یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به زیبایی شناسی و هنر از منظر توماس آکویناس


نگاهی به زیبایی شناسی و هنر از منظر توماس آکویناس

در این مقاله شمه ای از زندگی و شمایی از زیبایی شناسی و هنر به نزد آکوئیناس مطرح می شود

مقدمه :

بررسی شیوه های مختلف نظاره گری حکما به هنر و امر زیبا ، از کارهای زیبا و شیرین است چرا که آدمی را به دیدار دیدهای تازه می برد و در ضیافت کریم ترین حکیمان مهمان می کند و موجب فربهی دماغ و فرح جان می شود .

البته در این وادی ، برخی از حکما آشکارا و بی نقاب نظر خود را در باب زیبایی شناسی و هنر عرضه داشتند و پاره ای در دل نظرات محوری شان ، فکرهایی کرده اند و چیزهایی گفته اند . لاجرم برای دست یافتن به نظرات ایشان در باب زیبایی شناسی و هنر چاره ای جز کشف و استخراج آن از دل نظرات اصلی شان نیست .

توماس آکویناس را باید در زمره گروه دوم دانست، چرا که وی متاله و یزدان شناس مسیحی و به تعبیر دوستدارانش " حکیم آسمانی " بود که دغدغه اصلیش الهیات کاتولیک مسیحی بود و طبیعی است که در این میانه برای او هنر و زیبایی شناسی از منزلت و مرتبت اصیلی برخوردار نیست بنابراین چاره ای جز استخراج آن از دل الهیات وی نمی ماند . در این مجال می کوشیم لب لباب نظرات وی در باب زیبایی شناسی و هنر را ارائه دهیم ، هر چند پیش تر از آن نگاهی کوتاه به زندگانی نه چندان بلند آکویناس ضروری است .

زندگی و آثار آکویناس :

توماس آکویناس در اوایل سال ۱۲۲۵ میلادی در شهر ناپل ایتالیا دیده به جهان گشود « وی هفتمین پسر کنت لندولف فئودال بزرگ آکوینو بود . ... پدر توماس او را در آغاز پنج سالگی به صومعه بزرگ و معتبر بندیکنی مونته کاسینو فرستاد » ( کنی ، ۱۳۷۶ : ۱۳ ) پس از اشغال صومعه مونته کاسینو برای مدت کوتاهی به زادگاهش باز می گردد ولی مجددا او را برای تحصیل و این بار به سوی دانشگاه ناپل گسیل می دارند در این دانشگاه است که او « ضمن مطالعه فنون منطق و نجوم به مطالعه فلسفه نیز مشغول می شود و رسالات ارسطو را در زمینه منطق همراه با شرح مفسران متاخر مطالعه می کند » ( کنی ، ۱۳۷۶ : ۱۵ ) توماس در زمانی که دانشجوی دانشگاه ناپل بود به فرقه دومینیکی پیوست ، خانواده اش فعالانه کوشیدند او را از این کار منصرف کنند و حتی مدتی او را در قلعه خانوادگی محبوس کردند « اما توماس از تصمیمش برنگشت و پس از آنکه آزادی اش را به دست آورد به پاریس رفت و زیر نظر آلبرتوس کبیر به تحصیل الهیات و فلسفه پرداخت و بعد هم چهار سال همراه با او در فاصله سالهای ۱۲۴۸ تا ۱۲۵۲ در دانشگاه کولونی ( کلن ) تدریس کرد » ( ترانوی ، ۱۳۷۷ : ۹ ) توماس سرانجام در سال ۱۲۷۴ دیده از جهان فروبست .

توماس آکویناس ، با آنکه زمان چندان درازی در این دنیا به سر نبرد ، ولی آثار مهمی در باب فلسفه و الهیات نگاشت . « آثار اصلی او دو سومای عظیم هستند – سوما کونترا گنتیلس ( اصلیاتی در رد مشرکان ) و سوما تئولوگیا ( اصلیات الهیات ) . توماس هرگز نتوانست واقعا سوما تئولوگیا را به پایان برساند ؛ ظاهرا در دسامبر ۱۲۷۳ به او حالت خلسه یا الهامی دست داد که سبب شد دست از نوشتن بکشد » .( ترانوی ، ۱۳۷۷ : ۹ ) البته آکویناس علاوه بر این دو سوما ، که کارهای اصلی اویند ، رساله های کوتاه و بلند دیگری در الهیات و فلسفه و نیز شماری نیایش ها و سرودهای مذهبی به یادگار گذاشته است .

آکویناس از بزرگترین متالهان مسیحی است و الهیات او از ۱۸۷۹ تا اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی و برگزاری شورای دوم واتیکان ، الهیات رسمی کلیسای کاتولیک محسوب می شد.

زیبایی شناسی و هنر در نزد آکویناس :

ابتدا باید بدانیم که نگاه آکویناس به امر زیبا با نگرش او به هنر متفاوت است . در واقع « بیان آکویناس در مورد امر زیبا ، تابع عقاید دیونوسیوس دروغین { متفکر مسیحی و مجهول الهویه قرن پنجم } و آگوستین { متاله مسیحی قرن چهارم و پنجم } و متمایل به مفهوم نو افلاطونی است ، در حالیکه نگاه او به هنر به معنای زایا و مولد آن ( نه لزوما هنرهای زیبا ) بیشتر متاثر از بحث ارسطو در مورد تخنه ( فن ) است » (مارگولیس ، ۱۳۸۹ : ۲۶ ) از این رو ، در اندیشه وی ابتکارات کاملا بدیع و نوآورانه زیادی وجود ندارد.

اما در مورد امر زیبا ، یکی از کارهای آکویناس این است که میان آن با امر خیر تفاوت قایل شده است .

آکویناس با تفکیک میان امر خیر از امر زیبا ، قدرت تشخیصِ امر زیبا را مختص انسان می داند و معتقد است که فقط انسان از زیبایی اشیای محسوس فی نفسه لذت می برد . البته این را هم بگوییم که گرچه آکویناس میان امر خیر و امر زیبا تفاوت قایل است ، اما این تفاوت را بیشتر در ظهور و جلوه بیرونی و صوری آنها می داند نه در حاق حقیقت و نفس الامر و باطن ایشان .

از دیگر سو ، آکویناس برای زیبایی سه شرط و سه مشخصه مهم قایل است ؛ وی چنین می گوید : « زیبایی مستلزم تحقق سه شرط است : اول تمامیت ( یکپارچگی ) یا کمال شی زیرا آنچه ناقص است لاجرم زشت است ؛ دوم تناسب یا هماهنگی ؛ سوم وضوح – از این رو می گویند اشیایی که رنگ روشن و پر تلالو دارند زیبا هستند » ( مارگولیس ، ۱۳۸۹ : ۲۷ ) .

آکویناس گرچه برای زیبایی سه شرط جالب ِ کمال و تناسب و رخشندگی قایل است اما به این مساله مهم هم توجه دارد که نمی توان به دنبال حکمی کاملا واحد و یکسان برای زیبایی بود یا انتظاری یکسان از امر زیبا داشت ، چرا که « هر شیئی به شیوه خاص خودش زیباست » ( بیردزلی ، ۱۳۸۷ : ۲۲ )

اما در خصوص نظر آکویناس در باب هنر ، همانطور که بیان شد وی در این مقوله متاثر و ملهم از مباحث ارسطو در باب تخنه ( فن ) می باشد ، باید توجه داشت که « از نظر آکویناس ، هنر به مثابه عادتی خاص یا مهارتی مکتسبه ، از سوی عقل عملی تلقی می شود که عقل بالقوه آدمی به طور بسیط و به اقتضای مسایل عملی ، آن را طلب می کند . همانطوری که حزم و دور اندیشی به مثابه اساس عادت عملی در مباحث اخلاقی ، دلیل معقول انجام امور است ، هنر نیز به مثابه نوعی عادت دلیل معقول ساختن اشیا تلقی می شود . این دو سرشت و عادت با هم مشتبه نمی شود » ( مدد پور ، ۱۳۷۲ : ۱۳۸ ) .

آکویناس تاکید می کند که هنر ، با توجه به طبیعت امری تقلیدی است اما نه به معنای تقلید از ظواهر اشیای طبیعی بلکه به معنای تقلید از نیروی زایا و مولد خود طبیعت ، از این رو آکویناس « جایی برای هنرهای زیبا باز می کند و به خصوص هنرهای زیبای بازنمودی همچون نقاشی و مجسمه سازی اما هنرهای بازنمودی به هنرهای زیبا محدود نمی شود . اگر بتوان اعتدال و میانه روی آکویناس را در امر لذت و سرگرمی با این عقیده او که هنر نمی تواند چیز تازه ای خلق کند ترکیب کرد ، شاید بتوان ادعا کرد که درک صحیحی از محدودیت هایی که او بر هنر تحمیل می کند حاصل شده است . از این جهت نظر او کلا با تلقی جدید از هنرهای زیبا به هیچ وجه همسو نیست » ( مارگولیس ، ۱۳۸۹ : ۲۸ ) .

به هر تقدیر ، باید بدانیم که امروزه نظرات سنت توماس آکویناس دیگران چندان مورد توجه و اقبال ، زیبایی شناسان معاصر نیست ، اما برای شناخت تاریخ زیبایی شناسی و هنراندیشی ، آشنایی با آن ضروری است .

رضا مهریزی

منابع :

۱)بیردزلی ، مونرو و جان هاسپرس ( ۱۳۸۷ ) تاریخ و مسایل زیباشناسی . ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی . تهران : انتشارات هرمس

۲)ترانوی ، کنوت ( ۱۳۷۷ ) توماس آکویناس . ترجمه خشایار دیهیمی . تهران : نشر کوچک .

۳)کنی ، آنتونی ( ۱۳۷۶ ) آکویناس . ترجمه محمد بقایی ماکان . بی جا : نشر واژه آرا .

۴)مارگولیس ، جوزف ( ۱۳۸۹ ) مقاله " زیبایی شناسی در قرون وسطی " . دانشنامه زیبایی شناسی . ویراسته بریس گات ، دومینیک مک آیور لوپس . ترجمه : منوچهر صانعی دره بیدی و دیگران . تهران : موسسه متن .

۵)مددپور ، محمد ( ۱۳۷۲ ) مقاله " زیبایی شناسی در تئولوژی سن توماس " . نامه فرهنگ . شماره ۹ . صص ۱۳۶- ۱۳۹



همچنین مشاهده کنید