چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

کتاب قانون, فیلمی فراتر از کتاب


کتاب قانون, فیلمی فراتر از کتاب

کتاب قانون با کارگردانی مازیار میری که چندی پیش اکران شد, برجستگی ویژه ای از نظر محتوایی نسبت به دیگر فیلم های روی پرده دارد

کتاب قانون با کارگردانی مازیار میری که چندی پیش اکران شد، برجستگی ویژه ای از نظر محتوایی نسبت به دیگر فیلم های روی پرده دارد. داستان فیلم به این صورت است که رحمان توانا عضو گروه مذاکره کننده ایرانی در لبنان به دختری به نام ژولیت دل می بازد.ژولیت نیز به خاطر عشق رحمان مسلمان شده و نام آمنه را بر خود می گذارد و همراه رحمان به ایران می آید. ما بقی فیلم کش و قوس هایی است که آمنه در ایران با آن مواجه می شود در این مقاله سعی شده است که از جنبه فرهنگی و اجتماعی به فیلم پرداخته شود.

از ابتدا که فیلم شروع می شود، کارگردان به موشکافی فرهنگ ایران می پردازد. از چگونگی عاشق شدن رحمان گرفته تا چگونگی مذاکرات که طرف های ایرانی دائما درس اخلاق می دهند و خود شیرینی و هزار دلیل دیگر برای بردن خروارها سوغاتی در هر سفر کاری تا جایی که زن لبنانی با تامل در آنچه می تواند انسان را بسازد که در این فیلم کتاب اخلاقی است که از جانب طرف های ایرانی به وی به رسم یادبود اهدا می شودکه همین یادبودها هم تاییدی است بر اینکه عادت کرده ایم تا به جای تامل و تفکر و ریز شدن در اصل پدیده ها، بیشتر به آنها جنبه یادبود و خاطره و رسم و سخنرانی و کتاب و... بدهیم .وقتی زن مسلمان شده (که نام خود را نیز از ژولیت به آمنه تغییر داده) به ایران می آید، یعنی جایی که انتظار دارد آنچه طرف های ایرانی به زیبایی از آن سخنها گفته بودند را در کشورشان ببیند اما لحظه به لحظه بر نگرش تردید وارد گشته و می بیند که از حرف تا عمل ایرانیها فاصله فراوانی وجود دارد. آمنه هر جا که می رود و با هر مردی که در ایران مواجه می شود، آنان را بسیار شبیه به همسر خود رحمان می یابد.

این موضوع ازآن جا جنبه تامل دارد که ما ایرانیها در خدشهای که در فرهنگمان وجود دارد شبیه هم هستیم و با یک فرهنگ اشتباه مرسوم شده نفس می کشیم، راه می رویم، حرف می زنیم و زندگی می کنیم. در همه اینها به هم شبیه هستیم.

آری کتاب قانون که نامش بر فیلم سنگینی می کند همان کتابی است که مجموعه نکات اخلاقی و چارچوب های بهتر زیستن، مردم دوستی، انسان دوستی و خدا گرایی را در خود جای داده است. همان گلچینهایی که اگر درست به آن عمل شود، تبدیل به کتاب قانونی برای به زیستن آدمی می شود که اگر چه ما به قول بازیگران فیلم همه آنها را از حفظیم اما چه فایده که به ذرهای از آنها نیز عمل نمی کنیم. به چالش کشیدن فرهنگمان در این فیلم که به جرات می توان گفت اولین و شاید بهترین فیلمی باشد که به خوبی فرهنگ ایرانیها را به چالش می کشد، مهمترین هدف فیلم است.

محتمل می نماید که سازندگان فیلم از پژوهشهای دکتر محمد یزدانی در سری کتاب های نجات بهره گرفته اند. دکتر یزدانی که از نظر بسیاری از صاحب نظران شجاع ترین و موثرترین فرد در کنکاش و بازگویی خدشههایی است که به ذهن، ضمیر، روان و در نهایت فرهنگ مردم این کشور وارد شده است.

وی به خوبی از به وجود آمدن پیوسته و مستمر خلا»ها، کمبودها و تناقضها در روان یک کودک ایرانی و بیشتر و بیشتر شدن این خدشه های روانی فرهنگی در کانون خانواده تا مدرسه و اجتماع و اداره و سازمان و سیاست و حکومت و غیره و غیره سخن می گوید و در پایان هنگامی که میلیون ها نفر از آدم هایی که با این تناقضها و خلا»ها بزرگ شده اند و خو گرفته اند را کنار هم بگذاریم و از این آدم ها یک اجتماع یا ملت بسازیم، همان کشوری می شود که هم اکنون شاهد آن هستیم.

به فیلم کتاب قانون هم که بنگریم در تک تک صحنههای آن پیوسته شاهد همین خلا»ها، کمبودها و تناقضها در ذهن، ضمیر، روان و در نهایت فرهنگ ایرانیها هستیم.

برخی از ما، خوب بلدیم حرف بزنیم ولی از عمل کردن فرار می کنیم، به طرز عجیبی عاشق می شویم و ازدواج می کنیم، در زندگی و مسائل یکدیگر به فراوانی دخالت می کنیم، بسیار عجول و بی حوصله ایم، دیگران را به کاری توصیه کرده و خود از انجام آن فرار می کنیم، چاپلوسی و خود شیرینی می کنیم، همه چیز را با هم قاطی می کنیم بعد این طور می شود که از یک موضوع بی ربط برای اثبات یا رد موضوع دیگری استفاده می کنیم، دائما به هم بی اعتماد هستیم، خانوده و فامیل به کانونی برای از هم پاشیده شدن زندگی بچههایشان بدل می شود و بسیارو بسیار از این موارد که در لحظه لحظه فیلم با آن مواجه می شویم. در صحنهای از فیلم آمنه دختر لبنانی تازه مسلمان شده، مهریه خود را آب می نهد اما همه او را دیوانه قلمداد می کنند! اما مگر نه آنکه در فرهنگ اسلامی مان حضرت فاطمه (س) مهریه خویش را برای زندگی مشترک با حضرت علی (ع) آب نهاد؟ ببینید چقدر از حرف تا عملمان فاصله افتاده است.

در صحنه دیگری از فیلم که سفره ایی به نیت یکی از بزرگان دین پهن شده است انواع و اقسام خوردنیهای زیبا و گران قیمت را می بینیم و در اطراف سفره همه به خوبی مشغول غیبت کردن هستند و آنگاه که از کتاب قانون برایشان خوانده می شود که گوشت برادران مرده خود را نخورید، همه عصبانی و خشمگین قصد جان دختر را می کنند و جالب آنکه همه آنچه دختر از کتاب قانون برایشان می گوید را حفظند حتی عربی اش را!! و حتی این را هم می دانند که "الغیبه اشد من الزنا»"!!

در جای دیگر که نقطه عطفی در فیلم است آنجا که می بینند در مقابل حرف های حق آمنه پاسخی ندارند، مستحبات دین را دستاویزی برای غلبه بر او قرار داده و دائما با یاداوری نمونهای از مستحبات که جنبهای نمایشی دارند، واجبات او را که جنبه خودسازی دارند توبیخ کرده و محکوم می نمایند. این همان خدشه بزرگ دیگری است که به فرهنگمان وارد شده است. یعنی به جای خودسازی درونی و استفاده از اخلاق برای بهبود روان و زندگی، پیوسته به اعمال نمایشی اخلاق می پردازیم و نتیجه آن می شود که لباس سیاه برای امام حسین می پوشیم، بر سر و صورت خود می زنیم و اشک می ریزیم، و زنجیر می زنیم و علم بلند کرده بر دوش می کشیم، سفرههای رنگین به نام ائمه می اندازیم، مراسم گران قیمت می گیریم، پلاکارد و بنر و پوستر و آگهی می زنیم، تسبیح می اندازیم، کتاب دستمان می گیریم ، پیشانی بند می بندیم و دستمال به گردن می اندازیم و بودجه اختصاص می دهیم و بعضی مواقع به زور هم متوسل می شویم اما آیا نتیجه خودسازی است یا نمایش؟

حضرت علی (ع) می فرمایند: "من عرفه نفسه فقد عرفه ربه"اما آیا خویشتن شناسی با خودسازی درونی است یا نمایش ظاهری؟در اینجا کارگردان با به پایان رساندن مقدمات موضوع وآماده کردن ذهن مخاطب، پیام اصلی خویش را از زبان راننده فلسطینی مطرح می سازد. راننده فلسطینی که در جایگاه راوی پیام قرار می گیرد پا به فرای این مباحث گذاشته و مطرح می کند که مهم نیست چه دین مذهب و آیینی داشته باشی و از کدام شهر و کشور باشی، آنچه مهم است این است که انسان باشی.

انسان زندگی کن بگذار تا مسلمان، مسیحی، یهودی، زرتشتی یا بودایی ات بخوانند. اما چاره چیست؟ مازیار میری به خوبی در صحنههای پایانی فیلم راه حل را به تصویر می کشد. در بستری که به دلیل تناقضات حرف و عمل و خلا»های ذهن و روان مردم، فرهنگ عمومی مخدوش شده است و در این فضا و بستر هرگونه برنامه ریزی برای پیشرفت اقتصادی و توسعه همه جانبه با مشکل مواجه می شود. اگر به همین صورت ادامه دهیم همان شعر حافظ که در فیلم آن را لمس کنیم صدق می کند که:

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش

بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

تنها را ه موجود تغییر فرهنگ عمومی است. تغییر فرهنگ عمومی با خواستن تک تک افراد جامعه ممکن می گردد. این که افراد جامعه تمایل به تغییر نسبت به بد فرهنگی را از خود نشان بدهند و بخواهند تا وضعیت بهتر و بستر جدیدی را به مرور زمان بسازند که اگر چه زمانبر اما ممکن است. این راه حل را مازیار میری در فیلم کتاب قانون از یک خانواده کوچک به تصویر می کشد. هنگامی که رحمان و خانواده اش تصمیم می گیرند تا بخواهند که تغیر کنند و خود را از نو بسازند. اگر زن لبنانی را مخصوصا در صحنههای پایانی فیلم یک محرک بهبود وضعیت موجود بدانیم، آنگاه این محرک، تنها با دیدن تمدید به تغییر افراد جامعه می تواند پا به بستر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مان بگذارد.

نویسنده : سعید رفیعی