاز مسیر منقطع میان «مکتوب» و «تصویر» قرار می گیرد و حتی برای کمک بیشتر عکسی از کودکی همراه با تابلویی برساخته از همان عکس با عنوان «میرزا کوچک خان» نیز در مجموعه نمایشگاهی قرار می گیرد. چنین خاطراتی برای مخاطبی از هر جنس مشترک است و پیش از آنکه اسکندری در هر تابلوی خود با شیوه روایی انتخاب شده اش به سراغ آنها برود، مخاطب، چنین اشتراک گذاری را میان آثار و دیدن خود از آنها ملاک کرده است.

اینجا دیگر صحبت بر سر فضای خارج از نمایشگاه و تصورات پیرامونی نیست. بحث بر سر آثاری است که دیده می شوند و درست در همان لحظه معنا گرفته و شاید در همان یک لحظه معنای خود را از دست می دهند. مجموعه نمایشگاهی اسکندری با آثار اندکش فریم هایی را تداعی می کند که می توانند در تکرارشان به رسانه دیگری تبدیل شوند و صورت و تفسیر دیگری به خود بگیرند، اما نقاش با حذف اشتراکات میان همین فریم ها (به جز موضوع) لحظه یی را انتخاب می کند که مخاطب را البته به گمان خودش دچار چنین تفسیری نکرده باشد.

انتخاب لحظه یی درست در انبوه این تابلو- فریم ها که می تواند به ذهن هنرمند رسیده باشد کار سختی است، ولی در نمایشگاه دیده شده اسکندری کوشیده مخاطب را در انبوهه آنها و از خاطرات خوب یا بدش تا تفسیرهایی را که از آنها به دست خواهد آمد، سرگردان نکند. جز در یکی دو اثر، آثار این نمایشگاه چنین شاخصه یی دارند و در همان یکی دو اثر هم تنها خاطره شخصی (و شاید برداشت شخصی) هنرمند است که به ناچار چنین سرگردانی را میان القائات ذهنی مخاطب ایجاد می کند. دخل و تصرف در این خاطرات از اختیارات هنرمندی است که امضایش پای آثار اوست، اما اسکندری می کوشد با وارد کردن مخاطب در این خاطرات نه به شکل ممتد که به گونه یی مقطعی هر آنچه را هم که ناخوشایند اوست، بی آنکه او را بیازارد، در اختیارش بگذارد. به این شکل نه در خاطره هنرمند تصرفی می شود و نه بر مبنای محیط پیرامونی تفسیری دیگر از آنچه دیده می شود، به ذهن مخاطب می رسد. مخاطب هم البته در این میان آزاد است.

او می تواند تفسیر خود را همراه داشته باشد و اسکندری هم در نمایشگاه هایش که پیشتر با موضوعات دیگری برگزار کرده، نشان داده روایت مخاطب در پای اثر را بیشتر می پسندد. چنین روایتی می تواند آفت دیگری به همراه داشته باشد. هنرمند می کوشد در مسیر رابطه تکرارشدنی اش با مخاطب (به شکل برگزاری نمایشگاه) به عنصری ثابت در آثارش برسد و همین عنصر ثابت در نگاهی دیگر به تکرار می انجامد. اما اسکندری در این آثار موضوعی اش خود را در جایگاه شخص غایب و نه هنرمند نشان می دهد. درست است که این آثار هر چه باشند، از نگاه او خلق شده اند، اما نگاه او که می تواند نگاهی انتخابی و مرزدار باشد، نیست. او نه در پی القای موضوعی است تا بکوشد دید خود را جایگزین دید مخاطب کند و نه آنقدر مجرد عمل می کند که راه را بر هر ارتباطی ببندد. آثار اسکندری در این نمایشگاه در مرز میان واقعیت و رویا یا خواب و بیداری در رفت و آمد هستند، اما به واسطه همان عناصر ثابت در یک لحظه در یکی از این دو حالت می مانند.

تاکید بر چنین حرکت دائمی و متقابلی نه در این نمایشگاه که در مجموعه آثار دیگر این هنرمند با استفاده از رنگ ها و فرم های محدود شکل می گیرد و در بلندمدت هم چاره یی جز انتخاب این عناصر محدود باقی نمی گذارد. اگر زمانی ثبات فرمی و اجرایی یک اثر می توانست مبنای موفقیت هنرمند و اثرش قرار بگیرد، در زمانه فعلی (گاهی و شاید همیشه) تخطی از این ثبات موفقیت بیشتری به همراه دارد. اسکندری در نمایشگاه اخیرش اگرچه در هر اثرش به گونه یی شخصی همان عناصر ثابت را برمی گزیند، اما دیگر آن را به عنوان کلیت اثرش مطرح نمی کند. این عناصر ثابت بخشی از اثرند اما همه آن نیستند و فیگور (که از بد یا خوب حادثه با عملش مورد اقبال مخاطب هم هست) همراه با رنگ بندی های جدید به آثار او اضافه می شوند. این مورد، نقطه قوت این آثار تنها در قیاس ابتدایی (و نه با صدور حکم بهتر یا بدتر) با آثار قبلی اسکندری هستند، ولی از زاویه یی دیگر در مجموعه اخیر تضادی را رقم می زنند که در نهایت باز به نفع آثار روی دیوار است. صحبت از اجرا و تکنیک نیست.

بحث بر سر همان حرکت میان واقعیت و رویاست؛ اینکه مخاطب خود از آن میان یکی را برمی گزیند. اما به هر حال آنچه در کل، مجموعه این آثار را می سازد نه فیگورها و اعمال شان بلکه پرداخت فضا توسط هنرمند است که بیشتر به واسطه عنصر رنگ فراهم می شود. برخلاف آنچه پیش از این در آثار اسکندری شاهد بودیم در «باغ پدربزرگ» او مسیری عکس را برگزیده است. اسکندری در آثار اخیر جذابیت را در لایه انتهایی اثرش قرار می دهد و با شیوه انتخابی اش برای اجرای موضوع، مهم ترین نقش را در آثار بر عهده آن می گذارد. فیگورها و فرم های دیگر اگرچه در مواردی بیشتر به کمک ترکیب بندی اثر آمده اند اما در مواردی هم نقش پررنگ تری به خود گرفته و بار کل اثر را به دوش می کشند. بر سر عناصر ثابت و خاطره پیشتر صحبت شد اما در آثار جدید با استفاده از فرم های تزیینی پیوند این دو، حالت کودکانه (به معنای پذیرفتنی تر) به خود گرفته و شاید مخاطب سختگیر یک اثر را راضی نکند. سادگی در اجرا و نه در محتوا همیشه می تواند نقد به ضعف شود اما هر چه باشد در این نمایشگاه هر اثر که به عنوان مثال مطرح شود هر دو مورد گفته شده را با خود به همراه دارد.

اسکندری در نمایشگاه اخیرش صورت متفاوت دیگری هم به آثارش افزوده است. پیشتر در آثار او ترکیبات عمودی، البته نه از جنس انتخاب کادر و بوم که از جنس ترکیب بندی به کار گرفته می شد اما در این نمایشگاه با تکیه بر کادر افقی، ترکیبات هم از حالت عمودی خارج شده اند. شاید این مساله در نگاه اول چندان مهم به نظر نرسد ولی در شکل اجرای قبلی، خواه ناخواه (حتی در یک اثر) بیش از آنکه با کل اثر درگیر باشیم برش ها و دی تیل هایی را چیده شده در کنار هم می دیدیم و در آنها با یک واسطه افقی و بعضاً ثابت (قطع بوم)، برش ها در کنار هم قرار می گرفت.

اسکندری در این نمایشگاه جز در یک اثر (میرزا کوچک خان) به سراغ چنین ایده یی نرفته است. فضای غالب بر اثر اگرچه در کارهای او همیشه حرف اول را می زند اما در «باغ پدربزرگ» بیشتر به کمک جمع بندی اثر در یک قاب و یک نما آمده و این مورد هم همچون موارد دیگر در نظر مخاطب سختگیر می تواند خوب یا بد جلوه کند. شاید تنها نکته یی که نگارنده در نهایت می تواند بر نظر این مخاطب بیفزاید، این باشد که اسکندری در نمایشگاه اخیرش با شکل قلم گیری ها و اجرای فیگورهایش کمی بر این سختگیری ها افزوده است. این البته موردی نیست که بتوان بر آن خرده یی گرفت و شاید در مسیر تجربه های دیگر این هنرمند جوان صورت دیگری به خود گرفته و بتواند نقطه ثابت دیگری، چه خوب و چه بد، در آثار او رقم بزند.

علی مطلب زاده