پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
نظام نشانه ها در داستانی از هفت پیکر نظامی

«هفتپیکر» یکی از منظومههای پنجگانه نظامی، حکیم پرآوازه گنجه است. این منظومه شامل هفت داستان است که هر داستان را یکی از شاهزادگان ساکن در یکی از اقالیم هفتگانه نقل میکند.
بهرامشاه در هریک از روزهای هفته به یکی از این اقالیم هفتگانه میرود و از شاهزاده آن اقلیم داستانی میشنود از مجموعه این داستانها پنجرهای جدید به هستی گشوده میشود و بهرامشاه در این سیاحت آفاقی، از طریق داستانهای هفتگانه، سلوکی انفسی را مشاهده میکند و با دنیای پیچیده و شگفت درون آشنا میشود.
در منظومة هفتپیکر همة عناصر داستان اعم از رنگها، نام ایّام هفته، اسامی اشخاص و مکانها و موجودات افسانهای در یک ساختار نظاممند در خدمت تبیین اندیشهها و یافتههای حکیمانه نظامیاند. در این نوشته یکی از داستانهای هفتپیکر مورد بررسی قرار گرفته است. نخست خلاصهای از داستان بیان میشود و سپس با تأمّل در نشانهها و نمادها تلاش شده است که نظاممندی آنها در ساختار کلّی اندیشه سراینده بیان شود.
«نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزهرنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم»
داستانی که شاهزاده اقلیم پنجم در گنبد پیروزهرنگ بازمیگوید، حکایت مردی است از اهل مصر به نام ماهان...
«ماهان»، زیبایی، جوانی، ثروت و دوستانی همدل دارد و روزگار را به شادی میگذراند. روزی همراه یکی از بزرگان به بوستان بزرگ و دلانگیزی به میهمانی میرود و پس از نشاط و شادمانیِ روز، چون شب فرامیرسد و ماهان که از تأثیر شراب بیخود شده، آشنایی را میبیند که در تجارت شریک اوست و آن مرد او را از کسب سودی هنگفت در تجارت مشترکشان خبر میدهد و این که مالالتجاره را برای گریز از پرداخت مالیات در خارج شهر نهاده است.
ماهان به طمع مال در پی او به خارج شهر میرود اما هرچه در بیابان راه میپیماید به مقصد نمیرسند. تا صبح فرا میرسد و مستی از سر ماهان میپرد و او خود را در بیابان بیانتها، تنها و سرگردان میبیند. آوارگی او تا شب ادامه مییابد. شب هنگام به غاری میرسد. در آن غار مرد و زنی را مییابد که پشته بر دوش دارند و آن دو ماهان را از دیوهای آن وادی خبر میدهند، و این که به ظاهر دوست و شریکِ شب پیشین، دیوی بوده است «هایل» نام که رهزن مردمان است.
ماهان به راهنمایی آن مرد و زن دل میبندد و به دنبالشان روان میشود و تا سحر راه میپیماید اما با دمیدن سپیده، همراهانش ناپدید میشوند و او نفس بریده و راه گمکرده از رفتار بازمیماند و از فشار گرسنگی ناچار به خوردن علف و ریشه گیاهان روی میآورد و در مُغاکی به خواب میرود و چون برمیخیزد، سواری را میبیند، نشسته بر اسب که مهار اسبی دیگر را در دست دارد و پیش میآید.
ماهان در برابر تهدید سوار که نام و نشان او را میپرسد، سرگذشت خویش را بازمیگوید و سوار با شگفتی به ماهان خبر میدهد که آن مرد و زن، دو غول حیلهگرند به نام هیلا و غیلا، که از ایشان جز بلا و بدخواهی برنمیآید.
ماهان به دعوت او سوار بر اسب میشود و در پی آن سوار میتازد و از کوه به دشتی بیآب و علف میرسند. در آن دشت صدای ساز و بانگ نوشانوش میشنوند و با انبوهی از دیوان و غولان مواجه میشوند. صدای کفزدن و پایکوبی اوج میگیرد و از آن میان هزار مشعل نور پدیدار میشود و چند موجود مهیب سراپا سیاهپوش به هیأتی که به آمیزهای از گاو و پیل میماند، مشعل بهدست پیش میآیند با دهانهایی پر از آتش و نعرههایی ناهنجار به رقص میپردازند و ناگهان اسب ماهان به همراهی با آنان پایکوبی میکند و به اژدهایی چهارپا و هفتسر مبدل میشود با دو بال سهمناک. اژدها ماهان را با خود به بیابان میبرد و تا صبح از اینسو به آنسو میکشاند و سحرگاه او را بر زمین میافکند و ماهان مدهوش در راه میافتد.
اما ساعتی بعد گرمای آفتاب او را بیدار میکند، ماهان خود را در بیابانی ریگزار تنها مییابد و از هراس، گریزان میشود، بیآنکه مقصدی داشته باشد و تا شبهنگام بیابان را درمینوردد و به سبزهزار و جویباری دلانگیز میرسد و در آن جویبار سر و رویی تازه میکند و از بیم سوداهایِ وهمانگیز شب، عزم آن میکند که شب را به خواب بگذراند و در پی آسایشگاهی برای بیتوته، شبانه به بیغولهای میرسد که چاهساری در آن است. ماهان وارد چاه میشود و در بن چاه مکان امنی برای خفتن مییابد و به خواب فرو میرود. ساعتی بعد ماهان بیدار میشود و باریکهای از نور ماه را میبیند که از روزنی میتابد. با شکافتن روزن و بیرون آمدن از آنجا خود را در باغی چون بهشت مییابد، پر از درختان سرسبز و پربار، ماهان از میوههای خوشگوار باغ میخورد و جانی تازه مییابد.
ناگهان پیرمردی که صاحب باغ است چوب در دست از راه میرسد و فریاد برمیآورد که: دزد را بگیرید.
اما چون عذرخواهی و غریبی ماهان را درمییابد خشمش به مهربانی بدل میشود و ماهان سرگذشت خود را برای پیرمرد خوشرفتار باز میگوید و از پیر میپرسد که آن سرزمین شگفت که پر از دیوان و غولان و ساحران است به کدامین بوم تعلق دارد؟
پیرمرد میگوید که آنجا دیولاخی مهیب است که ساکنانش مردمانی دیوسیرت و اهل سیاهکاری و فریباند که سادهدلان را به گمراهی و هلاک میافکنند و راه رهایی از سحر آنان راستی است، تو را سادهدلی و غلبه ترس بازیچه آن پلیدکاران کرده است.
سپس پیرمرد مهربان از ماهان میخواهد که به فرزندی او درآید و در آن باغ زیبا و پرثمر مقیم شود. ماهان با خرسندی میپذیرد و پیر او را به ایوانی بلند پایه میبرد و میگوید که برای مهیا ساختن خانهای برای اقامت او خواهد رفت. و ماهان را از وسوسهها و فریبهایی که در غیاب او پدیدار خواهند شد برحذر میدارد. ماهان باید در ایوان بماند و با هیچکس سخن نگوید و به هیچ پرسش و دعوتی پاسخ ندهد. صبر کردن و بر سر پیمان بودن در طول یک شبانهروز، او را به برخورداری و کامیابیِ همیشگی خواهد رساند.
با رفتن پیرمرد ماهان تنها میشود و شبهنگام هفده دختر زیبارو شمع بهدست به باغ درمیآیند و بساطی خسروانه میگسترند و پریرویی که مهتر ایشان است، در جایگاهی خاص مینشیند و خنیاگری و پایکوبی و نشاط آغاز میشود و به هنگام گستردن بساط شام، پریروی مهتر، یکی از ندیمان را در پی ماهان میفرستد و ماهان سرخوش از مشاهده زیبارویان و بساط رنگین ایشان عهد خویش را فراموش میکند و از ایوان بلند به زیر میآید.
پس از خوردن و نوشیدن و بادهگساری و سرمستی، ماهان به عزم کامجویی از آن پریروی، با او درمیآمیزد. اما چون نیک نظر میکند او را عفریتی سهمناک مییابد اژدهاصفت و گَندهنَفَس و درندهخوی، ماهان بیچاره هراسان میشود اما آن عفریت او را رها نمیکند. با دمیدنِ صبح، همه آن باغها و میوهها و بناها ناپدید میشوند و ماهان چیزی جز خار و خس و استخوان و لاشه جانوران و آبهای متعفن در پیرامون خویش نمییابد.
ماهان اینبار از کرده پشیمان میشود و با پاکدلی و زاری به درگاهِ رحمتِ ربوبی روی میآورد و توبه میکند. ساعتی بعد مردی سبزپوش، که همان حضرت خضر نبی(ع) است، به دستگیری او میآید و به همت نفس قدسی آن ولی خدا از سرگردانی رها میشود و خود را در شهر خویش و باغ دوستانش مییابد، و از آن پس به شکرانه این توفیق، درستکرداری و راستگویی و پاکدلی پیش میگیرد و آسمانی رنگ (پیروزه رنگ) میشود.
● «تحلیل داستان روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ»
ثمر۶۵۳۴۰;ُ الطّمعِ ذلّ الدُّنیا و الآخره (امام علیبن ابیطالب) (جلوههای حکمت ص ۳۷۳)
«بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ مهمان شاهزاده فیروزهپوش، آذریون دختر پادشاه اقلیم پنجم میشود و از او افسانهای میشنود، ارتباط چهارشنبه با عطارد که در نام فرانسوی آن هنوز هم بر جای است از نجوم باستان بابل نشأت گرفته است.» (تحلیل آثار نظامی گنجوی ص ۴۳)
عطارد atarad یا تیر، کوچکترین سیارة منظومة شمسی است. عطارد در نزد یونانیان ربالنّوعِ سخنوری و بازرگانی بوده است. (فرهنگ معین«اعلام»)
سخنور و داستانسرای بزرگ گنجه، داستانهای هفتپیکر را با چاشنی حکمت و نجوم و اندیشههای اجتماعی و روانشناسانه، غنی و پربار کرده است.
داستان روز چهارشنبه، حکایت ماهان، بازرگانی مصری است که اسباب سعادت جملگی بر او گرد آمدهاند، جوانی و مکنت و زیبایی و دوستان موافق و امنِ عیش.
اما خصلت نکوهیدهای در اوست، که آن همه را پامال خود میکند و آن طمع است.
رویدادهای شگفتی که شاهزاده خانم فیروزهایپوش بهعنوان «داستان ماهان» حکایت میکند، با طرح داستانیِ مشترکی به هم میپیوندند. این خط پیوند، همان، «ناکامی در اوج برخورداری است». برای «ماهان» هرگاه که فراهم آمدن تمامی اسباب کامیابی، مقدمه غفلت و پدیداری طمع میشود، همین خوی ناپسند، او را به بیابانهای بیانتهای وحشت و سرگردانی میکشاند. گویی که آن کژی انفسی (طمع)، در صورتِ این ناهمواریِ آفاقی (بیابان و شب هولناک و بیپایان) عینیت مییابد.
مستی، که در هر مرحله از داستان، حاصلی یکی از مشتهیات نفسانی (شراب، موسیقی، زن، میوهها و خوردنیها و...) است، بیدارگر دیو آز در جان ماهان است و این مستی است که، طمع را بر خرد او غلبه میدهد و عنان اختیارش را به کف راهنمایانی ناشناس و ظاهرالصلاح اما خطرناک و حیلهگر میسپارد. و او را از بساط مهیای برخورداری و سرور به بسیط هولاک آوارگی و سقوط پرتاب میکند. مستی و غفلت و گمراهیِ ماهان ملازم شب است و هوشیاری و بازگشت به نیروی خرد و پشیمانی از لغزشها با پایان شب و دمیدن صبح همراه میشود. و در این اشارتی است شاید برخاسته از این تمثیل قرآنی که ولایت الهی بر مؤمنان، آنان را از ظلمت به نور میبرد و ولایت طاغوت بر کنار از نور به ظلمت میکشاندشان.
«اللهُ ولیالذین امنوا یُخرجُهُم من الظّلمات الی النّور و الّذین کفروا اولیاؤُهُم الطّاغوتُ یُخرجونهم منالنّور الی الظُّلمات...» (بقره۲/ آیه ۲۵۷) یعنی به زعم حکیم نظامی نبرد عقلانیت و نفسانیت که در ضمیر «ماهان» به صورت ستیزه صبر با طمع تجلی میکند در واقع جلوهای از تقابلِ ولایت الهی و ولایت طغیانگرانه شیطانی است. توانگری و برخورداری از نعمتها (استغنا) بهعنوان مقدمه طغیانِ نفسانیت، نیز صِبغهای از تعبیرات قرآنی دارد که: اِنَّ الانسانِ لِیطغی اَن رَأهُ استغنی» (علق ۹۶/ آیات ۶ و ۷) حکیمِ گنجه، پیروان شهوت را خیالپرستانی میخواند که فریفته خیالبازیاند.
افزونخواهی و حرص یکی این شهوات است که ماهان را دستخوش دیوها و ساحران و غولان میکند و از وحشتسرایی به وحشتسرایی دیگر میافکند آنچه حکیم گنجه از آن به این صورت تعبیر میکند:
غار بر غار دید منزل خویش
مار هر غار از اژدهایی بیش
هایل بیابانی، هیلا و غیلا، مرکبی که اژدهای هفتسر میشود، همگی، اطوار گوناگون، نفس اماره و پلیدیهای حاصل از سرکشیهای او هستند.
ماهان در نهایت به باغ کامیابی و پیرِ راهنما میرسد، اما شرط بهرهمندی از مواهب آن باغ، صبر است و مهار کردن سرکشیهای نفس، ماهان، تنها به این ترتیب است که از آن دیولاخِ «از محنت به محنت افتادن» رهایی مییابد. اما قدرت کششهای غریزی بر صبر ماهان غلبه میکند و او با عهدشکنی دیگربار عنان به خواهش نفس میسپارد و در آستانه کامجویی است که شاهد سیمتن را به هیأت عفریتی هولناک میبیند و پلیدی و اشمئزاز را جایگزین دلاویزی و اشتیاق مییابد.
رویگردانی ماهان از راهگشایی مخلوقات و یاری جستن از خالق هستی، او را به ولی خدا (حضرت خضر نبی(ع)) رهنمود میشود. و همین توبه است که او را رهایی میبخشد، رهایی از سرزمین هولناک دیوان و غولان و ساحران و عفریتان که تجسم طغیانگریهای نفس سرکش اوست گویا حکیم نظامی با نکتهسنجی خاص خویش از زبانِ شاهزادگانِ قصهگو، بهرام گور را و همه توانمندان و قدرتمندان و برخورداران را به تازیانه «حکمت» تنبیه (بیدار) میکند، که تنعم و بهرهمندی در زمینه مساعدِ سرکشیهای غرایز، ایشان را به دیولاخهایِ مهیب و بیراهههای هایل و بیپایانِ خودبینی و طمع و طغیان نیفکند.
شهلا پور مصطفی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست