جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
سه گانه تباهِ شعر ـ عکس ـ نمایش
«کلاغها...» نه تنها به سنتهای پیش از خود افزونهای ندارد، بلکه علاوه بر اینکه نوعی بازگشت واپسگرایانه به سنت نگارگری برای دیوانهای شعر کهن محسوب میشود، با دخالت یک ضلع دیگر (نمایش) به دوگانه شعر و تصویر، خالق یک تریلوژی تباه است
سنت تصویرسازی یا بهکارگیری نگاره در کنار شعر، سنتی دیرینه است. بسیاری از دیوانهای شعر کهن، «مزین» به آثار نگارگریاند، اما در بررسی مناسبات بین تصویر این دیوانها و متونشان اتفاقاً تنها به همان وجه «مزینبودن» و رویکرد «تزیینی» این اتفاق میتوان نظر داشت و نه چیز دیگری؛ نگارهها مادهای از معنای شعر را از آن منفک کرده و سپس در تبادلی ساده به آن بازمیگردانند. مثلاً اگر سخن از خمره و جام می در کار هست، تصویری اغراقشده یا برعکس مینیاتوری از همین عناصر به «یاری» شعر آمده است. عبور از این سنت سالها طول میکشد؛ با ظهور نیما و پدرهای پس و پیشش نیز، همچنان سنت تصویر/ شعر به آن شکل سنتیاش ردپایی دارد، مثلاً در کتابهای شعر پرفروشی از فریدون توللی، کارو و امثال اینها که سری در رمانتیسم سانتیمانتالیستی دارند و این کنارهمنشینی سنتی شعر و عکس، سخت، متناسب ابتذال یکدیگر است.داستان کولاژ شعر و تصویر نیز، مانند اغلب قضایای هنر و ادبیات ما تحول تام و تمامش را موکول به سالهای چهل و تظاهرات موج نو در هنر و ادبیات میکند. تندرکیا که با مخالفخوانیهایش با متد نیما با تعویق بسیار به قدر و منزلتی میرسد، شاهینهایش را همراه تصاویری میکند که برخلاف سنت معمول در بیربطی منحصربهفردی با شعرهایش قرار دارند. تا اینجای کار با دو سنت روبهروییم که اولی در ربطهای ساده و ارجاعات و تداعیهای صرفاً معنایی بین متن و تصویر قدم میزند و دومی در حذف هرگونه مناسبت معنایی. در همین سالها اما جنگی از شعر و نقاشی و قصه در سه شماره منتشر میشود که میتوان آن را به عنوان مدخلی برای شکل تازهای از متن ـ تصویر بررسید. شماره نخست «روزن» در حالی به تاریخ زمستان ۱۳۴۶ منتشر میشود که یکی دو نفر از شاعران آن، یکسال پیش، حضوری «دیگر» در یازده شماره از جنگ «جزوه شعر» را نوید داده بودند.
در این شماره از روزن، سه شعر از دفترهای «ناخوشیها» و «سازی به نام رود» بیژن الهی ـ که هنوز هم نامنتشر ماندهاند ـ با نقاشیهای آب و رنگی از وینچنزو بیانکینی، نقاش ایتالیایی، همراه است. بعدها یدالله رویایی، شاعر رسمیتر جریانهای حاشیهای شعر دهه چهل نیز، از طرحهای بیانکینی در مجموعهشعر «دلتنگیها»ی خود بهره برد. در هر دو نمونه، اگر ربط یا بیربطیای دیده میشود، مبتنی بر تداعیهای اصیل است؛ نه ارجاعات ساده معنایی در کار است، نه حذف فواصل نقاط ارجاع. هر چه هست، نوعی ایجاد تناسب و در عین حال تناسبگریزی شهودی و در عین حال قابل تأویل و تفسیرهای تئوریک است. نه شعرها در «کنار» تصاویر است و نه تصاویر «مکمل» معناهای مغفول متن؛ هر دو متریال ادامه همدیگرند، هر جا لازم باشد همدیگر را رها میکنند و هنگامی که قراری بر «کنار» باشد، به هم میرسند.پس از این سالها، دیگر همآیی شعر و تصویر، گزینهای مرسوم و معمول برای انتخاب فرمت کتابهای شعر میشود؛ چه بسیار مجموعههایی که با پیگیری این طریق، مخاطبان فراوانی مییابند و نیز ناشرانی که در ظاهر متمایلتر به این فرمتاند. همین تعدد استعمال شاید، باعث شد که آن دستاورد مهم متن ـ تصویر دهه چهل، به دست فراموشی سپرده شد و تناسبها دوباره به شیوه سنتی بازگشت. وجه کمیک قضیه در اینجا بود که اغلب، این ایجاد تناسب را به حساب نیل به دژانرگی و تقابل و تعامل هنر و ادبیات میگذارند و این را بر سر آن میکوبند و آن را به سر این.
● ترجمه الکن کلاغها
«کلاغها ترجمه نمیشوند» عنوان کتابی از عکسهای تئاتر رضا موسوی، عکاس باسابقه حوزه نمایش به همراه شعرهایی از چند شاعر به کوشش فاطمه موسوی است، یا «کلاغها ترجمه نمیشوند» عنوان کتابی است از چندشاعر به همراه عکسهایی از رضا موسوی؛ کدامیک از این گزارهها به حقیقتِ ماهویِ این کتاب نزدیکترند؟ طبیعتاً هرگاه بتوان یکی از این دو عبارت را بر دیگری ترجیح داد، سند مرگ کتاب امضا شده است؛ آنگاه که کتاب برساخته از یکی است و دیگری نقشی تزیینی دارد. محتویات جلد کتاب میگوید که کتاب، کتاب عکسهای رضا موسوی است چون اشارهای به شعرها به عنوان یکی از عناصر برسازنده کتاب دستکم روی جلد نشده است.
مهمتر از این آیا «کلاغها...» توانسته وضعیتی را به سنتهای پیشین متن ـ تصویر تحمیل و اضافه کند؟ آیا استراتژی «سازندگانِ» این کتاب، تفاوتی با سیاستهای ناشرمحورانه کتابهای مشابه خود مانند نمونه موفق «تو مشغول مردنت بودی» دارد؟ پاسخ این پرسشها، کاش منفی نبود. «کلاغها...» نه تنها به سنتهای پیش از خود افزونهای ندارد، بلکه علاوه بر اینکه نوعی بازگشت واپسگرایانه به سنت نگارگری برای دیوانهای شعر کهن محسوب میشود، با دخالت یک ضلع دیگر (نمایش) به دوگانه شعر و تصویر، خالق یک تریلوژی تباه است. تصاویر در پی نشاندادن یا به عبارت بهتر برجستهکردن برابرنهادهای ساده مضمونی [و نه حتی معنایی]اند و در بهترین حالت، سعی در تحمیل و القای المانی تصویری، از هسته مرکزی فحوای متون دارند. چنین گردهماییهایی، انگار توجیهی جز تزیین یکدیگر ندارند. هر ماده (چه شعر، چه عکس و چه نمایش) ویترینی برای شو یکدیگرند و در این میان نه تجانس و نه عدم تجانس اصیلی دیده نمیشود. شعرهای اغلب کوتاه این کتاب، فدای دایرههای کمقطر تداعیهای بصری شدهاند، همانطور که تصویرها نیز شعرها را مانعی برای احضار تداعیهای آزاد میبینند. شعر، عکس و نمایش، در «کلاغها ترجمه نمیشوند» حیات مشترکی ندارند؛ هر چند همه تلاش کتاب بر این است که به هر قیمتی آنها را همپوشانی کرده، و با لجاجت، کشف ذوقزده ارتباطهای بصری بین آنها را به رخ بکشد.
صابر محمدی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
مجلس شورای اسلامی جنگ حسن روحانی حماس نیکا شاکرمی دولت سیزدهم دولت رهبر انقلاب معلمان مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
ایران هواشناسی بارش باران هلال احمر یسنا قوه قضاییه روز معلم تهران سیل معلم پلیس شهرداری تهران
سهام عدالت قیمت خودرو قیمت طلا بازار خودرو قیمت دلار حقوق بازنشستگان خودرو ایران خودرو سایپا بانک مرکزی کارگران تورم
سریال تلویزیون مهران مدیری صداوسیما عفاف و حجاب تئاتر مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه اوکراین چین نوار غزه انگلیس
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اینترنت اپل تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت چاقی