شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نفت و دموکراسی


نفت و دموکراسی

آیا وجود نفت در کشورهای نفت خیز مانعی برای استقرار و توسعه دموکراسی است صورت دیگری از این پرسش این است که پیدایش نفت در مناطق توسعه یافته و برخی مناطق جهان سوم تا چه حد در تشکیل و تثبیت حکومت های استبدادی موثر بوده است و این نفت که یک پدیده اقتصادی است, چگونه نقشی در عدم پیشرفت دموکراسی در این کشورها دارد

آیا وجود نفت در کشورهای نفت خیز مانعی برای استقرار و توسعه دموکراسی است؟ صورت دیگری از این پرسش این است که پیدایش نفت در مناطق توسعه یافته و برخی مناطق جهان سوم تا چه حد در تشکیل و تثبیت حکومت های استبدادی موثر بوده است و این نفت که یک پدیده اقتصادی است، چگونه نقشی در عدم پیشرفت دموکراسی در این کشورها دارد ؟

پرسش این است: آیا وجود نفت در کشورهای نفت خیز مانعی برای استقرار و توسعه دموکراسی است؟ صورت دیگری از این پرسش این است که پیدایش نفت در مناطق توسعه یافته و برخی مناطق جهان سوم تا چه حد در تشکیل و تثبیت حکومتهای استبدادی موثر بوده است و این نفت که یک پدیده اقتصادی است، چگونه نقشی در عدم پیشرفت دموکراسی در این کشورها دارد؟

اگر بخواهیم موضوع را با شواهد و قرائن کافی روشن سازیم، لازم است که مساله را در یک منظر تاریخی مورد بررسی و توجه قرار دهیم .

شکی نیست که دموکراسی، هر چند ریشه یونانی دارد، دستاورد و ودیعه عصر جدید است که با پیشگامانی چون جان درک و استوارت میل در قرون هفدهم و هجدهم در انگلستان و بسط آن توسط روسو و مونتسکیو و دیگران در قرن هجدهم در فرانسه آغاز می شود و دیدگاه های فلسفی جامعه شناختی فراوانی در مبانی و جایگاه و اهمیت آزادی به عنوان حقوق طبیعی و حقوق اجتماعی و مدنی اعضای جامعه که از آن پس «شهروند» حساب می شوند، مطرح می گردد. تا جایی که منابع آزادی انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ رخ می دهد. این انقلاب سر منشا نهضت جدید آزادی خواهی و برابر طلبی است که به سرعت ابتدا در اروپا و سپس در سراسر جهان گسترش می یابد و دگرگونی ها و انقلابهای فراوانی زیر لوای آن در نقاط مختلف جهان شکل می گیرد. از آن پس حکومت ها نه نماینده خدا و وارث سنتهای کهن بلکه نماینده واقعی مستقیم مردم هستند . قوانین اساسی بر بنیاد دموکراسی و حق شهروندی به عنوان یک قرارداد اجتماعی (حقوقی) میان ملت و دولت ها (به عنوان نمایندگان مردم) ممهور به مهر پادشاهان و امضای تایید نمایندگان ملت می شود .

حتی کشورهای جدید التاسیسی مثل آمریکا همراه با استقلال موفق به استقرار نظام دموکراسی جدید در کشور خود می شوند و فرانسویان هیجان زده مجسمه آزادی را به آمریکائیان تازه استقلال یافته هدیه می کنند تا سمبل آزادی و دموکراسی را به قاره نو صادر کنند. روند دموکراسی خواهی به عنوان یک آرمان بشری همچنان در حال بسط و گسترش است تا جایی که طی قرون نوزدهم و بیستم کشورهای تحت استعمار و تازه استقلال یافته آسیا و آفریقا بیدار و آگاه شدند و ذوق و شوق برای آزادی و حق شهروندی همه گیر و جهانی شد، به طوری که در نیمه دوم قرن نوزدهم نهضت دموکراسی خواهی در جهان تجدید حیات کرد و تا به امروز ادامه یافته است.

از آنجا که دولت های شبه مدرن استبدادی، منافع شخصی را از منافع ملی متمایز نمی کردند و در آمد نفت را به صورت ارز بین المللی یکپارچه در اختیار خود داشتند، به دو دلیل به دموکراسی روی خوش نشان نمی دادند.

نمونه آن قرار داد رژی در عهد ناصرالدین شاه است که دخالت روحانیون در تحریم امتیاز تنباکو به شرکت انگلیسی با مقاومت شدید مردمی رو برو شد و سرانجام امتیاز برای نخستین بار لغو گردید. همچنین ملی شدن صنعت نفت ایران تنها زمانی امکان پذیر شد که پس از جنگ جهانی دوم هنوز دیکتاتوری محمد رضا شاه مانند دیکتاتوری رضا شاه استقرار نیافته بود و تا حد زیادی آزادی و دموکراسی و حضور احزاب سیاسی و روزنامه ها و عرصه نقد و گفت وگو وجود داشت. در مقابل برای اینکه نفت ملی شده بار دیگر در اختیار قدرت های بزرگ قرار گیرد، باید نخست آزادی ها، مورد سرکوب، احزاب منکوب و روزنامه ها به شدت محدود می شد و بالاخره انجام یک کودتای نظامی در دست اقدام قرار می گرفت. پس از کودتا، شاه مستبدانه سر نخ امور سیاسی را در دست می گرفت و به همین دلیل هم دولتین آمریکا و انگلیس پس از کودتای نظامی ۲۸ مرداد ۳۲ به شدت از شاه حمایت کردند تا جایی که شاه را به یک قدرت نظامی در منطقه تبدیل کردند.

آمریکایی ها از بحرین به واحدهای قرون وسطائی عربستان سعودی نقل مکان کرده بودند. یک کنسرسیوم مرکب از بریتانیا، هلند، فرانسه و آمریکا، چاه های نفت عراق را در اختیار داشت.

در صحرای سیرینیکا و تریپولی (لیبی)، در امارات زرخیز ابوظبی و دوبی و مسقط و عمان و ظفار و در زیر آبهای خلیج فارس، میدان های جدید نفت فتح می شد. عجالتا همه کشورهای تولید کننده نفت و غالب سرزمین هایی که در آنجا احتمال وجود نفت می رفت، همگی یک کاسه شده بودند. زمامداران سرزمین های نفت خیز که میدان نفتی خود را به اجاره داده بودند، درباره این امتیازات اعتراض چندانی نمی کردند، چه برسد به مردم آنها که اصلا حرفی نمی زدند.

به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که دست کم در خاورمیانه، جریان آزاد نفت به غرب، بستگی به حضور و قدرت مطلقه فرد یا گروهی پیدا کرده بود که مردم آنها در بند باقی بمانند و خود از همه آزادی های ممکن برای بهره مندی از درآمد نفت و نحوه هزینه کردن آن برخورد ار و صاحب اختیار باشند. در چنین شرایطی مسلما دموکراسی معنا پیدا نخواهد کرد.

تکلیف مردم ایران هم روشن و مشخص است و بنا بر شواهد تاریخی علی رغم بیش از یکصد و پنجاه سال تلاش روشنفکران و مردم برای تحقق آزادی و استقرار دموکراسی پس از برپا شدن دو انقلاب بزرگ به فاصله کمتر از یک قرن و وجود قانون اساسی و چندین نهضت نظیر نهضت ملی شدن صنعت نفت و اصلاح طلبی، باید دید چه چیزی غیر از نفت مانع از تحقق دموکراسی در کشور شده است؟



همچنین مشاهده کنید