سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
آیا یخ ها آب می شوند
پس از هفت سال و نیم سیاستهای خصمانه ایالات متحده آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران، صرفا در شش ماه باقیمانده، هیات حاکمه نئومحافظهکار دست به مانورهایی زده که شاید سخت باشد که به صداقت این مانورها ایمان آورده شود. از جمله این مانورها، انتشار اخباری مبنی بر تغییر جایگاه دفتر حافظ منافع آمریکا و ایران از وضعیت حاضر به وضعیت جدیدی که دیپلماتهای دو کشور در پایتختها مستقر شوند، میباشد. به دنبال انتشار اینگونه اخبار غیررسمی، خانم رایس وزیر امورخارجه آمریکا ابراز نظر مثبت ولی کنایهداری نسبت به خبر فوق نمود و به آن پیشنهاد جنبه رسمی داد.
نحوه اظهار نظر خانم رایس نیز به نوبه خود به ابهام در صداقت کاخ سفید بیشتر افزود. وزارت خارجه کشورها معمولا با مقامات دولتی سروکار دارند و هیچگاه هنگام ارتباط دیپلماتیک، درباره مردم و ملتها سخن نمیگویند ولی خانم رایس علت ارتقای وضعیت دفتر حافظ منافع را ارتباط بیشتر با مردم ایران ذکر کرد که این سخنی غیردیپلماتیک و غیرکارشناسی است. چنانچه خانم رایس اظهار میداشت، آمریکا میخواهد ارتباطات خود را با دولت جمهوری اسلامی ایران بر محور و محمل صحیح قرار داده تا از این طریق روابط با مردم ایران هموار گردد، بسیار زیبندهتر بود و مخاطبین ایرانی نیز به وی بیشتر اعتماد میکردند. به هرحال از ۱۹ فروردین ماه ۱۳۵۹ که روابط دیپلماتیک آمریکا به دستور جیمی کارتر با ایران قطع گردیده، دو کشور آنچنان نسبت به یکدیگر احساس کینه و نفرت داشتهاند که وجود دیپلماتهای مقابل را در پایتختهای خود تحمل ننموده و کشورهای ثالثی را برای ارتباطات خود به عنوان واسط در پایتختهای یکدیگر معین کردهاند. برای سالهای متمادی، سوئیس حفاظت منافع ایالات متحده آمریکا در ایران را تشکیل داده و الجزایر و سپس پاکستان نیز حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در واشنگتن را به عهده داشتهاند. این وضعیت به معنای آن است که ایران نمیتواند دیپلماتهای وزارت امورخارجه خود را به واشنگتن اعزام دارد تا از نزدیک نیات خود را برای وزارت امورخارجه آمریکا و سایر دولتمردان این کشور بیان دارد و در مشکلات احتمالی، نیات آمریکا را جویا شود. در حال حاضر جهت اداره دفتر حافظ منافع ایران در واشنگتن از دارندگان کارت اقامت آمریکا اجبارا استفاده میشود که لزوما شرایط کافی یک دیپلمات ورزیده را ندارند. متقابلا وزارت امور خارجه آمریکا با نداشتن دیپلمات در تهران، خود را از ارتباط مستقیم با مسوولین وزارت امور خارجه ایران و سایر مسوولین موثر محروم نموده و اطلاعات و مواضع لازمه را از طریق واسطهها و از جمله از طریق معارضین و مخالفین جمهوری اسلامی ایران به دست میآورد که خود از عواملی است که دو کشور را برای۳۰ سال از یکدیگر دور داشته و هر روز این جدایی و بیگانگی فکری و فاصله، بیشتر و بیشتر گردیده است. دو کشور آنچه از یکدیگر سراغ دارند پدیدهها و مفاهیمی منفی و برخورنده است و اگر احیانا تمایلاتی مثبت از سوی یک کشور به شکل طبیعی بیان گردیده، در کشور دیگر به علت عدم فضاسازی و عدم اعتماد و عدم حضور دیپلماتهای کشور مقابل، نوعی توطئه و غرضورزی تلقی گردیده است.
به هرحال آنچه در رسانههای آمریکا درباره دفتر حافظ منافع دو کشور مطرح شده به معنای حذف واسطههای سوئیس و پاکستان میباشد که به جای آنان، دیپلماتهای دو کشور جایگزین شده و ارتباطات آنان با پایتختها و وزارت امورخارجههای یکدیگر معنادار و دارای محتوا میشود. در این اقدام، وضعیت حقوقی روابط دیپلماتیک دو کشور تغییری نمینماید و از نظر کنوانسیون دیپلماتیک وین کماکان سطح روابط، دفتر حافظ منافع تلقی میگردد. بنابراین هیچگونه سوءتعبیری نسبت به جایگاه حقوقی و کنسولی پیشنهاد فوق نبایستی صورت گیرد. اظهار نظر خانم رایس اگرچه به نوعی مثبت تلقی میشود ولی چون در میان صدها اظهار نظر منفی و مداخلهجویانه ایشان و سایر مقامات کاخ سفید قرار میگیرد، نمیتواند به سادگی دلنشین گردد. ایالات متحده آمریکا که سیاست رسمی خود را تهدید نظامی ایران در عرض ۳۰ سال گذشته قرار داده و به سیاستهای خصمانه و تنبیهی و از جمله تحریمهای یکجانبه و بینالمللی روی میآورد، باید به خوبی بداند که یک سخن مثبت نمیتواند دل یار را برباید. در دولت آقای کلینتون هم وزیر خارجه وقت آمریکا خانم آلبرایت سخنانی به مراتب مثبتتر بیان کرد که چون سازگاری با سایر سیاستهای کاخ سفید و از جمله تحریمها نداشت و بسترسازی لازم صورت نگرفته بود، نتوانست راه به جایی برد. سیاستهای مداخلهجویانه حکومت آقای جورج بوش این احتمال را در مورد اظهارات نسبتا مثبت خانم رایس نیز به مراتب کاهش داده است. در سالهای ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ و در راستای سیاست بیطرفی جمهوری اسلامی ایران نسبت به حمله نیروهای ائتلافی به رهبری آمریکا به عراق که امیدهای اولیهای برای ایجاد روابط دیپلماتیک بین آمریکا و ایران به وجود آورده بود، مقامات آمریکایی پیشنهادی مشابه ارائه دادند که در ایران توسط اصولگرایان به باد انتقاد گرفته شد و در نهایت به عنوان توطئه تلقی و از سوی جمهوری اسلامی ایران مطرود گردید. دو سال پیش نیز این پیشنهاد به عنوان بخشی از بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا به ایران ارائه گردید که در آن آمریکا تصور کرد ایران نیازمند چنین پیشنهادی است و لذا از موضع کبر و غرور تلاش نمود به عنوان یکی از مواد مابه ازای تعلیق غنیسازی، اورانیوم به ایران بفروشد. بیشک چنین نگاهی به طور ساختاری غلط بوده و لذا نهتنها مورد استقبال قرار نگرفت بلکه تاثیر منفی بر ایران گذاشت. اکنون تا حدودی پیشنهاد آمریکا در چارچوبی منطقیتر مطرح شده و چون حاوی نکته اساسی منافع و احترام متقابل دو کشور به یکدیگر میباشد و آمریکا اعلام نموده سوئیس نمیتواند دیگر نقش واسطه را بین آمریکا و ایران ایفا نماید، این پیشنهاد قابل مطالعه است. لذا اگر واقعا سیاستهای آمریکا در حال تغییر باشد جمهوری اسلامی ایران از این تغییر سیاست استقبال میکند، چون همانطور که گفته شد بسیاری از سوءتفاهمات را با اعزام مستقیم دیپلمات هر کشور به پایتخت کشور دیگر میتوان برطرف نمود.
به طور مثال وضعیت روابط دو کشور ایران و مصر که از همان سالهای اولیه پیروزی انقلاب به سطح دفاتر حفاظت منافع درآمده، از حضور دیپلماتهای دو کشور در تهران و قاهره بهرهمند میباشد و این دیپلماتها تاثیر فراوانی در تلطیف روابط و جلوگیری از خصومتهای بیمورد و بیجهت داشتهاند و بهعلاوه به گسترش روابط فرهنگی و روابط مردمی پرداختهاند. بنابراین روابط دفاتر حافظ منافع ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران هم در صورت تغییر یا بهبود وضعیت، مشابه وضعیت دفاتر حافظ منافع ایران و مصر خواهد شد. این وضعیت بیانگر این خواهد بود که ممکن است سالها طول کشد و دو کشور آمریکا و ایران کماکان اقدام به ایجاد روابط دیپلماتیک ننمایند لذا در این مقطع ایجاد رابطه دیپلماتیک بین دو کشور منظور نیست و موضوع آن به آینده موکول شده است. واکنش سنجیده جمهوری اسلامی ایران به پیشنهاد آمریکاییها برای بهبود وضعیت دفتر حافظ منافع دو کشور که توسط وزیر امورخارجه ابراز گردید، بسیار بهموقع و قطعا در عین عزت و اقتدار ایران، نشان از تفاهم و همکاری کشورمان در صحنه بینالمللی دارد.
آمریکا در دوره نئومحافظه کاران همواره سعی نموده در کنار سیاستهای خصمانه خود، با طرح پیشنهادهایی بهظاهر جهانپسند، واکنش منفی ایران را در جهان تبلیغ نموده و نشان دهد که آمریکا و غرب همه تلاشهای خود را برای تنشزدایی با ایران بهکارمیبرند ولی ایران پاسخ منفیای میدهد. چنین پاسخهای منفی، موفقیت آمریکا را در توجیه سیاستهای خصمانه آن کشور نسبت به ایران تاکنون تضمین نموده است. ایران و آمریکا که برخی مذاکرات پراکنده مربوط به افغانستان را در سالهای گذشته در ژنو و بن و یا در سطح دیپلماتهای ارشد خود در سازمان ملل متحد در نیویورک و ژنو داشتهاند و سپس چند دور مذاکره را در بغداد حول موضوع استقرار امنیت در عراق داشتهاند، به نوعی اطمینان رسیدهاند که اینگونه مذاکرات نهتنها برای سیاستهای منطقهای دو کشور مفید بوده بلکه برای افغانستان، عراق و اکنون در موضوع هستهای مفید است. آمریکا نمیتواند در موضع یکطرفه خود نسبت به موقعیت فعالیتهای هستهای ایران کماکان یکهتازی کند زیرا شش سال گذشته نشان داده که چنین سیاست یکطرفهای کارگر نیست بلکه باید در چارچوب دیپلماتیک به نوعی گفتوگو و مذاکره پرداخت تا راهحلی مرضیالطرفین یافته شود.
هنگامی که رهبری مخالفت با فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران را آمریکا در جهان به عهده گرفته چگونه میتواند بدون حتی یک جلسه گفتوگوی رودررو و مستقیم با ایران، انتظار تاثیرگذاری مثبت بر این پرونده را داشته باشد؟ دفاتر حافظ منافع دو کشور در تهران و واشنگتن با حضور دیپلماتهای مجرب دو کشور بسیاری از واسطهها را حذف نموده و مستقیما سخنان دو کشور به اطلاع یکدیگر میرسد. اصولا واسطهها چون منافع مستقیمی در موضوع مورد علاقه ندارند، قادر نیستند نقشی فعال در کاهش تنشها ایفا نمایند و این به صلاح دو کشور نیست. ایران و آمریکا دو قدرت تاثیرگذار در خاورمیانه به جهت عدم ارتباط با یکدیگر و بیاطلاعی از نیات یکدیگر، بعضا در مقابل هم صفآرایی نموده و انرژی و توان خود را به جای تشریک مساعی جهت حل معضلات خاورمیانه، در جهت کاهش قدرت یکدیگر بهکارمیبرند. ضایعات چنین عدم هماهنگی و عدم درک یکدیگر، بیش از همه متوجه مردمانی شده که میتوانند در سایه همکاری ایران و آمریکا، زودتر به صلح و ثبات برسند. همکاری ایران و آمریکا در مقطعی در افغانستان باعث استقرار صلح و ثبات گردید، اکنون عراق شدیدا نیازمند چنین همفکری و همکاریای میباشد.
علی خرم، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی و بینالمللی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست