شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
قبولی با نمره ارفاق

۱) اینکه چندسالی یا شاید هم بیش از یک دهه است که اغلب فیلمسازان ما، اعم از حرفه ای و مبتدی،مشهور و گمنام، به ساخت فیلم های کمدی و با درونمایه ازدواج رو آورده اند،هیچ جای تعجبی ندارد و دیگر داریم به وضعیت موجود عادت می کنیم.گرچه این وضعیت،آلامی بحرانی برای سینمای ماست اما چه کسی منکر این قضیه است که کمدی یعنی فروش، یعنی تضمینی برای دیده شدن و اسم درکردن؟! پس وقتی می توان فیلم های کم هزینه ولی بفروش کمدی،فارغ از بی ارزش یا باارزش بودنشان ساخت،چه اصراریست سراغ فیلم هایی با پز روشنفکری و برچسب های گوناگون از قبیل معناگرا، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی و هنری برویم؟ سینمای کودک که دیگر اصلا، حرفش را هم نزنید.مردم پریشان خاطر و بی سرگرمی و تفریح ما هم که این روزها بیش از هر چیز دیگر به خندیدن نیاز دارند و بس. با این حال نباید منکر این موضوع شد که سینمای کمدی نیز مانند هر چیز دیگری انواع دارد."اجاره نشین ها" یک نوع فیلم کمدیست که هنوز با وجود گذشت سال ها از ساخت آن،می توان دوباره به تماشایش نشست و لذت برد و خندید و"اخراجی ها"هم نوعی دیگر از کمدی است که حتی یک بار هم نمی توان (و نباید) به تماشایش نشست.
طی چند سال اخیر نیز،کمدی های خوب و بد بسیاری ساخته و روانه اکران شده اند و حالا با یکی دیگر از آنها مواجه ایم; "لج ولج بازی"دومین ساخته بلند سینمایی"مهدی برقعی"(پس از فیلم تحسین برانگیز اما مهجور "سفر به شرق")که انصافا فیلم آبرومندیست.گرچه دست اندازهای تک وتوکی هم در متن فیلمنامه و ساختارش دارد که می شد با رفع آنها،از دل طرحی که"رامبد جوان" ارائه داده و فیلمنامه"حمید گرشاسبی"، فیلمی دلچسب و ماندگار درآورد. در وضعیت فعلی،فیلم نامبرده یک اثر کمدی اجتماعی ساده، ملایم و حتی تا حدودی خنثی است که فقط در لحظاتی تماشاگر به ادا و اطوارهای با نمک "امیر جعفری"، که تنها نقطه قوت فیلم برای نگه داشتن مخاطب تا انتهاست، می خندد و در باقی صحنه ها،خط داستانی بی خاصیت و هیجانی را دنبال می کند تا به دقیقه۹۰ برسد و خلاص.از فیلم هایی نظیر این، باید با عنوان فیلم های"یک بار برای همیشه" یاد کرد چون اصولا چیزی در پیچ وخم ساختاری و داستانی فیلم ندارند که بخواهند تماشاگر را به تماشای دوباره اثر ترغیب کنند.
۲) فیلم های بسیاری تاکنون حول محور جنگ وجدل های زن وشوهری ساخته شده اند ولی در گونه کشمکش های خانوادگی با زبان طنز، سر آغاز جدی چنین فیلم هایی را باید"آتش بس"دانست که موجی بود برای تولید فیلم های مشابه بسیار.لج ولجبازی نیز ظاهرا سعی داشته از این الگو پیروی کند اما در اجرای این وضعیت ناکام مانده.زن و شوهری که با هم در طرز فکر و دیدگاه اختلاف نظر دارند،از یکدیگر جدا می شوند زیرا فرهاد(امیر جعفری)، مردی است علاقه مند به زندگی راحت و بی دغدغه و دوست دارد موسیقی های کوچه بازاری گوش کند و در منزل، رفتار آزادانه و نامنضبطی داشته باشد ولی پونه(سارا خوئینی ها)، زنی است پایبند به نظم و زندگی های پاکیزه و علاقه مندی های کلاس بالا و روشنفکرانه.این فقط شکل کلی ماجراست و اتفاقا ضعف فیلم همین است که محتوا اسیر طرحی یک خطی مانده; دعوای سنت و مدرنیته.
ولی سه سال از این جدایی می گذرد و تماشاگر نمی داند در این سال ها چه بر طرفین گذشته، در ادامه ماجرا نیز نشانی از لج و لجبازی نمی بینیم.عشق و علاقه دو طرف،خیلی دیر و فقط گاهی در کلام بیان می شود،نه در رفتار.مرد گویا از زندگی تازه ای که در پیش گرفته خشنود است و زن نیز اما همین که سروکله رقیب عشقی پیدا می شود،رگ غیرت و تعصب و دوست داشتن بالا می زند و فرهاد احساس خطر می کند و فوری تصمیمی برای رسیدن به پونه می گیرد. با این همه لحظات دراماتیک فیلم اندک و در حاشیه اند.جای تعلیق و هیجان و معما در فضای کلی فیلم خالیست.قرار است این فیلم، یک کمدی باشد ولی در عمل چیزی برای خندیدن و دلیلی بر کمیک بودن فیلم نمی بینیم.
تماشاگر به زور و زحمت، فقط به لحظاتی می خندد که جعفری، قلیان به دست در خانه لوکس خود،ترانه های سخیف لاله زاری را با خواننده هایشان همخوانی می کند و اطوار سرخوشانه ای می آید یا در نهایت بگومگوهایی مختصر و شوخی گونه با مانی (سیاوش خیرابی)دارد که آنها نیز به ندرت بامزه و خلاقانه اند.شاید از این روست که ناگهان در نیمه دوم فیلم،جایی در فروشگاه، برای افزودن به بار کمیک فیلم،کارگردان دست به دامان شخصیت افغانی"دوشنبه"در مجموعه طنز نودشبی "چارخونه"می شود تا به عنوان یک نظافتچی،مزاحم گفت وگوی زن وشوهر شود و برای مرد از خالی بندی هایش بگوید!حال آنکه این شخصیت تلویزیونی،خود مدت هاست کهنه و از یادها پاک شده بود.
کمی قبل تر در همین سکانس، امیر جعفری برای اینکه مانع از رفتن خوئینی ها شود، دیالوگی می گوید که عین همان را سال ها پیش در سریال"برای آخرین بار"و خطاب به باغبان یک پارک که به چیدن گل ها توسط او اعتراض داشت، به کار برده بود:" با یه غلط کردم کارت راه می افته؟!" با این همه انگار باید نقطه اوج و قوت فیلم را جایی دانست که"سایه" (سحر قریشی) با مطرح کردن پنج دلیل برای دوست داشتن،تصمیم می گیرد پدر خود را تغییر و از شلختگی نجات دهد تا توسط پونه دوست داشته شود ولی با تمام تلاشی که فرهاد برای این تغییر می کند معلوم نیست چرا پونه در لحظه پایانی، ناگهان در قبال خشم و نفرت فرهاد، اعتراف می کند عاشق همان خود واقعی اوست و نمی خواهد همسرش تغییر کند! اساسا دلایل و نشانه های این تحول و دگرگونی را در جریان فیلم نمی بینیم.
اتفاقا کفه ترازو در طول فیلم، به نفع مهندس نریمان (نیما شاهرخ شاهی)سنگین می شود که مدام او را در حال رسیدگی و عشق ورزی و محبت به پونه می بینیم و به تدریج با تکرار این ابراز علاقه ها به زنان دیگر به کلاهبرداربودنش پی می بریم. گرچه اینجا دستگیری و به دام افتادن نریمان هم با درج یک خبر در روزنامه،سر هم بندی شده و به شکل ضرب الاجلی از داستان حذفش کرده اند تا زوج اول فیلم به یکدیگر برسند.
شخصیت پردازی های فیلمنامه بسیار ضعیف و سطحی اند.آدم ها شناسنامه و گذشته ندارند و درست معرفی نمی شوند. مثلا ما هرگز نمی فهمیم چرا مانی با دایی اش زندگی می کند یا نریمان چگونه و از چه طریقی به جمع دوستانه فرهاد و دیگران راه پیدا کرده. چنین داستانی با این روند،آنقدر خنثی و بی خاصیت است که تماشاگر به زحمت رغبتی برای پیگیری اصل داستان پیدا می کند و اگر همان چهارتا شوخی و خنده جعفری و خیرابی هم نبود، پای فیلم در نگه داشتن مخاطب تا پایان ماجرا،لنگ می زد. در واقع لج ولجبازی در لبه تیغ حرکت می کند و خوشبختانه هرگز به دره بی مزگی و لودگی سقوط نمی کند.این نمونه ایست از فیلم هایی که با ارفاق نمره قبولی می گیرند و در سطحی عوام پسند و قابل تحمل باقی می مانند.در جست وجوی اینگونه فیلم ها اگر خوب بگردیم،نمونه های بدتری هم می توان یافت.
۳) بازی های فیلم چشمگیر و عالی نیستند ولی متناسب با سر و شکل فیلم ارائه شده اند. برخی از بازی ها که انگار فقط برای رفع تکلیف و ناخواسته و به اجبار درست از آب در آمده اند. بهترین بازی از آن امیر جعفری است که داستان و بار اصلی فضای فیلم بر دوش اوست.گرچه جعفری با حضور بیش از حدش در چنین فیلم هایی، خود را دچار نوعی آسیب بازیگری می کند که هم تبدیل به جنس جور کمدی های بفروش توخالی شود و هم فیلم های جدی و درام و هنری از حضورش بی بهره نمانند.حال آنکه همه می دانیم جعفری دارای پتانسیل غنی و استعدادی فراتر از استانداردهای بازیگری در سینمای ایران است و اگر هرز نرود و در انتخاب هایش دقت بیشتری کند، جایگاه شایسته و حقیقی خود را بازخواهد یافت.
در این میان،سوالی که بی پاسخ می ماند این خواهد بود که چه چیزی یا چه کسانی امیر جعفری را به این ورطه سوق می دهند تا او همان بلایی را سر خود آورد که اکبر عبدی پس از مرگ زنده یاد علی حاتمی و مهاجرت مخملباف آورد یا به مسیری برود که حمید فرخ نژاد پس از شروع خوب و غافلگیرکننده اش در سینما، پیش گرفت؟! جعفری که یکی دو جین بازی خوب سینمایی در کارنامه خود دارد، با روندی که در پیش گرفته، دچار مرگ زودرس هنری می شود و باید خیلی زود از یکدیگر بپرسیم چه کسی امیر را کشت؟! سارا خوئینی ها که اصولا- لااقل تاکنون- بازیگر چندان موفقی نبوده،اینجا نسبتا بهتر عمل کرده. به روند بازی اش در این فیلم نگاه کنید.در ابتدای فیلم زنی خشک و جدی و تا حدودی خشن و سختگیر به نظر می رسد همراه با پیشرفت فیلم، با ابراز علاقه مندی مجدد فرهاد به او، نوعی طراوت، شیطنت و شادابی کنترل شده و بجا به بازی اش اضافه می شود که الحق تحسین برانگیز و کارآمد است.
سحر قریشی در نخستین تجربه سینمایی اش، می توانست از این فرصت بهترین بهره را ببرد و نقش خود را برای همیشه به عنوان یک دختر سرزنده و شوخ وشنگ که عاشق زندگی با پدر و مادرش است،در ذهن مخاطبان ثبت کند. بازی قریشی در مجموعه تلویزیونی مشهورش(دلنوازان) به مراتب بهتر است.نیما شاهرخ شاهی مثل همیشه سرد و نچسب و بی حال است و سیاوش خیرابی نیز حال و روزی بهتر از او ندارد.ولی سحر زکریا مانند سایر بازی هایش سرحال و گرم و دوست داشتنی است.البته نباید از بازیگران فیلم هایی نظیر لج ولجبازی انتظار چندانی در ارائه بازی های درخشان داشت.
نویسنده : احمدرضا حجارزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست