یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
ازدواج های پیامبر ص
● فلسفه تعدّد ازدواجهای پیامبر اعظم(ص)
معاندین اسلام از قدیم و ندیم خواستهاند با طرح تعدّد ازدواجهای پیامبر اسلام (ص) آن را دستاویز شدیدترین حملات مغرضانه، و تهمتهای ناروا قرار دهند، و از آن با آب و تاب و رنگ و لعاب افسانهها بسازند، و به پندار خود با این گونه ترفندها و شگردها، به اسلام ضربه بزنند، و گاهی بی شرمی را به جایی رساندهاند که آن حضرت را دارای حرم سرا با زنهای متعدد دانسته و وانمود کنند که آن بزرگوار به امور جنسی اهمیت بسیار میداد، و بخشی از زندگیش در این راستا خلاصه میشد. و با القاء چنین شبههای حریم پاکترین و زاهدترین و کاملترین انسانها را لکه دار سازند، با این که خانههای محقر گلین، و غالباً اجارهای و غیر قابل سکونت، به هیچ وجه به شیوه حرم سرایی این سازگار نخواهد بود، در اینجا با تبیین و تشریح گوشه هایی از فلسفه تعدد ازدواجهای پیامبر(ص) نظر شما را به بی اساسی این شبهه و مغرضانه بودن آن از سوی دشمنان جلب میکنیم.
● ازدواج در بیست و پنج سالگی با بیوهای چهل ساله
پیامبر اکرم (ص) در میان قوم خود و مردم جزیرة العرب، زیباترین، با وقارترین، پاکترین و خوش قامتترین انسانها بود، چنان که پدرش عبدالله و مادرش آمنه، از نظر جمال و کمال زبانزد همه مردم بودند. آن حضرت پانزده سال قبل از هجرت در حالی که بیست و پنج سال از عمرش گذشته بود، با بانویی بیوه به نام خدیجه (س) که بنا به مشهور قبلاً دو شوهر کرده، و از دنیا رفته بودند، و چهل سال از عمرش میگذشت ازدواج کرد، و با توجه به این که حضرت خدیجه (س) در سال دهم بعثت در شصت و پنج سالگی از دنیا رفت، پیامبر (ص) بیست و پنج سال با او زندگی کرد، و تا او بود با هیچ زنی ازدواج نکرد.(۱)
تاریخ نویسانی مانند: کلبی، واقدی، ابن سعد، یعقوبی، سبط بن جوزی و... بر این مطلب اتفاق نظر دارند.(۲)
توضیح این که آن حضرت در عنفوان جوانی (از پانزده سالگی تا بیست و پنج سالگی) ازدواج نکرد، و از ۲۵ سالگی با یک زن بیوه، حضرت خدیجه (س) زندگی را ادامه داد، بنابراین تا پنجاه سالگی تنها یک زن داشت. با توجه به این که از نظر کمال و جمالو قبیله در سطحی بود، که میتوانست بازیباترین و ثروتمندترین دوشیزگان ازدواج نماید. حتی مشرکان به ویژه از قبیله قریش عالیترین پیشنهادها را که جنبه مادی از زرق و برق دنیا داشت توسط ابوطالب عموی پیامبر (ص) به پیامبر(ص) نمودند، مشروط به این که پیامبر(ص) دست از مبارزه با بتپرستی و... بردارد، اما پیامبر(ص) در عنفوان جوانی در برابر این پیشنهادها فرمود:
«ای عمو! اگر مشرکان خورشید را در کف راستم و ماه را در کف چپم بگذارند که دست از کارم بردارم دست بر نخواهم برداشت، تا این که خداوند آن را پیروز سازد، یا در این راه کشته شوم.»(۳)
به راستی کسی که تا این اندازه در راه پیشرفت اسلام، آرمانی فکر کند، آیا میتوان به ساحت مقدس چنین کسی نسبت داشتن حرم سرا، و توجه به امور شهوانی و جنسی داد؟!
● تعدّد همسران پیامبر(ص)
قبل از آن که به پاسخ شبهه مذکور بپردازیم، شایسته است به طور خلاصه به تعدد ازدواجهای پیامبر (ص) اشاره کنیم. چنان که گفتیم آن حضرت در ۲۵ سالگی با زنی چهل ساله به نام خدیجه(س) ازدواج کرد، و زندگی این دو تا ۲۵ سال ادامه یافت، و پیامبر (ص) در پنجاه سالگی با وفات خدیجه (س) روبرو شد، بنابراین تا این هنگام اصلاً ازدواج با زنی دیگر نکرد. پس از وفات خدیجه (س) که در سال دهم بعثت رخ داد، با این که میتوانست در عصر خدیجه (س) و بعد از او تا یک سال ازدواج کند، و هیچ مانعی سر راه آن حضرت برای ازدواج مجدّد نبود. آیا به راستی شخصی که با وجود امکانات، سی پنج سال از شادمانی عمرش را (از ۱۵ تا ۵۰ سالگی) این گونه بگذراند، میتوان به ساحت اقدس او نسبت ناروای شهوت خواهی را روا داشت، زهی بیانصافی.
پیامبر (ص) یک سال بعد از رحلت خدیجه (س) در سال یازدهم بعثت با زن بیوهای به نام سوده دختر ذمعه ازدواج کرد، این زن شوهری به نام سکران بن عمر داشت که در صدر اسلام، مسلمان شده بود، و بر اثر فشار مشرکان، همراه عدهای به حبشه هجرت کرد، ولی در حبشه مسیحی شد، سپس در همانجا از دنیا رفت، سوده بی سرپرست ماند، شرایط به گونهای بود که بی سرپرستی این زن آبرومند مهاجر، به شخصیت و کرامت او لطمه میزد، پیامبر(ص) برای جبران این چالش با او ازدواج کرد، و در حقیقت سرپرستی او را بر عهده گرفت، پس از مدتی پیامبر (ص) با عایشه دختر ابوبکر، که وصلت با او یک نوع رابطه خویشاوندی با قبیله تیم میشد، و همین موجب پیشرفت اسلام میگردید، ازدواج نمود، و در میان همسران پیامبر(ص) تنها بانویی که دوشیزه بود(۴)عایشه بود، قابل توجه این که او وقتی که همسر پیامبر(ص) شد بسیار کم سن و سال بود، و سالها گذشت تا توانست یک همسر واقعی برای پیامبر(ص) باشد، این نشان میدهد که ازدواجهای پیامبر انگیزهای دیگری، و بیشتر جنبه سیاسی داشته است.
پیامبر (ص) در راستای تثبیت اسلام در شرایطی قرار داشت که لازم بود از تمام وسایل برای شکستن اتحاد و نا مقدس دشمنان استفاده کند، که یکی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل طوایف مختلف بود، زیرا محکمترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطه خویشاوندی به حساب میآمد، و داماد قبیله را همواره از خود میدانستند، و دفاع از او را لازم، و تنها گذاشتن او را گناه میشمردند. رسوبات این تعصب حتی سالها بعد از اسلام ادامه داشت، تا آنجا که در سال ۶۱ هجری در ماجرای کربلا، شمربن ذی الجوشن که با امّالبنین مادر حضرت ابوالفضل(ع) خویشاوندی داشت، در روز تاسوعا برای حضرت عباس و برادران مادریش، امان نامه آورد، که از طرف آن حضرت به شدّت رد شد.(۵)
پیامبر (ص) تا در مکه بود همین دو همسر (عایشه و سوده) را داشت، با توجه به این که از هیچ کدام از آنها دارای فرزند نشد. پس از آن که آن حضرت به مدینه هجرت کرد، تا سال چهارم با زنی ازدواج نکرد، در سال چهارم یک حادثهای که بیشتر جنبه عاطفی و رعایت حریم کرامت زن بود، باعث گردید که پیامبر(ص) با زن بیوهای به نام ام سلمه که دارای چند یتیم بود ازدواج کرد. ماجرا چنین بود که ام سلمه (هند دختر امیه مخزومی) دختر عاتکه عمّه پیامبر(ص) بود، او که دختر عمه پیامبر (ص) بود با ابوسلمة بن عبدالاسد ازدواج کرد، ابوسلمه در جنگ احد که در رکاب پیامبر(ص) با دشمن میجنگید به سختی مجروح شد، و پس از گذشت هشت ماه از جنگ احد، بر اثر همان جراحات به شهادت رسید، روزی پیامبر(ص) به عنوان تسلیت به ام سلمه و بچههایش، به خاطر شهادت شوهرش ابوسلمه، به خانه ام سلمه آمد، و او را دلداری داده و به او تسلیت گفت. و در حق او چنین دعا کرد: «خدایا اندوه ام سلمه را برطرف ساز، و مصیبت او را (در مورد از دست دادن شوهرش) به برتر از آن عوض بده.»
وقتی که عدّه ام سلمه (چهار ماه و ده روز) تمام شد، عدهای از او خواستگاری کردند، جواب منفی داد، تا این که رسول خدا (ص) از او خواستگاری کرد، او که مایل به رسول خدا (ص) بود، گفت: «من یک زن سالمند هستم، به علاوه چند یتیم دارم...» پیامبر(ص) در مورد سن و سال او فرمود: سن من بیشتر از تو است، و در مورد یتیمان، از آنها سرپرستی میکنم، غصه آنها را نخور. سرانجام ام سلمه با پیامبر (ص) ازدواج کرد، و همسر پیامبر(ص) گردید(۶) بنابراین ازدواج پیامبر(ص) با ام سلمه، جنبه عاطفی و سرپرستی، و حفظ کرامت و شخصیت دختر عمهاش ام سلمه را داشت.
یکی از ازدواجهای پیامبر(ص) ازدواج با حفصه دختر عمربن خطاب بود، که در سال سوم یا چهارم هجرت رخ داد، او قبلاً همسر خنیس بن خدانه، هم سوگند و هم پیمان با آل خطّاب بود، با حفصه دختر عمر ازدواج کرد، او از مسلمانان صدر اسلام بود، و همراه مهاجران به حبشه هجرت کرد، سپس همراه همسرش پس از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه، هجرت به مدینه کرد، و در جنگ بدر حضور داشت، و در جنگ احد که در سال سوم هجرت رخ داد از مجاهدان پر تلاش بود، مجروح شد، سپس بر اثر همین جراحت جنگی به شهادت رسید.(۷)
پیامبر (ص) با این زن بیوه نیز ازدواج کرد، ازدواج آن حضرت با حفصه، به عمر بن خطاب آرامش داد، و موجب پیوستگی پیامبر(ص) به دودمان عدی شد، که از نظر سیاسی نقش مهمی در پیشرفت اسلام، و نابودی موانع سر راه آن حضرت گردید.
طبق نقل بعضی خنیس شوهر حفصه در سال سوم هجرت در مدینه از دنیا رفت، پس از اتمام عدّه حفصه، عمر ازدواج او را به ابوبکر پیشنهاد کرد، ابوبکر جواب منفی داد، سپس به عثمان پیشنهاد کرد، عثمان نیز جواب مثبت نداد، عمر به عنوان شکایت به مجضر پیامبر (ص) آمد، پیامبر(ص) برای آرامش عمر (و جذب او و دودمانش) به او فرمود: «شخصی بهتر از عثمان با حفصه ازدواج میکند.» آنگاه دستور داد تا حفصه را برایش خواستگاری نمودند(۸)بنابراین ازدواج پیامبر (ص) با حفصه نیز جنبه سیاسی عاطفی داشت، و با پیشنهاد و درخواست خود عمر، و برای آرامش او انجام پذیرفت.
یکی دیگر از ازدواجهای پیامبر(ص) که آن هم جنبه عاطفی و سیاسی داشت، ازدواج آن حضرت با ام حبیبه دختر ابوسفیان بود. توضیح این که ام حبیبه که نامش رمله بود، با این که دختر ابوسفیان و خواهر معاویه بود، در همان سالهای اول بعثت، اسلام را پذیرفت، و با شوهرش عبیدالله که او نیز مسلمان شده بود، بر اثر فشار و آزار مشرکان، همراه گروهی به حبشه هجرت نموده و به پادشاه حبشه به نام نجاشی پناهنده شدند. ولی پس از مدتی شوهرش عبیدالله در حبشه به مسیحیت گروید و مسیحی شد، سرانجام در همان حبشه از دنیا رفت، ام حبیبه بی سرپرست ماند، پیامبر(ص) از بی سرپرستی و رنجهای ام حبیبه در راه اسلام، آگاه شد، و دریافت که او نیاز به سرپرست مهربان دارد، تا چالش رنجهای او جبران گردد، نامهای برای نجاشی شاه حبشه نوشت، و از او خواست که ام حبیبه را برایش خواستگاری کند.
نجاشی که پادشاه عادل بود و در باطن مسلمان شده بود، به نامه پیامبر(ص) احترام کرد، و ام حبیبه را برای پیامبر(ص) خواستگاری نمود. ام حبیبه با کمال میل پاسخ مثبت داد، و خالدبن سعید یکی از مسلمانان را وکیل نمود که او را به عقد ازدواج پیامبر (ص) در آورد، عقد اجرا شد، و نجاشی در مراسم عقد به مسلمانان مهاجر ولیمه داد. وقتی این خبر به ابوسفیان رسید گفت: «محمد(ص) دامادی است که او را رد نمیکنند.»
جالب این که ام حبیبه به قدری شیفته اسلام و پیامبر(ص) بود، وقتی که به مدینه به محضر رسول خدا (ص) آمد و به او پیوست، پس از مدتی در ماجرای صلح حُدیبیّه (که در سال ششم هجرت رخ داد) ابوسفیان برای تمدید صلح، به مدینه به خانه پیامبر(ص) آمد، خواست بر روی تشک پیامبر(ص) بنشیند، ام حبیبه از او جلوگیری کرد، و گفت: «تو مشرک و نجس هستی و نمیتوانی در این مسند بنشینی، زیرا این مسند جایگاه پاکترین افراد است»(۹)
آیا به راستی رواست چنین بانویی رها شود و بر گرامتش ضربه برسد، با این که او افتخار میکرد که به چنین موقعیتی رسیده و همسر پیامبر (ص) شده است، به علاوه این ازدواج میتوانست زمینهای برای جذب خاندان ابوسفیان به اسلام گردد، و دستکم آزار و کارشکنی این خاندان را نسبت به آن حضرت و آیین اسلام کاهش دهد.
یکی دیگر از ازدواجهای پیامبر(ص) با جُویْریه بود، توضیح این که در سال ششم هجرت به پیامبر(ص) خبر رسید حارث بن ابی ضرار (پدر جویریه) رییس قبیله بنی مصطلق در صدد جمع آوری اسلحه و سرباز، برای یورش به مدینه است، پیامبر اکرم (ص) با یاران خود به سوی آن قبیله برای جلوگیری از گزند آنها حرکت کرد، و در کنار چاه مریسیع به جنگ با آنها پرداخت، آنها با دادن ده نفر کشته و مقداری غنائم جنگی و چند اسیر، عقب نشینی کردند.
در میان اسیران بانویی به نام جویریه دختر حارث به عنوان کنیز، سهمیه یکی از رزمندگان به نام ثابت بن قیس شد. ثابت با جویریه مکاتبه کرد، یعنی قراردادی بست که اگر فلان مبلغ پول به اقساط بپردازد، قیس او را آزاد خواهد کرد. او مقداری از مبلغ مورد مکاتبه را پرداخت، و از دادن بقیه درمانده شد، به محضر پیامبر مهربان (ص) رسید، و از او تقاضای کمک برای آزادی کامل خود کرد. حضرت به او قول مساعد داد که هم با دادن بقیه بدهکاری او، وی را آزاد سازد، و پس از آزادی، با او ازدواج کند، او خوشحال شد، و همین پیشنهاد تحقق یافت. مسلمانان وقتی که دیدند جویریه همسر پیامبر(ص) شده به احترام او هر کس سهمیه خود از اسیران طایفه او را آزاد نموده، و در نتیجه صد نفر دودمان بنی مصطلق آزاد شدند، پدر جویریه که برای آزادسازی دخترش به مدینه رهسپار میشد، پس از دیدن معجزهای (که یک خبر غیبی بود) به اسلام گروید، و به طفیل او و دخترش گروهی از طایفه بنی مصطلق مسلمان شدند.(۱۰)
چنانکه ملاحظه میکنید این ازدواج نیز پربرکت برای مسلمین و دودمان بنی مصطلق بود، همین وصلت باعث گرایش جمعی به اسلام، و رفع و دفع شورش گروهی به اسلام گردید. هم جنبه عاطفی و سیاسی داشت و هم جنبه نظامی و آتش بس و صلح. یکی دیگر از ازدواجهای پیامبر(ص) ازدواج با ماریه قبطیه (به عنوان ملک یمین و کنیز) بود، توضیح این که پیامبر اعظم (ص) در سال هفتم هجرت برای شاهان و رؤسای کشورها نامه نوشت و آنها را دعوت به اسلام نمود، یکی از این نامهها را برای مقوقس رئیس قبطیان که مسیحی بود و در اسکندریه مصر سکونت داشت نوشت، او به نامه پیامبر(ص) و نامه رسان آن حضرت، حاطب بن ابی بلْتعه احترام شایان کرد، ولی برای حفظ سلطنتش، اسلام را نپذیرفت، و به جای آن هدایای بسیار نفیس از جمله سه کنیز که یکی از آنها ماریه قبطیه بود به محضر پیامبر(ص) فرستاد، پیامبر(ص) هدایای او را پذیرفت.(۱۱)
پیامبر(ص) با ماریه که با برادرش مسلمان شده بود، و افتخار ازدواج با آن حضرت را داشت، ازدواج کرد، و با این ازدواج شخصیت او را بالا برد، و از کنیزی، به عنوان همسر رسول خدا(ص) ارتقاء یافت و در ماه ذیحجه سال هشتم هجرت از آن پسری به نام ابراهیم شد، ولی ابراهیم یک سال و دو ماه یا یک سال و شش ماه بیشتر عمر نکرد، و در سال دهم هجرت از دنیا رفت.(۱۲) بنابراین ازدواج با ماریه نیز به عنوان کنیز بود، موجب حفظ کرامت ماریه میشد، که از دیار مصر به مدینه آمده بود، و نیاز شدید به پناهگاه مطمئن و آرام بخشی داشت.
یکی از ازدواجهای پیامبر(ص) با میمونه دختر حارث بن حزن هلالی، خواهر ام الفضل همسر عباس عموی پیامبر(ص) بود. توضیح این که میمونه بیوهای بود که قبلاً دو شوهر کرده بود، و آخرین بانویی بود که در سال هفتم هجرت در حالی که آن حضرت حدود ۵۹ سال داشت، همسر پیامبر(ص) گردید. او در مکه میزیست، و عباس عموی پیامبر(ص) عقد او را برای پیامبر(ص) اجرا نمود. میمونه و خواهرانش از زنان با ایمان بودند، پیامبر(ص) آنها را اهل بهشت معرفی کرد. میمونه از محبان حضرت علی (ع) بود و روایاتی در شأن آن حضرت، از پیامبر(ص) نقل کرده است.(۱۳)
از قرائن و شواهد استفاده میشود که میمونه پس از مرگ شوهران سابقش، بی سرپرست بود، و نیاز به پناهگاهی داشت، عباس عموی پیامبر(ص) او را که خواهر همسرش بود، به عقد ازدواج پیامبر(ص) درآورد، تا زندگیش سروسامان یابد. یکی از همسران پیامبر(ص) که در قرآن در شأن او آیهای نازل شد، ام شریک است، این بانو که در صفاء میزیست، بعد از شوهرش ابوعکر مسلمان شد، ابوعکر به مدینه هجرت کرد، ولی از دنیا رفت، او که تنها مانده بود، و مشرکان فهمیده بودند که ام شریک نیز مسلمان شده، بسیار او را مورد آزار و شکنجه قرار دادند که داستان طولانی است، سرانجام خود را که بیوهای بی سرپرست بود، و نیاز شدید به پناهگاه داشت، به مدینه رسانید، و خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: «من مدتی است که شوهر ندارم، اینک به محضرت آمدهام تا خود را به تو ببخشم.»
پیامبر(ص) فرمود: «فعلاً صبر کن تا از طرف خداوند دستوری برسد» طولی نکشید که آیه ۵۰ سوره احزاب نازل شد، که بخشی از آن چنین است: «و امْرأةً مؤمنةً انْ وهبتْ نفسها للنّبیّ انْ اراد النّبیُّ انْ یستنْکحها خالصةً من دون المؤمنین ؛ هرگاه زن با ایمانی خود را به پیامبر(ص) ببخشد (و مهری برای خود قائل نشود) چنانچه پیامبر(ص) بخواهد، میتواند با او ازدواج کند، اما چنین ازدواجی تنها برای تو (ای پیامبر) مجاز است، نه سایر مؤمنان.»
در پایان آیه میفرماید: «لکیْلا یکون علیک حرج ؛ این برای آن است که (در راه رسالت) مشکلی برای تو (ای پیامبر) نبوده باشد. و بتوانی مسؤولیتهای خود را ادا کنی.» «و دستت برای تأمین نیاز نیازمندان، و جواب شادآفرین به آنها باز باشد، و در این جهت محدودیتی نداشته باشی. البته این موضوع از مختصات پیامبر(ص) است.»
بدون شک این گونه زنان میخواستند به افتخار معنوی همسری پیامبر(ص) برسند، و این موضوع تنها برای پیامبر(ص) مجاز شد، که بیشتر جنبه عاطفی و حفظ کرامت زن را داشته است.
یکی دیگر از ازدواجهای پیامبر(ص) ازدواج با زینب دختر جحش، دختر عمه پیامبر(ص) است، که در قرآن به آن اشاره شده است، او بانویی با جمال و با کمالی بود، همراه پیامبر(ص) از مکه به مدینه هجرت نمود. روزی خواهرش را نزد رسول خدا (ص) فرستاد و توسط او به پیامبر(ص) پیشنهاد ازدواج کرد، ولی پیامبر(ص) زیدبن حازثه غلام آزاد شده خود را برای ازدواج با او پیشنهاد کرد. زینب نخست تمایل به ازدواج با زید را نداشت، ولی پس از نزول آیه ۳۶ احزاب که بیانگر اطاعت از پیامبر(ص) است، زینب پیشنهاد پیامبر (ص) را پذیرفت، پیامبر(ص) او را به عقد ازدواج زیدبن حارثه درآورد. ولی طولی نکشید که زینب که از خاندان قریش بود، با زید که سابقه بردگی داشت، نتوانست زندگی کند، و ناسازگاری بین آنها آشکار گردید. و زید خواهان طلاق او شد، چنان که آیه شریفه «فلمّا قضی زیدٌ منها وطراً؛(۱۴)هنگامی که زید به طور کامل از زینب، کامیاب و سیر شد و بی نیاز گردید.» به این مطلب دلالت دارد.سرانجام زید، زینب را طلاق داد. پس از آن که عده او گذشت، پیامبر(ص) با او ازدواج کرد. قرآن فلسفه ازدواج پیامبر (ص) با زینب را چنین بیان میکند: «زوّجنا کها لکیلا یکون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیائهم...؛(۱۵) او را به همسری تو در آوردیم تا مشکل برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده هایشان هنگامی که طلاق گیرند نباشد.»
بنابراین با توجه به اینکه زید پسر خوانده پیامبر(ص) بود، و مردم خیال میکردند که پسر خوانده در احکام مانند پسر حقیقی است، و نمیتوان با زن طلاق داده او ازدواج کرد. پیامبر(ص) برای شکستن این سنّت خیالی جاهلی، با زینب ازدواج کرد، تا سنتشکنی کرده باشد.
در عین حال یهودیان به پیامبر(ص) تهمت زدند که خود میگوید ازدواج زن پسر حرام است، ولی خودش با زینب زن پسر خواندهاش ازدواج نموده است، در رد آنها آیه ۴ و ۵ سوره احزاب نازل گردید، که ترجمهاش این است: «خداوند فرزند خواندههای شما را فرزند حقیقی شما قرار نداده است، این سخن شما است که به دهان خود میگویید (سخنی بی پایه و باطل) اما خداوند حق را میگوید و به سوی حق هدایت میکند، آنها را به نام پدرانشان بخوانید، که این کار نزد خدا عادلانهتر است...»
ازدواجهای دیگری نیز پیامبر(ص) داشته که خداوند به خاطر مصالح و اموری به او چنین اجازهای داده بود، و هیچ کدام به خاطر مسایل جنسی و امور شهوانی نبوده است، بلکه جنبه انسانی، فرهنگی، عاطفی، سیاسی، شکستن سنتهای باطل، و سرپرستی ایتام و ضعیف نوازی و اموری از این قبیل بوده است. حتی در بعضی از تواریخ میخوانیم که پیامبر(ص) با زنان متعددی ازدواج کرد، و جز مراسم عقد، و یا صرف خواستگاری چیزی انجام نشد، و این امور به خاطر آن بود که زنان بی نوا با همین اندازه با پیامبر(ص) احساس افتخار و شخصیت کنند، و روحیه عزّتمندی خود را حفظ نمایند.
● نتیجه و جمع بندی
از مجموع مطالب یاد شده چنین نتیجه میگیریم که ازدواجهای متعدد پیامبر(ص) بر اثر یکی یا چندی از شرایط و مصالح زیر بوده است.
۱) پیامبر (ص) در ۲۵ سالگی با بیوهای ۴۰ ساله ازدواج نمود، و تا آخر عمر او یعنی ۲۵ سال تنها همسرش بود، و پس از پنجاه سالگی که دوران کهولت را میگذراند، با زنان متعدد ازدواج نموده است، و این خود حاکی است که جنبههای دیگر غیر از امود جنسی مد نظر آن حضرت بوده است.
۲) در میان همسرانش تنها یکی از آنها (عایشه) باکره بوده است، و ازدواج با او جنبه سیاسی داشته است.
۳) ازدواج او با همسرانی مانند ام حبیبه دختر ابوسفیان، یا حفصه دختر عمر، به خاطر تقویت اسلام، و حمایت قبیله آنها از آن حضرت، و ایجاد اختلاف در بین صفوف دشمنان و تضعیف آنها بوده است.
۴) بعضی از ازدواجهای آن حضرت جنبه ترحّم و حفظ کرامت و شخصیت زنان بوده است.
۵) و بعضی دیگر به عنوان سرپرستی زنهایی که شوهرشان به شهادت رسیده، و بچههایی داشتند، جهت سرپرستی آنها و یتیمانشان بوده است.
۶) بعضی افتخار ازدواج با آن حضرت را داشتند، و وضع آنها به گونهای بود، که جواب منفی آن حضرت در آنها عقده حقارت ایجاد میکرد، و از زندگی فلج مینمود، خداوند این محدودیت را از او برداشته بود، و با اجازه به او، موجب رفع مشکلات زنان بی نوا میشد.
۷) بعضی از این ازدواجها به خاطر شکستن سنتهای جاهلی بوده است.
۸) و بعضی صرفاً در مراسم عفد یا خوستگاری متوقف شده، و همین موجب آثار مثبت برای آن زنان شده است.
۹) بعضی از ازدواجهای آن حضرت برای رفع یک سلسله مشکلات و گره گشایی اقتصادی فرهنگی و اخلاقی و سیاسی بوده است، محیط عصر پیامبر(ص)، و سایه افکندن بعضی خرافات جاهلی نیز میطلبید که پیامبر(ص) با سرپنجه تدبیر از جمله ازدواج، به تبدیل محیط جاهلی بپردازد.
۱۰) بعضی از ازدواجها، برای کاستن عداوت، و طرح دوستی با اقوام، یا گسترش اسلام و جذب دشمنان بود، چنانکه در ازدواج با جویریه از طایفه بنی مصطلق رخ داد، با توجه به این که در آن عصر، ازدواجها بسیار ساده و خودمانی، و دور از هرگونه تشریفات و دست اندازها انجام میشد، و تعدد زن برای افراد یک امر عادی بود، به طوری که گاهی همسر اول به خواستگاری همسر دوم میرفت.
حجةالاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی
پینوشتها: -
۱. کشف الغمه، ج ۲، بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۱۹.
۲. شیخ محمد هادی الیوسفی ؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، چاپ مؤسسه الهادی، ج ۱، ص ۳۳۳ و ۳۳۴.
۳. سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۲۸۵، تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۵، کامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۴۸۹.
۴. اقتباس از بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۹۱.
۵. مقتل ابن نما، ص ۲۸.
۶. شیخ ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۲۸۴ و ۲۸۵ ؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۱۸ و ۵۸۹.
۷. سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۲۷۴ (پاورقی).
۸. اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۵، اصابه، ج ۴، ص ۲۶۴، بحار، ج ۲۲، ص ۲۰۲.
۹. اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۲۰، ج ۱، ص ۳۲۵.
۱۰. اقتباس از احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج ۱، ص ۱۰۰ و ۱۰۱.
۱۱. منتهی الآمال، ج ۱، ص ۸۰.
۱۲. ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۲۴.
۱۳و۱۴. احزاب، آیه ۳۷.
پاسدار اسلام ـ ش ۲۹۶ - مرداد ۸۵
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست