سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
شکاف جنسیتی

این روزها وقتی اقتصاددانان از «شکاف جنسیتی» (gender gap) حرف میزنند معمولا به تفاوتهای سیستماتیک در موفقیتهایی که زنان و مردان در بازار کار به دست میآورند، اشاره میکنند.
این تفاوتها دردرصد حضور زنان و مردان در نیروی کار، مشاغلی که انتخاب میکنند و درآمدها یا دستمزدهای ساعتی نسبی قابل مشاهده هستند. اختلافها و شکافهای اقتصادی میان دو جنس مخالف که طی جنبش زنان در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به موضوعات مهمی تبدیل شده بودند، حداقل از دهه ۱۸۹۰ به بعد مورد توجه اقتصاددانها قرار گرفته بود.
ارزیابی مرکز سرشماری آمریکا و CPS از تعداد نیروی کار در سالهای همپوشانی دو دوره زمانی فوق با یکدیگر تفاوت دارد.
شکاف جنسیتی در نیروی کار ایالاتمتحده در ۱۱۰ سال اخیر به تدریج کاهش یافته است (نمودار یک را ملاحظه کنید). در سال ۱۹۸۰، پانزدهدرصد زنان آمریکایی ۲۵ تا۴۴ ساله (از همه نژادها و بین زنان مجرد و زنان متاهل)، خارج از خانه کار میکردند. تا سال ۱۹۴۰ این رقم به ۳۰درصد، تا سال ۱۹۷۰ به ۴۷درصد و تا سال ۲۰۰۰ به ۷۶درصد افزایش یافت. شایان ذکر است که در سال ۲۰۰۰، ۹۳درصد مردان خارج از خانه کار میکردند. در واقع میتوان گفت روند مذکور برای زنان شدیدا صعودی و برای مردان نزولی بوده است. در نتیجه این تغییرات، شکاف جنسیتی در مشارکت در نیروی کار به شدت کاهش یافته است. تا سال ۲۰۰۰، ۴۷درصد نیروی کار بین ۲۰ تا ۶۴ را زنان تشکیل میدادهاند.
میزان حضور زنان در نیروی کار، در میان گروههای جمعیت شناختی مختلف، در دورههای مختلفی افزایش یافت. مثلا در دهه ۱۹۴۰ همانطور که در نمودار یک میبینید افزایش مشارکت زنان در نیروی کار زیاد نبود، اما مقدار آن برای زنان در گروههای سنی بالاتر چشمگیر بود. همچنین نرخ مشارکت زنان جوان (متاهل) در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به میزان قابل توجهی رشد کرد. در دهه ۱۹۸۰ نیز شاهد بودیم که مشارکت تنها گروهی که در مقابل تغییرات دهه قبل مقاومت کرده بود (یعنی زنان دارای کودک) افزایش پیدا کرد.
مورد توجهترین شکاف جنسیتی، تفاوت در درآمد دو جنس مخالف است. نسبت درآمد زنان به مردان در مشاغل دائمی و تمام وقت از دهه ۱۹۸۰ به این سو به شدت افزایش یافته و از ۶/۰ در آن زمان به بیش از ۷۵/۰ در حال حاضر رسیده است (به نمودار ۲رجوع کنید). این نکته بدان معناست که درآمد زنان به طور متوسط از حدود ۶۰درصد درآمد مردان به ۷۵درصد ارتقا یافته است؛ اگر چه دادههای جامعی از دوره پیش از ۱۹۵۰ وجود ندارد، اما اگر شواهد مربوط به بخشهای عمده اقتصاد را به خوبی با یکدیگر ترکیب کنیم، درمییابیم که تفاوت میان درآمدهای دو جنس طی دو دوره قبلی تاریخ آمریکا به میزان قابلملاحظهای کاهش یافته بود. در سالهای بین ۱۸۲۰ تا ۱۸۵۰، که به نام دوره انقلاب صنعتی در آمریکا شناخته میشود، نسبت درآمد زنان به مردان در مشاغل تمام وقت از حدود ۳/۰ (در اقتصاد کشاورزی) به حدود ۵/۰ (در اقتصاد کارخانهای) افزایش یافت. همچنین از سال ۱۸۹۰ تا ۱۹۳۰ که بخشهای اداری و فروش رشد یافتند، نسبت درآمدهای زنان به مردان از ۴۶/۰ به ۵۶/۰ افزایش پیدا کرد، اما میزان اشتغال زنان متاهل و بزرگسال طی هیچ یک از این دو دوره افزایش چشم گیری نداشت. نسبت فوق طی سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ که بسیاری از زنان ازدواج کرده به نیروی کار وارد شدند، عملا در مقدار ۶۰درصد ثابت بود.
اما دلیل وجود این اختلاف درآمدی بین زنان و مردان چیست؟ بنا بر ادبیات موجود، عوامل مشهودی (مثل تحصیلات، تجربه شغلی، ساعات کار و...) که بر میزان پرداخت اثر میگذارند، در توضیح بیش از ۵۰درصد شکاف دستمزدها ناتوانند. در بررسی صورت گرفته توسط دو اقتصاددان با نامهای فرانسین بالاو و لورنس کان (۲۰۰۰) گزارش شده است، نشان داده شده که تفاوتی که با این عوامل قابلتوضیح است حتی از این نیز کمتر و در حدود ۳۳درصد است. در واقع کاهش شکاف درآمدی میان دو جنس عمدتا به خاطر افزایش ویژگیهای حرفه ای زنان نسبت به مردان بوده است. مابقی این شکاف، بخشی است که نمیتوان آن را با استفاده از عوامل آشکار و مشهود توضیح داد.
این بخش میتواند از تصمیمات کارگران ناشی شود یا به خاطر تبعیضهای اقتصادی رخ دهد. نکته عجیب آن که تفاوت در مشاغلی که دو جنس مذکر و مونث در آنها مشغولند، تنها ۳۳-۱۰درصد از تفاوتهای درآمد آنها را توضیح میدهد. مابقی این تفاوت به اختلافهای درون مشاغل بازمیگردد و بخشی از آن به خاطر فاکتورهای مشهود است. تقریبا در تمامی سالهای انتخاب شده نسبت درآمد زنان به مردان با افزایش سن، کاهش مییابد و با افزایش میزان تحصیلات زیاد میشود: نکته دیگر آن که این نسبت به ویژه در میان کسانی که فرزندی ندارند نسبت به افراد متاهل و به خصوص کسانی که فرزند دارند بیشتر است.
به عبارت دیگر، مسوولیتهای خانوادگی از نقش مهمی در کاهش پیشرفتهای شغلی زنان در چرخه زندگی آنها برخوردار بوده است. بسیاری از ناظران به این تناقض اشاره کردهاند که با ورود فزاینده زنان متاهل به نیروی کار در فاصله سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ درآمد و موقعیت شغلی آنها نسبت به مردها بهبود پیدا نکرد. با این حال این پدیده بدان حد که ممکن است به نظر آید تناقض آمیز نیست. در واقع اقتصاددانان انتظار دارند که با ورود زنان به بازار کار، دستمزد آنها (نسبت به مردها) به خاطر افزایش شدید عرضه کاهش پیدا کند. به بیان دیگر به خاطر افزایش نیروی کار زن بود که دستمزد آنها نسبت به مردان ثابت ماند.
این حقیقت که در همان حین که شکاف اشغال میان دو جنس مخالف رو به کاهش بود، شکاف درآمدی آنها راکد ماند را با عامل دیگری نیز میتوان توضیح داد. وقتی که زنان بیشتر و بیشتری به بازار کار وارد شدند، بسیاری از آنها بیتجربه بودند و مهارتهای چندانی نداشتند. اگر زنان پس از ورود به بازار نیروی کار در آن باقی بمانند، ورود مداوم زنان جدید به این بازار، متوسط تجربه کاری تمامی زنان به استخدام درآمده را کاهش میدهد.
میتوان نشان داد که از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ که نرخ مشارکت زنان در بازار کار به میزان چشمگیری افزایش پیدا کرد، بهبود چندانی در متوسط تجربه حرفهای زنان شاغل روی نداد. دو اقتصاددان با نامهای جیمز اسمیت و مایکل وارد (۱۹۸۹) دریافتند که متوسط تجربه کاری در میان زنان شاغل چهل ساله در سال ۱۹۸۹ برابر با ۴/۱۴سال بود که در مقایسه با متوسط تجربه زنان در سال ۱۹۵۰ که برابر ۱۴ سال بود چندان افزایش نداشت. از آن جا که درآمد افراد شاغل نشاندهنده مهارت و تجربه آنها است، جای تعجب ندارد که نسبت درآمد جنس مونث به جنس مذکر از ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ زیاد نشد.
شکاف درآمدی میان دو جنس مخالف از ۱۹۸۰ به بعد بسیار کاهش یافته است. نسبت فوقالذکر در فاصله ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۴، از ۶/۰ به ۷۴/۰ افزایش یافته، اما از ۱۹۹۴ به این سو راکد مانده است. بنابراین در فاصله ۱۴ساله میان ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۴، ۳۵درصد از تفاوت پرداخت به دو جنس مخالف که قبلا وجود داشت از میان رفت. بهعلاوه در دادههای مربوط به درآمد سالانه، شکاف جنسیتی بیش از حد واقع بیان میشود؛ زیرا ساعات کار زنان عملا حدود ۱۰درصد از مردان کمتر است.
بنا بر مطالعات دو اقتصاددان با نامهای جون اونیل و سولومن پولاچک (۱۹۹۳) طی دهه ۱۹۸۰ نسبت مبلغ دریافتی زنان به مردان در تمامی سنین، تمامی سطوح تحصیلاتی و همه سطوحِ تجربه کاری، افزایش پیدا کرد. علاوهبر آن این افزایش دریافتی در تمامی گروههای سنی روی داد. اگر چه زنانی که در دهه سوم عمر خود به سر میبرند، بیشترین دریافتی را در مقایسه با مردان همسن خود داشتند، میزان پرداخت به زنان مسنتر نیز نسبت به مردان مسنتر تقریبا به همین مقدار افزایش پیدا کرد.
حرکت به سوی برابری بیشتر بین دو جنس مخالف در دهه ۱۹۸۰ بسیار قابل توجه بود. این تغییر، صرفا بازگوکننده افزایش فرصتهای زنان جوانتر یا تحصیلکردهتر نسبت به مردان جوان و تحصیلکرده نبود؛ زیرا این تنها استخدام اولیه زنان نبود که افزایش یافت. لذا مایه تعجب نیست که روشهای معمول برای توضیح کاهش تفاوت درآمدی دو جنس مذکر و مونث (روشهایی که بر تغییر ترکیب نیروی کار مونث از نظر میزان تحصیلات، تجربه بالقوه شغلی، مهارتهای کاری و صنعت متکی هستند) در بهترین حالت میتواند ۲۰درصد از این افزایش را توضیح دهد.
همان طور که ثبات شکاف درآمدی در فاصله ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ احتمالا به دلیل هجوم زنان فاقد تجربه به بازار نیروی کار اتفاق افتاد، کاهش این تفاوت از دهه ۱۹۸۰ تا اواسط دهه ۱۹۹۰ نیز به این واقعیت مرتبط بود که نرخ مشارکت زنان در این بازار بسیار زیاد شده بود. از آن جا که بخش عمدهای از زنانی که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ استخدام شده بودند قبلا جزء نیروی کار بودند، مهارتها و تجربه آنها طی زمان افزایش یافته بود و با افزایش زنان تازه وارد به این بازار متوسط تجربه کاری زنان چندان کاهش نیافت. مهارتهایی که بسیاری از این زنان در دوره جوانی خود به دست آوردند، آنها را قادر ساخت که در مراتب شغلی بالاتر پیشرفت کنند و باعث شد که زنان بیشتری بتوانند نه تنها شغل، بلکه «سابقه حرفهای» داشته باشند. تغییرات دیگری نیز در کاهش شکاف درآمدی دخیل بود.
پیشرفتهای آموزشی به ویژه در میان افراد تحصیلکرده در دانشگاهها باعث شد که زنان بیشتری هم طراز با مردان قرار گیرند؛ در حالی که در سال ۱۹۶۰ نسبت مردان فارغالتحصیل دانشگاهها به زنان فارغالتحصیل برابر پنج به سه بود، در سال ۱۹۸۰ تعداد فارغالتحصیلان مرد و زن دانشگاهها برابر شد و امروزه زنان ۵۷درصد از کل مدارک لیسانس دانشگاهها را از آن خود میکنند. افزون بر آن امروزه زنان فارغالتحصیل دانشگاهها در رشتهها و موضوعاتی بسیار شبیه به مردان تخصص پیدا میکنند و تعداد آنها در مقاطع تحصیلی بالاتر نیز تقریبا برابر است. در دهه ۱۹۶۰ به ازای هر صد مردی که مدارک حرفهای (در پزشکی، دندانپزشکی و حقوق) دریافت میکردند، کمتر از ۵ زن وجود داشت.
در سال ۲۰۰۱ زنان ۴۶درصد از تمامی مدارک حرفهای را از آن خود کردند. این رقم بدان معناست که به ازای هر صد نفر مرد، بیش از ۸۰زن قادر به دریافت مدارک حرفهای شدند. در حال حاضر زنان جوان انتظارت واقع بینانهتری را نسبت به سیوپنج سال پیش درباره آینده خود شکل میدهند. در ۱۹۶۸ تنها ۳۰درصد از زنان پانزده تا نوزده ساله میگفتند که در سن سیوپنج سالگی جزء نیروی کار خواهند بود. این مقدار در اواسط دهه ۱۹۸۰ بیش از ۸۰درصد بود. از آنجا که زنان در سال ۱۹۶۸ نرخ مشارکت آتی خود را بسیار کمتر از واقع برآورد کرده بودند، احتمالا واحدهای دانشگاهیای را که آمادگی آنها برای رقابت در بازار کار چندان افزایش نمیداد بیشتر انتخاب میکردند و به عبارت دیگر برای کسب مهارت، کمتر از حد نیاز سرمایهگذاری کرده بودند. اما قانونگذاری تا چه حد در کاهش تفاوتهای میان دو جنس مذکر و مونث تاثیرگذار بوده است؟ یکی از قوانین موثر در این حیطه قانون حقوق مدنی مصوب ۱۹۶۴ است که اعمال تبعیض در استخدام، ارتقا و سایر شرایط اشتغال بر مبنای جنسیت را ممنوع میکند. مورد دیگر تبعیض مثبت است. شواهد چندانی وجود ندارد که نشان دهد این قانون اثری بر شکاف درآمدی یا شغلی میان دو جنس مخالف گذاشته باشد، اگر چه تحقیقات کافی نیز برای تایید یا رد آن صورت نگرفته است.
به نظر میرسد که در قرن بیستم و به خصوص در دهه ۱۹۸۰ شکاف جنسیتی در استخدام، درآمد و مشاغل به طرق گوناگونی کاهش پیدا کرد. ظاهرا کاهش این شکاف جنسیتی در سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰ متوقف شده و از آن زمان تا به حال ثابت مانده است. این که آیا کم شدن این شکاف همچنان ادامه پیدا کند و شکاف مورد اشاره نهایتا از بین میرود یا خیر مشخص نیست و احتمالا به تفاوت زمان صرف شده در مراقبت از کودکان یا زمان ماندن در خانه در میان دوجنس بستگی خواهد داشت.
نویسنده: کلودیا گلدین
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست