سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

توانمندسازی زنان


توانمندسازی زنان

چارچوب مفهومی و رویکردها

از توانمندسازی تعاریف متعددی ارائه شده است. کلر و ام بی وو توانمندسازی زنان را فرآیندی می دانند که به وسیله آن زنان برای سازماندهی خودشان توانمند می شوند و اعتماد به نفس خود را افزایش می دهند و از حقوق خود برای انتخاب مستقل و کنترل بر منابعی که منجر به از بین رفتن جایگاه فرودستی شان می شود، دفاع می کنند.

فارست توانمندسازی را به معنای به چالش کشیدن مناسبات سنتی قدرت بین زن و مرد و تلاش برای باز توزیع قدرت و منابع جهت یاری به فقرا تعریف می کند.

طبق پژوهش حاضر، توانمندی سه عنصر یا مفهوم مشترک دارد. نخستین عنصر منابع شامل متغیرهایی مثل آموزش و اشتغال است که از عوامل تسریع کننده توانمندسازی به شمار می آید.

دومین عنصر عاملیت است؛ اینکه زنان را نباید به عنوان دریافت کننده خدمات در نظر گرفت بلکه زنان به عنوان بازیگران اصلی در فرآیند تغییر در نظر گرفته شوند.

سومین عنصر دستاوردها نتایج و پیامدهاست که در اثر فرآیند توانمندسازی ایجاد می شود. دستاوردها از برآورده شدن نیازهای اساسی تا دستاوردهای پیچیده تری مانند خشنود بودن، عزت نفس و داشتن مشارکت در زندگی سیاسی و اجتماعی را در برمی گیرد.

در این پژوهش از روش میدانی استفاده شد. اطلاعات از ۲۲۹ زن سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد از طریق پرسشنامه و مصاحبه ازمنطقه ۲۰ تهران جمع آوری شده است.

یافته های این پژوهش نشان می دهد ۴۱ درصد از زنان مورد مطالعه به علت فوت همسر، ۳۸ درصد به دلیل طلاق، ۱۳ درصد به دلیل از کارافتادگی همسر و هشت درصد نیز به دلایل دیگر سرپرستی خانوار را به عهده گرفته اند.

یافته ها حاکی از آن است که زنان پیش از سرپرست شدن نیز وابسته به همسرانشان بوده اند. شوهران آنها نقش اساسی در استقلال و تامین زندگی شان داشتند که با حذف یا کاهش نقش آنان به ورطه فقر سقوط کردند.

براساس اطلاعات این پژوهش۲۲ درصد از افراد مورد بررسی دارای توانمندی بالا، ۳۰ درصد متوسط و نزدیک ۴۴ درصد دارای توانمندی پایین هستند.

همچنین بررسی ها نشان داد روابط بین ویژگی های زمینه ای پاسخگویان با شاخص توانمندی در ارتباط است. این رابطه با متغیرهای سن و تحصیلات همبستگی متوسط و با متغیر اشتغال همبستگی قوی داشت. بدین معنا که داشتن تحصیلات بیشتر و شاغل بودن در بین افراد مورد مطالعه تاثیر مثبتی در فرآیند توانمندسازی آنها دارد اما افزایش سن آنها تاثیری منفی براین فرآیند می گذارد.

در این پژوهش آمده است زنان سرپرست خانوار از هر راه شرافتمندانه ای که امکان پذیر است کسب درآمد می کنند اما برای انجام این فعالیت ها منابع زیادی در اختیار ندارند. آنها در انتخاب چگونگی انجام آن به گونه ای اقدام می کنندکه نیاز چندانی به منابع نداشته باشند.

● توانمندی روانی

توانمندی روانی در این پژوهش با چهار مولفه عزت نفس ، خوداثر بخشی، استقلال فکری و احساس قدرت مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که حدود ۳۷ درصد از پاسخگویان دارای توانمندی بالا، ۲۳ درصد دارای توانمندی متوسط و ۴۰ درصد نیز دارای توانمندی پایین هستند. با توجه به مولفه توانمندی روانی در این پژوهش مشخص شد ۵۸ درصد دارای عزت نفس پایین هستند، ۴۶ درصد قادر به اثربخشی به رویدادها و حوادث زندگی نیستند، ۳۷ درصد این توانایی را در حد متوسط و ۱۶ درصد در حد بالا ابراز کرده اند.

۴۱ درصد افراد مورد مطالعه نیز عنوان کرده اند که قدرت چندانی در تغییر وضعیت موجود (خود یا خانواده شان) ندارند. ۳۸ درصد نیز تاحدی و ۲۱ درصد تا حد بالایی به داشتن این توان باور داشتند.

نتایج نشان می دهد که ۴۴ درصد زنان معتقدند نقش اساسی در تصمیم گیری های زندگی دارند. ۵۲ درصد نیز گفته اند تا حدودی در این تصمیمات نقش دارند و تنها ۱/۳ درصد بیان کردند که عملاً هیچ نقشی در تصمیم گیری های زندگی خود و فرزندانشان ندارند.

● توانمندی اجتماعی

براساس یافته های این پژوهش سطح توانمندسازی اجتماعی ۱۴ درصد دارای توانمندی پایین، ۶۵ درصد متوسط و حدود ۲۰ درصد بالا هستند. همچنین مشخص شد ۱۴ درصد به نقش محدود زنان در فعالیت در برخی مشاغل اعتقاد دارند و ۸۳ درصد نیز تفاوتی را از نظر درگیر شدن زنان در همه مشاغل همانند مردان نمی دانند.

۳۰ درصد از افراد مورد مطالعه اصلاً در فعالیت های اجتماعی مشارکت نداشته و ۵۶ درصد نیز در یک سال گذشته گاهی در فعالیت های اجتماعی شرکت داشته اند و ۱۵ درصد افراد نیز مشارکت شان بالا بوده است.

● توانمندی اقتصادی

در مقایسه با ابعاد اجتماعی و روانی ۷۲ درصد پاسخگویان از نظر توانمندی اقتصادی در سطح پایین، درصد کمتری در حد متوسط و بالا به ترتیب ۱۲ و ۱۶ درصد قرار دارند.

بررسی مولفه های اقتصادی توانمندی اقتصادی نشان می دهد که با توجه به معرف میزان درآمد حدود ۱۰ درصد از پاسخگویان گفته اند که درآمد متوسط یا بالا (به ترتیب ۱۵۰ - ۷۵ و بیش از ۱۵۰ هزار تومان) داشتند و ۹۰ درصد مدعی بودند که فاقد درآمد یا درآمدی خیلی اندک (زیر ۷۵ هزار تومان) داشتند.

این بحث پژوهشگران را به مساله دیگری کشاند؛ اینکه آیا زنان سرپرست خانوار که تحت پوشش برنامه های حمایتی کمیته امداد قرار گرفته اند افزایش درآمدی داشته اند؟ ۱۶ درصد دراین باره اظهار داشته اند که پس از تحت پوشش قرار گرفتن درآمد بالا دارند، ۸۴ درصد نیز درآمد پایین را ذکر کرده اند.

● خدمات حمایتی و فقر زنان سرپرست خانوار

با توجه به خدمات مالی فقط حدود ۱۷ درصد از افراد مورد مطالعه وام خوداشتغالی دریافت کرده اند و حدود ۸۳ درصد اصلاً از این وام ها استفاده نکرده اند. از بین آنهایی که از این نوع وام ها استفاده کرده اند ۵۸ درصد کمتر از یک میلیون تومان، ۳۶ درصد بین یک تا سه میلیون تومان و پنج درصد بالای سه میلیون تومان وام گرفته اند.

با توجه به این بحث ها می توان گفت که توانمندی زنان سرپرست خانوار از عوامل وسیع تری تاثیر می پذیرند که در این بین عوامل ساختاری و توانمندی فردی زنان نقش اساسی را بازی می کنند که موجبات نهادینه شدن نابرابری ها در فرصت ها را فراهم می کنند.



همچنین مشاهده کنید