چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

كودتای نافرجام


كودتای نافرجام

امروز ورق زدن برگ برگ تاریخ این مرز و بوم به ویژه برای جوانانی كه آن روزها را خوب به یاد ندارند, ثمره مهم «اعتمادبه نفس و خودباوری» را به دنبال خواهد داشت از جمله اقدامات براندازانه آمریكا پس از شكست حمله نظامی به طبس, طرح ریزی كودتای موصوف به نوژه در تیر ماه ۵۹ بود كه قبل از هر اقدامی در آخرین لحظه ها با درایت آیت ا سیدعلی خامنه ای با شكست مواجه شد از این رو مروری مختصر براین واقعه خواهیم داشت

تاریخچه كودتا

كودتا ابتدایی ترین و خشن ترین شكل توطئه است كه طی سال های متمادی در كوره تجربه های مكرر توسط افراد مختلف آزموده شده است. از معروفترین نمونه های آمریكایی كودتا، می توان به كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران، كودتای ژنرال پینوشه در شیلی و معروف ترین نمونه روسی آن كودتای ماركسیستی افغانستان اشاره كرد.

در تاریخ ایران معاصر دو نمونه موفق كودتا وجود دارد. نخست كودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ كه توسط سید ضیاء طباطبایی و رضاخان میرپنج و با هدایت ژنرال آیرون ساید انگلیسی به فرجام رسید و منجر به تأسیس سلسله پهلوی شد. دوم كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ كه با برنامه ریزی مشترك سازمان سیای آمریكا و سرویس اطلاعاتی انگلیس و با رهبری روزولت (مامور عالیرتبه سیا) اجرا شد و منجر به تجدید حكومت محمدرضا پهلوی گردید.در كوران اوجگیری انقلاب اسلامی، واشنگتن بارها طرح كودتا را مورد آزمون قرارداد و بالاخره با ارسال ژنرال هایزر به ایران كوشید تا آن را به مرحله عمل در آورد و این تلاش نهایتاً عقیم ماند. حتی در روز پیروزی قطعی انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷ مجدداً طرح كودتا سران كاخ سفید را وسوسه كرد و از هایزر خواسته شد بار دیگر مجددا به ایران بازگردد. هایزر به علت اقامت در ایران در كوران انقلاب واقعیت را دریافته بود و لذا عدم حمایت مردم ایران از این جریان را مطرح كرده و به روسای خود می گوید كه در این شرایط كودتا در ایران عملی نیست ولی استراتژیست های واشنگتن حاضر به تمكین در برابر این واقعیت نبودند و اندیشه كودتا آنان را مدام وسوسه می كرد تا بالاخره بار دیگر خود را در ماجرای كودتای نوژه آزمودند و این بهای گزافی بود كه «سیا» بابت این وسوسه پرداخت.كودتای نوژه كه نمونه های بسیار كوچك تر آن رژیم های بسیاری را در سراسر جهان سرنگون كرده بود و به جرأت می توان ادعا كرد كه كودتای ۲۸ مرداد ۳۲ در مقایسه با آن بازی كودكانه ای بیش نبود، در ۱۸ تیرماه ۵۹ خنثی شد اما آمریكا از این شكست درس نگرفت و به تلاش های خود برای اجرای طرح های كودتایی دیگر ادامه داد.در فاصله شكست «كودتای پایگاه هوایی شهید نوژه» تا «كودتای قطب زاده» در فروردین ۶۱ یعنی در طول ۵/۱ سال سه توطئه كودتایی دیگر نیز به سرنوشت نوژه دچار شد.

اولین گروه براندازی «پارس» بود، دومین گروه براندازی «نمارا» بود و سومین گروه «نیما» نام داشت و چهارمین گروه كه قطب زاده نام آن را «نجات انقلاب ایران» گذارده بود. ارتباط تمامی این گروه ها باواسطه یا بی واسطه به سازمان جاسوسی «سیا» برمی گردد. شخصی به نام آرمین با نام مستعار «آرش» ضمن تماس با خانواده پهلوی در مصر و ژنرال علاء در آن كشور گروه پارس را تشكیل می دهد. پس از دستگیری این باند، نظام متوجه باند دیگری به نام «نمارا» شد كه عامل ارتباطی این شبكه پزشكپور بود كه در تماس مستقیم با اسرائیل بود و رهبر آن سرهنگ رضازاده بود. بعد هم شبكه نیما كشف شد كه خط ارتباطی این شبكه با «سیا» ، «جبهه ملی» و دكتر منوچهر شایگان بود. این افراد حتی كابینه خود را هم تشكیل داده بودند. در پی چنین شكست های متوالی بود كه «بنیاد هریتچ» اعلام داشت: «انقلاب ایران خود را مستحكم كرده و مخالفین خود را در هم كوبیده تا حدی كه یك انقلاب یا كودتا در آینده نزدیك غیرممكن است.»

شكل گیری یك توطئه

در بهار سال ،۵۸ سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمری محمدباقر بنی عامری در صدد برآمد تا از مواضع غرب نسبت به ایران اطلاع یابد و براساس آن میزان موفقیت تدارك یك توطئه را علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ارزیابی كند.سرهنگ عطاءا... بای احمدی افسر ارتش و دوست بنی عامری كه با «سیا» مرتبط بود و قصد خروج از ایران را داشت، مأموریت یافت نسبت به نظر غرب به ایران كسب اطلاع كند. او ابتدا طی تماس تلفنی به او اطلاع داد كه نشانه ای دال بر همسوئی قطعی غرب جهت براندازی جمهوری اسلامی وجود ندارد اما پس از یك ماه عامل مذكور از آتن گزارش داد كه آمریكا آماده حمایت از نیروهایی است كه قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را دارند. این تماس بلافاصله به نزدیكی بنی عامری با هواداران بختیار از طریق یكی از عوامل فعال شاپور بختیار در ایران به نام «ابوالقاسم خادم» انجامید.

در دی ماه سال ۵۸ هواداران بختیار سازمانی به نام «نقاب» را تشكیل دادند كه هدف آن براندازی نظام بود. پیش از تصویب كودتا در اسفند ۵۸ در ستاد بختیار دو طرح برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی در دستور كار قرار داشت.

۱ - ائتلاف ارتجاع دموكراتیك (مصر) و سنتی (شیوخ خلیج فارس) و چپ نما (عراق) در جهان عرب و تبدیل رژیم صدام به بازوی آن، برای حمله به غرب و جنوب ایران.

۲ _ ائتلاف چهره های سیاسی (جبهه ملی)، مذهبی (برخی روحانیون سازشكار) و نظامی (از ملی گرا تا شاه پرست) جهت تدارك یك كودتای گسترده.

پس از واقعه طبس، بختیار تحت فشار آمریكا و انگلیس به سازماندهی اجزاء كودتا برای مقابله همه جانبه با نظام شتاب بخشید و اولویت كودتا را تصویب كرد. این ستاد دارای شاخه های متعدد سیاسی، نظامی و مالی _ لجستیكی بود.

شاخه سیاسی تحت نظارت رضا مرزبان و ابوالقاسم خادم فعالیت می كرد. شاخه نظامی آن نیز زیر نظر بنی عامری با هدف نفوذ در ارتش، نیروی هوایی، جذب عناصر نظامی و نیروهای سازمان اطلاعات ساواك و شاخه مالی _ لجستیكی با مسئولیت منوچهر قربانی فر و با هدف تأمین مخارج مالی كودتا و ارسال كمك های تسلیحاتی در داخل كشور انجام وظیفه می كرد.

چگونگی انتخاب پایگاه شهید نوژه

از نظر رهبران «نقاب» فتح تهران مساوی با پیروزی در سراسر كشور تلقی می شد. آنان با تجربه و تصویری كه از كودتای ۲۸ مرداد ۳۲ داشتند، تصور می كردند با سقوط تهران، كل كشور از آن تبعیت خواهد كرد. با این تصور، طبیعی تر این بود كه مبدأ و مركز كودتا، پایگاه یكم نیروی هوایی در مهر آباد باشد اما این پایگاه در مناطق مسكونی محصور و در دسترس مردم بود. كودتاگران از این بیم داشتند كه در روز عملیات پس از پروازهای نخستین و بمباران اهداف تعیین شده، مردم از هر سو به پایگاه هجوم ببرند و امكان فرود و صعود را از هواپیماها بگیرند و كودتا با شكست مواجه شود.پایگاه نوژه در آن زمان و در ارتباط با كودتاگران، به دلیل امتیازاتی كه داشت برای اهداف كودتا مطلوب تشخیص داده شد. این پایگاه در ۶۰ كیلومتری همدان و دور از دسترس مردم قرار داشت. برای تصرف این پایگاه ۱۲ تیم مركب از كلاه سبزهای تیپ نوهد و همچنین ۴۰۰ نفر از فریب خوردگان ایل بختیاری و ۱۲ راهنما از داخل پایگاه در نظر گرفته شده بود. پیرو هماهنگی های ایجاد شده میان دو سنای تهران و پاریس، حملات زمینی و هوایی عراق علیه ایران با نزدیك شدن زمان كودتا گسترش یافت. قرار بر این بود كه در پی حملات هوایی عراق آژیر قرمز پایگاه به صدا درآید و پرسنل هوایی به آماده كردن هواپیماها مشغول شوند. پس از آماده شدن هواپیماها و پس از روشن شدن هوا، خلبانان وابسته به كودتا در ظاهر برای حركت به سمت مرزها و تلافی حملات عراق و در واقع برای حركت به سوی تهران و بمباران اهداف از پیش تعیین شده، از روی باند پرواز كنند. با رسیدن هواپیماها به تهران، قرار بود بیت امام در جماران، مهرآباد، نخست وزیری، ستاد مركزی سپاه پاسداران، كمیته، پادگان ولی عصر(عج)، امام حسین(ع)، كاخ سعد آباد و... بمباران شوند.بیت امام نه فقط اولین هدف عملیات هوایی را تشكیل می داد بلكه بمباران آن نیز با سایر اهداف، كاملاً متفاوت بود. برای این منظور سه هواپیما به خلبانی سه تن از بهترین خلبانان كودتا در نظر گرفته شده بود. هواپیمای اول به خلبانی سروان نعمتی مأموریت داشت ۴ بمب ۷۵۰ پوندی بر روی هدف رها كند. هواپیمای دوم دو عدد موشك ماژر یك شلیك می كرد- جماران تنها هدفی بود كه برای حمله به آن از موشك استفاده می شد- مأموریت هواپیمای سوم پرتاب ۴ بمب ضد نفر خوشه ای بود. طبق تحلیل كودتاگران صرف وجود امام به معنای شكست كودتا بود زیرا وجود امام منجر به حضور مردم در صحنه می شد و حضور مردم در صحنه مساوی با حذف آنان از صحنه بود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.