سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

ضعف اجتماعی در رعایت حریم فردی


ضعف اجتماعی در رعایت حریم فردی

تفاوت جهان جدید با جهان قدیم چنان گسترده و عمیق شده که از ابزار و وسایل عبور کرده به مفاهیم و ارزش ها هم رسیده است, گاهی ارزش ها عوض شده و حتی تبدیل به ضد ارزش شده اند

تفاوت جهان جدید با جهان قدیم چنان گسترده و عمیق شده که از ابزار و وسایل عبور کرده به مفاهیم و ارزش‌ها هم رسیده است، گاهی ارزش‌ها عوض شده و حتی تبدیل به ضد ارزش شده‌اند و گاهی ارزش‌ها اهمیت و عمق بیشتر پیدا کرده‌اند، احترام به حقوق شخصی و حریم خصوصی از جمله ارزش‌هایی است که بشر همواره به آن اهمیت داده و مرز‌هایش را به‌رسمیت شناخته است، اما در دوران جدید و با تغییر شرایط زمانی برعمق و اهمیت آن افزوده شده است. امروز در جوامع مختلف و با فرهنگ‌های متفاوت میزان احترام به حریم شخصی افراد به‌عنوان معیاری برای سنجش توسعه و ارتقاء سطح فرهنگ جوامع مورد توجه قرار گرفته است. اگر در کشوری حریم خصوصی و شخصی شهروندان مورد توجه و اهتمام همه جانبه قرار گیرد امنیت و احساس آن، آرامش و احساس آن فراگیر شده همه شاخص‌ها و هنجارهای روانی و اجتماعی افراد ارتقاء می‌یابند، آرامش و امنیت میل به زندگی و همکاری و همزیستی و خوبی و گذشت و تفاهم و تحمل رامیان افراد جامعه زیاد می‌کند و کار و تولید و خلاقیت و هنر را شکوفا می‌سازد. اما اگر حریم خصوصی افراد گاهی از سوی دولت‌ها و حکومت‌ها مورد تجاوز سیستماتیک قرار می‌گیرد بسیار اتفاق می‌افتد افراد جامعه اعم از نزدیکان، همسایگان، همکاران به طرق مختلف از این حریم عبور می‌کنند وبلبشویی از بی‌نظمی، تشنج، کینه، دورویی و حتی خشونت را در ابعاد وسیع به‌وجود می‌آورند، برادری که در دفتر و کشوی میز برادر خود سرک می‌کشد، دایی که در کار خواهرزاده خود دخالت بیجا می‌کند، همسایه‌ایی که درخانه دیگری خیره می‌شود تا سر از کار آنها در آورد تنها مصادیق کوچکی از بی‌احترامی به حریم خصوصی دیگران را به‌نمایش می‌گذارند. در جوامعی که سرک کشیدن در زندگی دیگران رایج است اختلاف و کشمکش و اشتغال به هیچ‌وپوچ هم رایج است و فرهنگ مداران و دلسوزان را وا می‌دارد که از آن نهی کنند و عوارض منفی و انبوهش را هموار گوشزد نمایند. اما حریم خصوصی چیست و تا کجا به رسمیت شناخته می‌شود؟ در پاسخ به این سوال «سایت وکالت» به تعریف دقیق و حقوقی این مفهوم می‌پردازد و می‌نویسد:‏

حریم خصوصی حداقل به دو معنا قابل تصور بوده و بکار می‌رود. ‏در معنای اول این اصطلاح به مفهوم حوزه خصوصی و تعرض ناپذیر از حیات فردی انسان است در این مفهوم این اصطلاح معادل عبارت انگلیسی ‏Private Domain‏ است. در معنای دوم (که البته مبتنی بر مسامحه در تعبیر هم هست) این اصطلاح به معنی حق افراد در مصون از تعرض بودن حریم خصوصی به مفهوم اول, است و می‌توان آن را حق بهره‌مندی از حریم خصوصی نیز نامید، که البته برای رعایت اختصار، اصطلاح حریم خصوصی، بیشتر در همین معنی اخیر بکار می‌رود.

در این مفهوم اصطلاح حریم خصوصی معادل عبارتPrivacy Right‏ یا عبارت‏The Right To Privacy‏ در زبان انگلیسی است.‏

-‎‏ حریم خصوصی متشکل از سه رکن است: محرمانگی، گمنامی و تنهایی. ‏

هریک از این تعاریف سعی دارند تا عناصر مهم و ارکان حریم خصوصی را به تصویر بکشند. در اینجا بدون آنکه قصد داوری و ارزیابی تک تک این تعاریف را داشته باشیم، باید بگوییم که عنصر اساسی حریم خصوصی همانا اختیار و آزادی انسان‌ها در تصمیم‌گیری در خصوص میزان وقوف و مداخله سایرین نسبت به زندگی شخصی ایشان است. هرکس اصولا و بنا بر مبانی که مورد بررسی قرار خواهیم داد, این حق را دارد که خود در این کرد که دیگران تا چه میزان در خصوص زندگی شخصی او بدانند یا در آن وارد شوند تصمیم بگیرد و در صورت نداشتن تمایل، ایشان را منع کند. ‏

بنا بر مراتب فوق می‌توان گفت حریم خصوصی در مفهوم دوم عبارتست از حق اولیه افراد در مصون ماندن حوزه خصوصی ایشان از هرگونه مداخله و تعرض فاقد مجوز قانونی و همچنین منع دیگران از وقوف بر اطلاعات این حوزه. در این معنا، عبارت حریم خصوصی معادل اصطلاح حق خلوت است.

در همین رابطه وبلاگ سفر زخم تعاریف مختلفی از این مفهوم را گردآوری کرده و بگونه‌ای ساده‌تر ابتدا سوال می‌کند: «حریم خصوصی من کجاست؟ چهار دیواری اختیاری‌ام چند متر است؟ کجا می‌توانم مطمئن باشم کسی مرا نمی‌بیند؟ اگر در خانه‌ام را ببندم معنی‌اش این است که هیچ چشم مزاحمی نگاهم نمی‌کند؟»‏

حریم خصوصی برای هر فرد، یک حق طبیعی به حساب می‌آید و با حقوق عمومی وی در جامعه متناظر است. حقوق عمومی برپایه حقوق خصوصی افراد طرح ریزی می‌شود. بنابراین حریم خصوصی، حریمی برای زندگی شخصی افراد به دست می‌دهد. حریم خصوصی به معنی داشتن استقلال، در زمینه نظری و عملی است.‏

حریم خصوصی به منزله همه هویت شخصی یک انسان است. حریم خصوصی نه خود تنهایی که خود بودی است. خود بودی به معنای صریح زیستن در تمامی شرایط وجودی خود است. حریم خصوصی، زندگی مطابق با باورها و خواسته‌های خود است. یعنی چنان زندگی کن که می‌خواهی!

حریم خصوصی یعنی آزادی تصمیم‌گیری و استقلال رای. یعنی برجسته کردن توانایی‌های فردی و سعی در پوشاندن و کم رنگ کردن ناتوانی‌ها. پاسدار ارزش‌های بنیادین و کرامت انسانی است. منطق حریم خصوصی ورود هر کسی را در این حوزه با هرگونه توجیهی ممنوع می‌کند.اما همچنان حوزه تعریف مشخصی برای این حریم وجود ندارد! در عین حال که به شخص این حق را می‌دهد که دیگران را از دسترسی به زندگی شخصی و اطلاعات شخصی خود، دور نگه داشته و محدود کند. دلیل نامفهوم بودن تعاریف هم به آداب و رسوم و فرهنگ برمی گردد. چون در هر فرهنگی شیوه‌های زندگی و حریم‌ها متفاوت است. حتی از نظر ساختار ظاهری و سبک معماری، در و دیوار باعث می‌شود که دسترسی سایر افراد به حریم خانه محدود باشد در حالی که در بسیاری از جوامع از این موانع خبری نیست. گذشته از این، مفاهیمی مانند ناموس، بر تعریف حریم خصوصی تاثیر غیر قابل انکاری دارد. همین روند در مورد اطلاعات شخصی، از جمله ثروت و دارایی‌های افراد نیز برقرار است. اما در بسیاری از جوامع این اطلاعات بدلیل ساختار باز اقتصادی و سیاسی آن‌ها، جزو اطلاعات محرمانه تلقی نمی‌شوند و براحتی در دسترس افراد قرار دارند.‏

از منظر دیگر، حریم خصوصی مفهومی است که تعریف آن به شرایط محیطی بستگی دارد. در واقع، حریم خصوصی خط قرمزی برای حدود حضور جامعه در زندگی شخصی افراد محسوب می‌شود. بنابراین، می‌توان گفت حریم خصوصی تمایل اشخاص است به اینکه آزادانه تصمیم بگیرند که تحت چه شرایطی و تا چه میزانی خود، وضعیت و رفتارشان را برای دیگران فاش کنند.‏

اما در کنار همه این تعاریف، همه ما دوست داریم که در جامعه‌ای زندگی کنیم که امنیت داشته باشد اما در تعریف امنیت از مفاهیمی چون آزادی، حریم خصوصی، حقوق بشر و آزادی مدنی و...... سوء استفاده کرده ایم!‏

باید به خاطر بسپاریم، وقتی که وارد جامعه شدیم باید به موازین جامعه احترام بگذاریم. زمانی که پا را از خانه بیرون گذاشتیم دیگر جزیی از اجتماع هستیم و باید هماهنگ با موازین و فرهنگ و حتی عرف جامعه عمل کنیم.‏

‏ البته این کار به معنای هضم شدن و نادیده گرفتن شخصیت و عقاید افراد نیست.

تابناک هم به این موضوع می‌پردازد ومی نویسد:‏

انسان‌ها ذاتاً دوست دارند قلمرویی خاص برای خود تعیین کنند ؛ جایی نه‌چندان فیزیکی اما امن، که هرگاه بخواهند، بتوانند در آنجا خلوتی با خود داشته باشند ؛ این نشان می‌دهد هر فردی به فضایی شخصی نیاز دارد؛ فضایی که با مرزها و حدودی نامریی جدا می‌شود اما در زندگی شلوغ و پر غوغای امروزی خوب است که بیشتر به این حدود و مرزهای لازم برای زندگی جمعی دقت کنیم و سردرگمی‌های خود را بهانه‌ای برای نادیده گرفتن این مهم ندانیم.‏در این دوران، حریم خصوصی یکی از مصادیق حقوق شهروندی است و احترام گذاشتن به آن، یکی از اصول اولیه شهروندی. این حریم، خصوصی‌ترین بخش زندگی افراد است که باید توسط سایرین نیز درک شده و مورد احترام قرار گیرد. باید بدانیم که هیچ کس اجازه ورود به حریم شخصی دیگران را ندارد و تعرض به آن تخلف و قانون‌شکنی است.‏

هر زمان که مساله‌ای برای فردی، خصوصی تلقی می‌شود به این معناست که آن فرد نسبت به آن موضوع حساس است و نمی‌خواهد دیگران در آن حیطه دخالتی داشته باشند. پس در حقیقت، بخشی از احترام به امور و مسائل شخصی افراد، به معنی استفاده مناسب و همچنین محافظت از اطلاعات آنها است.ولی در مواردی این حدود بیشتر تعیین ‌شده هستند. به عنوان مثال در حریم اینترنت. در این حوزه، حریم خصوصی به این معناست که هر فرد در مورد اطلاعاتی که از او در اینترنت وجود دارد، مطلع باشد و بتواند سطح دسترسی افراد گوناگون به این اطلاعات را نیز مشخص کند.‏

البته با پیشرفت تکنولوژی و گسترده شدن روابط و ارتباطات، شیوه‌های حفاظت از حریم شخصی و نقض آن نیز دستخوش تغییراتی شده است.‏مثلاً موبایل و اینترنت همان قدر که در سهولت کارها مثمرثمر بوده‌اند، راه‌های جدیدی برای تعرض به حریم خصوصی افراد را نیز ایجاد کرده‌اند.‏در حقیقت قابلیت جمع آوری و ارسال حجم انبوهی از اطلاعات که با فناوری‌های جدید به امری عادی تبدیل شده، در صورت نادیده گرفتن حقوق افراد می‌تواند مشکلاتی را فراهم سازد.‏هیچ قانونی کلی در سراسر جهان برای حفظ حریم شخصی افراد وجود ندارد.

در اعلامیه جهانی حقوق بشر این‌گونه بیان شده است که: هیچ‌کس نباید در معرض دخالت خودسرانه افراد در مورد مسائل شخصی، خانه و زندگی و مکاتبات خود قرار گیرد یا به شرافت و شهرت او لطمه‌ای وارد شود. در قانون اساسی و سایر قوانین ایران هم حقوق شهروندی و اجتماعی افراد محترم شمرده شده است.‏با وجود تمامی این موارد، افرادی هستند که قانون و حقوق دیگران را نادیده گرفته و بی‌توجه به مسائل اخلاقی، انسانی و اجتماعی مبادرت به پخش اطلاعات شخصی دیگران می‌کنند. این مساله در سراسر جهان یکی از مشکلات جدی عصر ارتباطات محسوب می‌شود و مختص به کشور خاصی نیست.نکته آخر هم این که همه افراد باید حریم خصوصی خود را از دسترس دیگران و بویژه ناآشنایان و غریبه‌ها در امان نگه دارند؛ چرا که همیشه و در هر جامعه‌ای، هستند کسانی که هیچ‌گاه قانون و حریم خصوصی دیگران را پاس نمی‌دارند.اما چرا همین حریم خصوصی در بسیاری ازمواقع مورد احترام قرار نمی‌گیرد وبه انواع مختلف از مرزهایش عبور می‌شود؟ در این زمینه وبلاگ «خرد منتقد» به ریشه‌های موضوع پرداخته و می‌نویسد: یکی از عادت‌های دل آزار ما - به طور کلی - سرک کشیدن به پشت صحنه زندگی دیگران است.

تمایل داریم میان خطوط را بخوانیم تا نوشته‌های آشکار و قابل مشاهده را. از جستجو و فضولی کردن در لایه‌های ناپیدای دیگران لذت می‌بریم. برای ما گویی دیگران، آن نیستند که می‌نمایند بلکه بخش بزرگی از ماهیت و هویت آنان را راز سر به مهر تلقی می‌کنیم که باید از آن راز گشایی کنیم. این راز گشایی به فرهنگ آزاردهنده سرک کشیدن به این جا و آن جا منجر شده است. به‌عنوان نمونه: کافی است در اتوبوس یا محل عمومی کتاب یا دفتر یا نوشته‌ایی را باز کنید و بخواهید آن را مطالعه کنید. جماعتی که کمتر با کتاب مانوس هستند حریصانه از این سو آن سو گردنشان را دراز می‌کنند و بر نوشته شما که ممکن است یک نامه کاملا خصوصی باشد چشم می‌دوزند. بارها و بارها این منظره را دیده‌ایم که وقتی در خانه‌ایی و حیاطی کمی باز باشد چگونه عابران سر بر می‌گردانند و درون خانه را تماشا می‌کنند و نمونه‌هایی از این دست فراوان است.. چرا به زندگی دیگران سرک می‌کشیم؟

دلایل متعددی برای این نوع زیست اجتماعی ناپسند می‌توان برشمرد. عوامل تاریخی، سیاسی و فرهنگی این وضعیت نابهنجار را رقم زده است. تحلیل و تفسیر این گونه رفتار غیر اخلاقی را در دو دسته کلی، صورت بندی می‌کنم. به عبارتی دیگر، معتقدم فرهنگ سرک کشیدن به زندگی خصوصی دیگران را می‌توان در دو سنخ دسته بندی کرد. این نوشته کوتاه نیز تلاش می‌کند علل را در این دو حوزه ارائه دهد.

‏‏۱- فرهنگ سرک کشیدن یکی از نتایج زیستن در ذیل حکومت‌های استبدادی بوده است.‏

استبداد و خودکامگی حاکمان و حکومت‌ها، سرگذشت تاریخی ما ایرانیان بوده است. شاخص‌ها و ویژگی‌های حکومت‌های استبدادی، البته به شرح دیگری محتاج است اما در اینجا به نتایج اخلاقی و رفتاری استبداد در فرهنگ عمومی بسنده می‌شود.‏

ترس از دست اندازی حکومت، ترس از دست دادن سرمایه‌ها و ترس جانی و مالی و آبرویی، یکی از پیامدهای شوم استبداد است که بر جوامع تحمیل می‌شده است. چرا ملتی نهراسد، در حال که می‌بیند اربابان قدرت، گاه و بیگاه همه معیارها را در هم می‌ریزند و به کمترین بهانه‌ایی جان و ناموس و آبرو و همه دار و ندار افراد را به چشم برهم زدنی، می‌سوزانند و خانه‌ای را که با مشقت‌ها و مرارت‌ها بنا کرده‌اند بر سرشان فرو می‌ریزند. چنین ترس تاریخی؛ عمیق و پایداری است که به برخی آثار دیگر منجر شده است. ترس، به همراه خود، اضطراب و بی قراری می‌آورد. نتایج تلخ ترس را می‌توان در حوزه روان شناختی مطالعه کرد. اما در این جا تنها به نتایج اجتماعی ترس اکتفا می‌شود.‏ترس باعث می‌شود زندگی ما نمایش گونه شود. انسان از اصالت بیفتد و زیست دوگانه رسمی و غیررسمی رواج یابد. انسان‌های دو زیستی محصول شرایط سخت و ناهموار و ملتهبی هستند که مجبورند برای بقا خویش آن بنمایانند که نیستند. نمایش‌های دائمی برای مخفی شدن زیر نقاب‌ها و صورتک‌های فرمایشی. ما در زیر چهره غیراصیل پنهان می‌شویم. از این جا است که هر فرد یک فرد نیست بلکه دو و یا چند شخص است. زندگی یک شخص به جزایر منفصل از هم تقسیم می‌شود. شخص آن چنان می‌زید که دیگران می‌خواهند و نه آن چنان که خود می‌خواهد. زیستن بر اساس خوشایند و بدآیند دیگران را می‌توان در

ضرب المثلی مشاهده کرد که می‌گوید «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو». این همه توصیه به مخفی کاری و پنهان شدن در زیر نقاب‌های مختلف در طول تاریخ استبداد زده ایران، بی‌راهه نبوده است. در کدام ساختار سیاسی و اجتماعی است که عیان شدن باورها و اعتقادات و یا روابط و مناسبات به زیان آدمی منتهی می‌شود. تا جایی که حافظ می‌گوید:

‏گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان

کین شوخ سربریده بند زبان ندارد

‏حتی از شمع روشن هم باید ترسید. زیرا از تو به داروغه خبر می‌دهد. از دیوار هم باید ترسید زیرا همین دیوار موش دارد. حرف‌هایت را می‌شنود و به محتسب شهر خبر می‌رساند.

‏در نتیجه:

در جوامع استبداد زده با صورت واقعی، زندگی واقعی، اعتقادات حقیقی و وجود واقعی دیگران روبرو نیستیم. می‌دانیم که هر کس به منزله سرزمین کشف نشده‌ای است پر از رمز و راز. می‌دانیم دیگران مانند خودمان آن چنان نیستند که می‌نمایانند. با فرهنگ ریا و چند لایه بودن آشنا هستیم و درست به همین دلیل است که می‌خواهیم دیگران و سرزمین مخفی و ناشناخته شان را کشف کنیم. ما می‌خواهیم نقاب‌ها را از صورت‌ها برداریم. و این میسر نمی‌شود مگر با سرک کشیدن به لایه‌های پنهان شده. سرک کشیدن به مخفیگاه‌های زندگی دیگران. سرک کشیدن و خزیدن به غارهای تاریک و تارهای تنیده شده به او. از جامعه نمایشی، ریایی، چند چهره و پیچیده خسته می‌شویم، اما به جای درمان قطعی این درد کشنده، به مسکن‌های بیهوده و مخرب پناه می‌بریم. درست مانند شخصی که برای فرار یا دست کم تحمل دردهای خویش به مواد مخدر روی می‌آورد. ما نه تنها از سرک کشیدن به این جا و آن جا لذت می‌بریم، بلکه به این فرهنگ نیاز داریم. نیاز داریم زیرا فضای زندگی ما تیره و تار است. مناسبات ما در ابرهای مبهم پیچیده شده است و ما سرک می‌کشیم زیرا به این کنش به ظاهر نگران کننده به مثابه عامل بقا می‌نگریم. سرک کشیدن شیوه‌ای برای بقا شده است. کارکرد پیدا کرده است، کارکردی مثبت برای ادامه حیات. دیگر تنها با عنصر اخلاق نمی‌توان به این پدیده پرداخت. بلکه رویکرد جامعه شناسانه لازم است تا فرهنک سرک کشیدن را تحلیل و تفسیر کرد.‏

در جامعه پنهان کار، همه چیز صورت راز پیدا می‌کند. زندگی عادی یک راز می‌شود به نحوی که از آن هیچ نباید گفت. مولوی می‌سراید:‏

در بیان این سه کم جنبان لبت

از ذهاب و از ذهب وز مذهبت‏

‏۲- فرهنگ سرک کشیدن به زندگی خصوصی دیگران از بقایای زندگی قبایلی و سبک زندگی سنتی است.‏

یکی از ویژگی‌های نهاد خانواده در نظامات پیشین، باز بودن این نهاد به سوی دیگران بود. باز بودن نهاد خانواده به این معنا است که غیر از افراد یک خانواده، دیگران ( مانند والدین هر یک از همسران، ریش سفیدان، همسایه‌ها و...) نیز می‌توانستند درباره چگونگی اداره و سبک زندگی خانواده، نظر دهند یا حتی اعمال نظر هم بکنند. دیگران خود را محق و بلکه مکلف می‌دانستند که برای خوشبختی سایرین، تلاش کنند و مواظبت نمایند که آنان به سوی خیر راهنمایی شوند و از شر بپرهیزند. تظاهر بیرونی چنین احساسی، همان نظارت و دخالت در کار دیگران بود. گویا در زمانه پیشین، خیر و شر و سعادت، چندان جنبه فردی نداشت، هر چه بود جمع بود. اشخاص، فاقد هویت فردی بودند و هویت قبیله‌ای و جمعی بر افراد مستولی بود. در این وضعیت است که نظارت و دخالت در زندگی‌هایی که اکنون ما آن را خصوصی می‌شناسیم، در آن روزگار هیچ قبحی نداشت بلکه ضروری بود. زیرا عرصه خصوصی به رسمیت شناخته نشده بود. اگر توصیه می‌کردند که باورها و اعتقادات، مناسبات و رفت و آمدها و سرمایه و ثروتت را مخفی کن، منظورشان پنهان کردن در برابر حکومت بوده است و نه در برابر سایر افراد قبیله، زیرا در یک نظام قبیله‌ای و سبک زندگی سنتی، هیچ امکان مخفی شدن و پنهان زیستن وجود نداشت.

فرهنگ سرک کشیدن در زندگی دیگران و دخالت در شیوه زیستن آن‌ها در نظام سنتی غیر اخلاقی نبوده است، زیرا بقا جامعه به تداوم روح جمعی و هویت قبیلگی بستگی داشت. در چنین نظامی بوده است که سرک کشیدن به لایه‌های پنهان افراد امر ناپسند و نامیمونی تلقی نمی‌شده است. اما این عنصر در جهان کنونی شدیدا غیر اخلاقی شمرده می‌شود. ‏جامعه اکنون ایران، گرچه در زمانه مدرن می‌زید اما هنوز برخی از عناصر فرهنگ سنتی را با خود حمل می‌کند. هنوز ساحت خصوصی (آن چنان که در جهان مدرن مشاهده می‌شود) به رسمیت شناخته نشده است. هنوز هر شخص، کم و بیش خود را محق می‌داند که در جهت کنترل، نظارت و سعادت سازی دیگران تلاش کند. تا عرصه خصوصی، آن چنان که باید، به رسمیت شناخته نشود، سرک کشیدن‌ها و مزاحمت‌ها ادامه خواهد داشت. حریم‌ها را در هم شکستن و نادیده گرفتن مرزها و حدود زندگی‌ها، نتیجه این است که زندگی خصوصی افراد را خصوصی نمی‌دانیم. خطر فرهنگ غیر اخلاقی سرک کشیدن، هزاران برابر می‌شود آن هنگام که تکنولوژی مدرن را به خدمت خود گیرد.

دوربین‌های کوچک و دیجیتال و وسایل ضبط صدا، نقش بسیار مخربی را بازی می‌کند. تا جایی که پنهانی‌ترین زوایای زندگی افراد از تیر رس دست اندازی دیگران در امان نیست. انتشار فیلم‌هایی از زندگی خصوصی افراد ریشه در این عنصر غیر اخلاقی دارد.‏حالا به گونه‌ایی شده است که همگی ما از دو سو مورد دستبرد قرار می‌گیریم. از دو سو مرزهای خصوصی زندگی و ساحت فردی مان شکسته می‌شود. گویی همه به جان هم افتاده ایم. گویی جنگ همه علیه همه در جریان است. ترس و اضطراب و دلهره سرک کشیدن‌های غیر اخلاقی آرامش را ستادنده است. این است که حضور سنگین و عذاب آور کنترل‌های دیگران چنین دل آزار شده است.

چه سخت است که دائما مجبوریم مواظب چشم‌ها و گوش‌های دیگران باشیم. ما از دیوارها می‌هراسیم زیرا موش دارد. از شمع می‌هراسیم زیرا بند زبان ندارد. از زبان سرخ می‌هراسیم زیرا سر سبزمان را برباد می‌دهد. و....‏

در هرحال در جهان کنونی حریم خصوصی افراد چنانچه مورد احترام ویژه قرار گیرد و بعنوان خط قرمزی که هیچ کس حق عبور از آن را ندارد (جز به ضرورت و مهرموارد نادر و استثنایی و با پیش‌بینی صریح قانون) به رسمت شناخته شود یکی از ارکان مهم توسعه پایدار است.