جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تاملات رمضانی


تاملات رمضانی

از مسائلی که در روایات به آن تاکید زیادی شده و نابود کننده لذت ها نامیده شده است, یاد مرگ است مدتی است این حس را به خود القا می کنم که در مواقع خوابیدن باید به یاد مرگ باشم

از مسائلی که در روایات به آن تاکید زیادی شده و نابود کننده لذت‌ها نامیده شده است، یاد مرگ است.مدتی است این حس را به خود القا می کنم که در مواقع خوابیدن باید به یاد مرگ باشم.گاه در نماز جماعت مغرب و عشا تصور می کنم جنازه بی جان من در کفن پیچیده شده و درجلوی مهر نمازم بگونه ای قرار دارد که انگار بر آن نماز می خوانم. درچنین حالی، گاه برای لحظاتی به پیش روی خود می نگرم و در عالم خیال خود را مرده می یابم. بعضی شب ها هم که بر روی دست راست می خوابم، حالت پس ازمرگ خود را در نظر می آورم که مرا به همین صورت در قبر نهاده اند.من در این عمر نه چندان کم اما پر از گناه و معصیت خویش، شاهد دفن برخی کسان از دوستان و آشنایان بوده‌ام.

تعمد هم داشته‌ام برای عبرت آموزی از مرگ دیگران، در لحظه به خاکسپاری ، درست بالای سر قبرشان حاضر و نظاره گر سرازیر شدن جسدشان به داخل قبر باشم . در دفن بعضی آشنایان نزدیک - و از جمله اخیرا در تدفین استادم، مرحوم حاج حبیب الله معلمی در اهواز، که حق بزرگی در شاعری اهل بیت (ع) بر گردن من دارد - در قبر رفته‌ام و در دفنشان کمک کرده ام.اینکه غالب ما از مرگ کراهت داریم و آن را ناخوش می داریم، چون قصد اقامت دائم در این سرای گذرا نموده‌ایم!به گمان من ریشه بسیاری از گناهان و مشکلات ما در این است که دچارغفلت ازمرگ شده ایم و فکرمی کنیم عمری جاودان داریم!دنیا به زمین مسابقه ای می ماند که ما را برای زمان معینی به درون آن فرستاده‌اند تا ببینند و ببینیم چه گونه عمل می کنیم .در لحظه پایانی که نمی دانیم کی فرا می رسد! ناگهان سوت پایان را می زنند تا دیگرانی را بجای ما به زمین بفرستند و شگفت اینکه این مدت زمان ثابت نیست و بهره هرکس از آن معلوم نه! بعضی عمری یک روز و کمتر از آن داشته و دارند و عمر بعضی از صد سال گذشته ومی گذرد!مرگهای انسانها عجیب است.

شاید به تعداد انسانها مرگ وجود داشته باشد.سالها قبل که به گرد خانه خدا در طواف بودم ،حاجی احرام بسته ای در پشت حجر اسماعیل دیدم که درحال طواف و درمطاف از دنیا رفته بود. سن او به پنجاه نمی رسید. اینقدر آرام مرده بود که انگار از فرط خستگی بسیارانجام اعمال خوابیده است!غبطه کنان به او نگریستم. طواف کنندگان خیلی عادی از کنار جسد او که لحظاتی قبل درکنارشان طواف می‌کرد، رد می‌شدند و همچنان طواف می‌کردند! مرگی چنین میانه میدانم آرزوست!در روایت است: کما تعیشون تموتون. آن چنان که زندگی می کنید، می‌میرید! به قول مرحوم دکترشریعتی، رضوان‌الله تعالی علیه: هرکس آن چنان می میرد که زندگی می کند.سالها قبل پیر بسیجی اهوازی، حاج مهدی شریف نیا که در گردان کربلای اهواز، چون پروانه برگرد رزمندگانی که حکم فرزند و نوه‌های او را داشتند می‌چرخید، با زبان روزه درحال نماز درمسجد آسید علی اهواز از دنیا رفت.از این بهترمی شود جان داد؟جان دادنها متفاوتند:بعضی بر سر منبر و گرم صحبت بوده اند و یا در محراب نماز که جانشان گرفته شده است!بعضی در جاده و یا در جوار خانه خدا، پشت میز اداره و یا درمیدان ورزش رخت ازجهان بربسته اند. بعضی در حال خواب ازدنیا رفته اند و یا در هوا و عده ای هم در دریا یا بیایان طعمه جانوران دریا شده اند! بعضی هم تشنه و یا گرسنه دنیا را وداع کرده اند!

غلامعلی رجایی