پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جهانی سازی ادبیات


جهانی سازی ادبیات

جهان مدرن هر روز در حال کوچکتر شدن است و روز به روز، ساعت به ساعت، لحظه به لحظه به دهکده جهانی مفروض در حال نزدیکتر شدن هستیم. جهانی شدن فرآیندی اختصاصی نیست بلکه فرآیندی عمومی …

جهان مدرن هر روز در حال کوچکتر شدن است و روز به روز، ساعت به ساعت، لحظه به لحظه به دهکده جهانی مفروض در حال نزدیکتر شدن هستیم. جهانی شدن فرآیندی اختصاصی نیست بلکه فرآیندی عمومی است که تمام حوزه های سیاست، فرهنگ، اقتصاد و... را در برگرفته است و روز به روز دایره خود را برای عمومیت دادن واحدها گسترده تر می کند و با گسترده شدن این دایره خواسته یا ناخواسته همگان در این محدوده قرار خواهند گرفت. متعاقب آن نیز اقتصادشان، سیاستشان، فرهنگشان و... جهانی خواهد شد. در این راستا برخی به این باور رسیده اند برای پرهیز از جهانی کردنشان (نه جهانی شدنشان) باید تلاش کنند از داشته های خود که قابلیت جهانی دارد به دیگران نیز عرضه کنند. با این هدف که در این رقابت سخت از گردونه خارج نگردند. البته این مهم اتفاق نمی افتد مگر اینکه شناخت کافی از داشته های خود و نیازهای جامعه مدرن وجود داشته باشد.

بر این اساس کشورها به‌ظرفیت سنجی پرداخته و توانایی خود را برای وارد شدن در این رقابت محک می زنند. کشور ما نیز از این امر مستثنی نبوده و بی تردید ظرفیتهای گسترده ای بالاخص در حوزه فرهنگ دارد. ظرفیتهایی که از دوران کهن نیز برای دیگران جذاب بوده است. گواه این ادعا آثار تحقیقی و تطبیقی گسترده ای است که از سوی غیرایرانیها در زمینه ادب ایرانی انجام شده است. این مسئله خود، اهمیت ادب پارسی را روشن می سازد و بر ظرفیت جهانی شدن آن صحه می گذارد. اما جهانی شدن اتفاق نمی افتد مگر باشناخت نیازهای ادبی جهان مدرن، قابلیتهای ادب پارسی و تواناییهای بالفعل ادبیات جهانی که پارامترهای تعیین کننده ای برای جهانی شدن ادبیات ایران هستند.

گوته - که شیفته حافظ بود - اولین کسی بود که از ادبیات جهانی صحبت کرد. جهان وطنی ادبی، مهمترین خصوصیت ادبیات مورد نظر گوته بود. شاید او در نظر داشت که عناصر و ارزشهای ادبی ملتها و قابلیتهای آن دریافته شود و از تلفیق ویژگیهای ارزشی ادب گونه گون، ادب واحدی با ارزشهای متعالی و مورد پذیرش فطرت انسانی با عنوان ادبیات جهانی خلق گردد. البته منظور گوته قطعا حذف ادبیات برخی کشورها نیست بلکه در این ادبیات جهانی ملتی که صاحب ذوق ادبی و پشتوانه ادبی است می تواند بخشهایی از ادبیات موردنظر گوته را تامین نماید که از مجموع اینها و هماهنگی بینشان ادبیاتی جهانی خلق می گردد.

آنچه که مورد نظر نگارنده است این است که همه این موارد در گرو توجه به ادبیات تطبیقی است. ادبیات تطبیقی نگرش جدیدی درمطالعات ادبی یا به زعم برخی منتقدین رویکرد جدیدی درنقد است که هدف آن سنجش ادبیات ملتهاست که خروجی این سنجش، هدفی والاتر که همان مبادلات ادبی و در نهایت حرکت به سمت ادبیات جهانی را مدنظر دارد.

ادبیات تطبیقی که زادگاهش فرانسه است و نخستین بار توسط ویلمن در سال ۱۹۸۳ مطرح شد به دنبال آن شکل گرفت که ویلمن دریافت بی تردید ادبیات کشورها در جهان مدرن بر یکدیگر موثر است. گاهی این تاثیر به وجود رابطه تاریخی میان ملتها منجر شده است و تاثیر و تاثر عمیقی بین آثار ادبی ملت ها و نویسندگان و ادیبان ایجاد کرده است. بر همین اساس محقق ادبیات تطبیقی یک گام به جلو گذاشته و دایره مطالعات خود را فراملی می نماید. یعنی مهم شناخت ادبیات دیگری است و متعاقب آن ظرفیتها و توانمندیهای ادبی خود را در مقام سنجش با دیگری در آوردن و به اشتراکات ادبی و فرهنگی دست یافتن چرا که اساسا ادبیات هر ملت ممزوج از فرهنگها وخرده فرهنگهایی است که بعضی از آنها ریشه در فرهنگ دیگر کشورها دارد و این مسئله خود نوعی گام برداشتن به سمت شناخت نمادهای مشترک ادبی برای دسترسی به ادب جهانی است. پژوهش تطبیقی مبتنی بر ارتباطات ادبی و تاثیر و تاثر است و نتیجه آن نیز مبادلات ادبی است. از طرفی بر اساس جزیی نگری در فرآیند جهانی می توان گفت که در این میان کشورها نیز فردیت ادبی خود را حفظ خواهند کرد و از فردیت توانمند خود، برای پرکردن بخشی از ادبیات جهانی استفاده خواهند کرد.یعنی هر کشور می تواند با حفظ ادبیات خود و بهره گیری از عناصر ممتاز مختص خود گوشه ای از ادب جهانی را شکل دهد. همچنین علاوه بر مبادلات ادبی و همچنین حفظ فردیت در فرآیند جهانی سازی ادبیات، ادب تطبیقی افق های جدید ادبی را نیز برای جامعه جهانی به ارمغان خواهد آورد چرا که از نگره های مختلف، خلق ایده های جدید به وقوع خواهد پیوست و پویایی مستمر ادبیات را به همراه خواهد داشت. نکته مهم دیگر ظرفیت اساسی ادبیات تطبیقی است که در مقایسه با ادبیات ملی بیشتر قادر است خود را با نظریه های جدید ادبی بالاخص در حوزه نقد همراه نماید. از این مهم می توان برای دستیابی به ادب جهانی بهره برد.

به هر حال هر روز در حال نزدیک شدن به جهان وطنی ادبی هستیم و برای اینکه ما نیز از توسعه عناصر ادبی و فرهنگی مان عقب نمانیم لازم است که خواسته ها، ظرفیت ها و توانمندیهای دیگران را با خود بسنجیم و دریابیم که چرا مبدع ادب جهانی شیفته حافظ بوده است و از این ظرفیت برای موثر بودن در فرآیند جهانی شدن بهره کافی و وافی بریم. این مسئله محقق نمی شود مگر با بهره گیری از ظرفیتهای

حبیب خراسانی