یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

به سوی دوران پسادموکراسی



      به سوی دوران پسادموکراسی
ژان ونسان اولندر برگردان گروه مترجمان پیشرو

تصویر: فوکویاما
آیا دموکراسی ارزشی جهانیست که به صورتی مقاومت ناپذیر در گستره ی عالم رواج میابد؟ ضعف ایالات متحده و پویایی تازه در عرصه ی جهانی شدن بحث هایی را به راه انداخته است.
فرانسیس فوکویاما (Francis Fukuyama ) ، کارشناس امور سیاسی مشهور آمریکایی در سال 1989 و اندکی قبل از سقوط دیوار برلین مقاله ای نوشت که به شهرت رسید : پایان روزگار.(1) نظریه ی وی -  برتری دموکراسی لیبرال بر دشمن دیرینه ی خود یعنی تمامیت طلبی – به همان اندازه که قطعی است واضح به نظر می رسد. آقای فوکویاما نمیگوید که دنیا برای همیشه به صلح خواهد رسید بلکه میگوید دموکراسی به عنوان اندیشه ی غالب دنیای معاصر پذیرفته شده است.

بعد از بیست و پنج سال به نظر می رسد که این پیش بینی – حداقل بخشی از آن – تحقق یافته است. برنامه ی موسوم به Polity IV Project       ( برنامه ی جستجوگری که در کشورهایی با جمعیت بیش از پانصد هزار نفر شاخص گذار به دموکراسی را ( از 1 تا 10 ) مشخص میکند) نشان می دهد که تعداد کشورهایی که نمره ی 8 یا بیشتر از آن کسب کرده اند به شدت رو به افزایش است و از پنجاه کشور در سال 1989 به بیش از نود کشور در سال 2013 می رسد. (2) گذار به دموکراسی به  کلام غالب مردم کشورهایی با رژیم مستبد یا حتی تمامیت طلب تبدیل شده است : این مساله را میتوان در اروپا پس از سقوط شوروی و در خاور میانه در چارچوب " بهار عربی " مشاهده کرد.

جهانی تک بعدی ؟

قطعا حداقل تعریف از دموکراسی، نظامی سیاسی مردمیست که بر اساس آرای مردم بنا شده و نظرات اقشار مختلف جامعه در آن متفاوت است. در دموکراسی قدیمی کشورهای اروپای غربی مثل دموکراسی جدید کشورهای اروپای شرقی احزاب " ملی گرای مردمی " در انتخابات موفقیت های چشم گیری کسب کرده اند ( مثل حزب اتحاد دموکراتیک  میانه رو در سوییس ، جبهه ی ملی در فرانسه ، حزب فیدز متعلق به ویکتور اوربان در مجارستان و . . . ) اما این احزاب هرچقدر هم که نسبت به قدرت سیاسی سر کار انتقاد داشته باشند وابستگی کم و بیش استراتژیک نسبت به اصول دموکراسی از خود نشان میدهند ، بی شک از آن روی که آنهابه پیروزی دموکراسی در نبرد ارزشها پی برده اند.

ارزش های دموکراسی که بر تمامی جوامع انسانی حکومت می کنند کدامند؟ رونالد اینگلهارت (Ronald Ingelhart ) ، جامعه شناس و مسئول تحقیق های جهانی بسیاری که در این مورد صورت گرفته است (3) نظریه ی خود در مورد گذار به دموکراسی در دنیا را بر روند بالاتری از مدرنیزه شدن جوامع بنا میکند. به گفته ی او ، گذار به دموکراسی از نیازهای سیاسی به دنبال اتفاقات دیگری مثل صنعتی شدن ، شهری شدن و توسعه ی نهادهای مردمی رخ می دهد. این تحولات زمینه ی بازگشت ارزش های جدیدی را مهیا میکنند که انسان را در مرکز همه چیز قرار می دهد : خلاقیت ، تحمل ، قانون مداری ، تحقق نفس و . . .

اما از نظر داریو باتیستلا (Dario Battistella) متخصص روابط بین الملل  ، این ارزش های بنا شده بر پایه ی شاخص جهانی نیستند. و دیدگاه جوامع غربی و به طور خاص آمریکا را توضیح میدهند که بر سایر کشورهای دنیا سایه افکنده است. (4) ایالات متحده که پس از سقوط اتحادیه ی جماهیر شوروی میخواستند جایگاه خود به عنوان اولین کشور دنیا را حفظ کنند سعی کردند تا جهانی تک بعدی بر اساس انتخابات آزاد ، کاپیتالیسم جهانی و آزادی ارزش ها را بنا نهند. با این حال گسترش این الگو با موانع متعددی مواجه شد به خصوص زمانی که این کشور در زمان جورج دبلیو بوش فرداری حوادث 11 سپتامبر تلاش کرد تا با نیروی نظامی دموکراسی را به افغانستان (2001) و عراق (2003) تحمیل کند. به نظر پیر رزانوالن (Pierre Rosanvallon) ، تاریخدان ، این مساله با شکست مواجه شده است : دموکراسی تنها ثمره ی غلبه ی سیاسی نبوده که نتیجه ی ریشه دوانی اجتماعی و مردمی پایدار است که به طور خاص به پویایی درونی جامعه بستگی دارد.(5)

با این حال آماریتا سن (Amartya Sen) در کتاب دموکراسی برای دیگران (La Démocratie des autres) توضیح می دهد که برقراری رابطه  بین منطق درونی توسعه و پذیرش دموکراسی امریست بسیار مشکل.(6) چین در دنیای امروز نمونه ی کشوری است که درهای خود را به روی کاپیتالیسم جهنی باز گذاشته بدون آنکه دست از نظام مستبد خود بشوید. با این وجود دموکراسی اگر به صورت « امکان شرکت در بحث های سیاسی و اثر داشتن در تصمیم گیری های سیاسی برای هر شهروند » تعریف شود، به نوبه ی خود ارزشی جهانی محسوب می شود. این اقتصاد دان و فیلسوف هندی دیدگاه های توسعه گرایانه و فرهنگ مدار نسبت به دموکراسی را به نفع جهان گرایی نو شده که مسیر منحصر به فرد جوامع را به حساب می آورد رد می کند. دموکراسی تنها مخصوص کشورهای غربی نیست و آنها تنها دیدگاهی از آن چه دموکراسی میتواند باشد ارائه داده اند ، دیدگاهی در بین دیدگاه سایر کشورهای جهان.


دام جهانی شدن

کالین کراچ (Colin Crouch Colin Crouch) ، جامعه شناس در اثر خود با عنوان " دوران پسادموکراسی" این دید کم و بیش راز آلود از دموکراسی لیبرال به شکل غربی که دربردارنده ی ارزش های اصلی آزادی بخشیست را زیر سوال می برد.(7)

در نظر وی  جهانی شدن مبتنی بر لیبرالیسم هدف خود را مشخص کرده است : تشیدید فاصله بین خواصی که عمیقا از آثار آن سود میبرد و طبقه ی کارگری که از این فرایند – که بیشتر ماهیت حکومتی دارد تا دموکراتیک – دور مانده اند. در این مورد همانطور که روزنامه نگاران آلمانی ، هانس پیتر مارتین (Hans-Peter Martin) و هرالد شومان (Harald Schumann) در کتاب دام جهانی شدن (Le Piège de la mondialisation) مطرح میکنند ، جهانی شدن ارزش های دموکراتیک یک دام است چرا که توربوی کاپیتالیسم حتی پایه های وجودی خود را هم از بین می برد : دولتی مشروع و دموکرات.(8) در دوران پس از دموکراسی هرچقدر که جهانی شدن بیشتر باشد بین منافع مردم و نمایندگان آنها واگرایی بیشتری شکل می گیرد. از آن زمان به بعد ، چالش سیاسی قرن 21 ام را میتوان با اشاره به یکی از افسانه های مشهور فونتن توشیح داد : آیا لاک پشت ( دموکراسی) میتواند با وسیله ی راه های میان بری که بلد است خرگوش ( جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ) را پشت سر بگذارد؟

محققان برنامه ی Polity IV Project تخمین میزنند که بین سال های 1989و 2013 شاخص دموکراسی نزدیک به شصت کشور به شدت افزایش پیدا کرده است.

منبع : مجله ی علوم انسانی فرانسه ، منتشر شده در تاریخ 04/12/2013 ( http://www.scienceshumaines.com/ )

گروه مترجمان پیشرو ( http://pishrotranslation.ir )

مقالات اخیر ما :

روند کاری مدارس فرانسه ، قسمت اول ( http://www.anthropology.ir/node/21872)

بر سر NBIC چه آمده است؟ ( http://www.anthropology.ir/node/21815)

تلوزیون در گهواره ( http://www.anthropology.ir/node/21729)

 

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ» 
http://www.anthropology.ir/node/21139