چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

ماهیت سینما


ماهیت سینما

در این مقاله قصد نگارنده تکرار آن پاسخ ها وبازی بیهوده بر سر آن که سینما هنر است یا صنعت, نیست بلکه می خواهیم این پاسخ ها را از منظر تفکر اسلامی بررسی کنیم

سینما چیست؟ آیا هنر است، نظیر شعر ونقاش یا تکنیک و صنعت است ویا ترکیبی از هنر و صنعت؟ در پاسخ به این سؤال تا کنون صدها کتاب ومقاله نوشته شده است. در این مقاله قصد نگارنده تکرار آن پاسخ ها وبازی بیهوده بر سر آن که سینما هنر است یا صنعت، نیست؛ بلکه می خواهیم این پاسخ ها را از منظر تفکر اسلامی بررسی کنیم. چرا برخی متدینین ما معتقدند سینما هنری است تکنولوژیک وتحت سیطره “ولایت تکنیک” قرار دارد؟ ومتقابلا چرا برخی آن را هنر تمام عیار دانسته اند؟ نگارنده ناچار است برای طرح این بحث از متفکرین و هنرمندان مسلمانی که به این بحث از دریچه دینی واسلامی نگریسته اند، بپردازد و بحث را از سطح بحث فلسفی خارج کرده و در حد مباحث “کلام سینمایی” درآورد. در میان اهل دیانیت آراء گوناگونی در ماهیت سینما مطرح است که به طور فشرده عبارتند از:

۱) رأی اول: سینما، هنری تمام عیار است. عده ای معتقدند سینماهنر ومجمع هنرها وهنرناب است.

۲) رأی دوم: سینما هنر است اما هنری در عرض سایر هنرها و شأنش حد اکثر در حد شعر ونقاشی است. از نظر این افراد همان گونه که در شعر قالب هایی پدید آمده وشاعر بنابه تسلطی که بر محتوا و شناختی که از قالبها دارد می تواند شعر بسراید، سیماگر نیز می تواند هر محتوایی را در هنر سینما عرضه کند وبه این اعتبارتعبیر سینمای دینی نا مفهوم است، چون یکی متعلق به هنراست ودیگری متعلق به اندیشه. یکی ساخته دست انسان است و دیگری ساخته وپرداخته دست خداوند است. همان طورکه ما فیزیک، شیمی وعلوم محض را به دینی و غیر دینی نمی توانیم تقسیم کنیم، سینما را هم نمی توانیم. اما عوامل ومقاصد سینما می توانند دین دار و متدین باشند.

۳) رأی سوم: سینما، صنعت وتکنولوژی است.

مشکل از آن جا آغاز می شود که ما سینما را هنر می خوانیم، در حالی که سینمای امروز ما اصلا دخلی به هنر ندارد چه رسد به این که جامع هنرها هم باشد. در اثبات صنعت بودن سینما همین دلیل کافی است که برای خلق یک اثر سینمایی ابتدا باید آن را به تأید و تصویب رساند. سینما صنعت و تکنولوژی است و نسبت دادن آن به دین همان قدر مضحک است که فی المثل بگوئیم سدسازی دینی یا جارو برقی دینی، البته شاید سینمای آینده بتواند نسبتی با هنر بر قرارکند اما با وضعیت فعلی اطلاق هنر به آن کاری است ناصواب.

۴) رأی چهارم: سینما ترکیبی از هنر و صنعت است. این گروه معتقدند گاهی در سینما غلبه با هنر است وگاهی با صنعت و تکنولوژی. به عبارت دیگر گاهی صنعت عظیم سینما آینه ای است که بیننده از خود آینه در می گذرد و به اندیشه ومظروف توجه می کند وگاهی آن چه در سینما مطرح است، اعجاب آور بودن صنعت سینماست.

تعبیر سینمای هنری گویای این واقعیت است که اساسا سینما داری دو وجه هنری و غیرهنری است. سینمای هنری، سینمایی است که از چارچوب خشک حواس ظاهری بیرون آمده، و معنای هستی را عیان می سازد سینمای هنری یعنی سینمای اندیشه.

سینمای ابزار، سینمایی است که محور آن ابزار وقابلیت های فنی است. گرایش این گونه سینما، گرایش به کمیت وحس است. سینمای اندیشه به انسان می پردازد به روابط خانواده، به مناسبات اجتماعی، به تاریخ، به جایگاه انسان در جهان ونهایتا دغدغه این سینما موقعیت انسان وو ضعیت بشری است.

سینمای ابزار به جادو می پردازد، به نمایش محیّر العقول قابلیت های فنی،به قدرت تصرف در طبیعت، به درگیری، به جنگ، ونهایتا دغدغه این سینما کسب قدرت وجمع آوری ثروت است.

سرمایه، نهایتا به تسلط صاحبان سرمایه بر این هنر منجر گردیده، و در واقع سینمای ابزار محصول اجتناب نا پذیر حاکمیت سرمایه در سینماست.

بسیاری از مشخصه های سینمای امروز جهان که مشخصه های طبیعی این هنر به نظر می رسند، در حقیقت بیش از آنکه نتیجه ضرورت های ذاتی هنر سینما باشند، مشخصه های هستند که الزامات سرمایه بر سینما تحمیل کرده است. سرمایه ای که صاحبان وبرنامه ریزان آن یا کمپانی های بزرگ بوده اند ویا احزاب مسلط سیاسی و گفتنی است که این مشخصه ها به سکس و خشونت و سوپر استارسازی و یا انواعی از ویژگی های کلی سینمای دولتی محدود نمی شود، بلکه مختصات دیگری از قبیل:فضاسازی، شخصیت پردازی، دیالوگ نویسی، میزانسن،دکوپاژ، ریتم و... را در برمی گیرد.

واقعیت این است که در دنیای ما، یعنی در دنیایی که اغلب کشورهای آن به کشورهای مسلط ویا زیر سلطه تقسیم شده اند، سینما نیز همچون سایر پدیده های انسانی واجتماعی از سرشت اصیل وواقعی خود بیگانه گشته است. واگر ما در اندیشه بازگرداندن این هنر به حقیقت و فطرت را ستین آن هستیم، باید خود را برای تلاشی بزرگ.پی گیر وهمه جانبه آماده کنیم.

تا زمانی که سینمای تجربی آمریکا و اورپا و یا خاور دور و هند و... بر بازار سینما در کشورهای اسلامی سلطه دارند، تا زمانی که رسانه های خبری و هنری در اختیار تبلیغ اشکال گوناگون سینمای ابزاری هستند، تا زمانی که ذائقه تماشاگران، با انبوه تولیدات غیر هنر مندانه بمباران می شود، تصور دست یافتن به سینمایی مستقل و آزاد که به جای انفعال وتقلید به خلاقیت وابتکار روی بیاورد مشکل می نماید.

۵) رأی پنجم: سینما هنر تکنولوژیک است. مطابق این نظر، قالب و محتوا اگر چه از نظر عقلی دو چیزند، اما در واقعیت عین همند و این است معنی سخن «مک لوهان» که می گوید: «رسانه عین پیام است.»

علی تاجدینی