چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
عرفان حقیقی یا دروغین
عرفان یکی از فضایلی بوده است که انسان از آغاز تاریخ بشر به آن تمایل نشان داده است.
اما، شیاطین جنی و انسی برای اینکه انسان ها را از رسیدن به آن محروم کنند نسخه بدل آن را که عرفان دروغین یا صوفی گری کاذب بوده است به عوام الناس قالب کرده اند.
مطلب حاضر نگاهی به عرفان حقیقی و دروغین دارد که از مجله پرسمان شماره ۳۴ انتخاب شده است. اینک با هم مطلب را ازنظر می گذرانیم:
● مفهوم عرفان و تصوف
تصوف به معنای پوشیدن لباس پشمین است و در اصطلاح، پاک کردن دل از آلودگی های نفسانی و آراستگی به پاکی های باطنی است. برای تصوف، تعاریف متعددی بیان شده که جامع آن تعاریف، از ابن عربی، قهرمان بزرگ عرفان و تصوف است که آن را به «وقوف به آداب شریعت، ظاهراً و باطناً» معنی کرده است که «آن عبارت از تخلق به اخلاق الهی است»۱. همچنین عرفان به معنای شناسایی است و در اصطلاح، نام علم الهی است که هدف و مقصود آن، شناخت حق و اسما و صفات آن ازطریق کشف و شهود است.
جامع ترین تعریف از عرفان را قیصری، عارف نامی دوره اسلامی ارائه داده است. وی می نویسد: «علم به خداوند سبحان از حیث اسماء، صفات، مظاهر او و شناخت حالات مبدأ، معاد، حقایق عالم و چگونگی رجوع این حقایق به حقیقتی یگانه- ذات احدیت- و همچنین شناخت راه سلوک و مجاهده برای خلاصی نفس از تنگناهای قیود جزئی- دنیا و شهوات- و اتصاف آن به صفت اطلاق و کلیت- پاکی کامل و شهود در مرحله فنا و بقا»۲.
● عرفان نظری و عملی
در تعریف قیصری به خوبی مشخص است که عرفان دارای دو بال است که از آن به عرفان نظری و عرفان عملی تعبیر می شود. عرفان نظری، علم به حقایق و معارف ناب است که همه آنها به شناخت حق سبحانه، اسما و صفات بازمی گردد و عرفان عملی، سیر و سلوک در راه رسیدن به کمالات معنوی، اتصال به خداوند و رهایی از مادیات، با هدف دورکردن دل از انحطاط و رسیدن به تکامل شایسته آن است. باتوجه به این تعریف، عرفان عملی، مقدمه عرفان نظری است؛ زیرا ابتدا باید با قدم صدق و با اخلاص تمام، قلب را از اغیار پاک کرد تا به مرحله شهود رسید تا حقیقت آن گونه که شایسته است، بر سالک جلوه گر شود. از این دیدگاه، راه عرفان، راه عمل بی چون و چرا به همه دستورات شریعت و بالارفتن از نردبان سلوک- از ظاهر به باطن- و دل را که حرم الهی است، از بت های خودساخته پاک کردن است.
به تعبیر دیگر، عرفان هم عمل به ظاهر دستورات الهی است و هم پاک کردن قلب است و هردو برای عارف لازم و ضروری است. آری، اصل، پاک کردن و نورانی کردن قلب است، تا سالک دارای قلبی صیقل خورده و صاف شود و حقایق درآن جلوه گر شود. در این صورت است که همه اعمال و رفتار ظاهری و دستورات ریز و درشت شریعت، مفهوم پیدا می کند و به همراه آن اعضا و جوارح عارف نیز نورانی می گردد. این معنایی است که همه عارفان و متصوفه برآن اتفاق نظر دارند. نمونه آنها خواجه عبدالله انصاری است که در مقدمه کتاب منازل السائرین- که مهم ترین و اصلی ترین کتاب و دستورالعمل در عرفان عملی است- نوشته است:
«انسان به نهایات- فنا و بقا و درنهایت توحید ناب- نمی رسد؛ مگر این که بدایات را به طور صحیح پشت سر گذارده باشد و طی کردن صحیح بدایات، تنها در صورتی است که (اولا) اخلاص کامل باشد و هر کاری تنها برای خدا انجام شود؛ (ثانیاً) از سنت و شریعت متابعت کامل شود و هیچ کاری انجام نشود؛ مگر این که در سنت وارد شده باشد؛ (ثالثاً) نهی الهی جدی گرفته شود؛ (رابعاً) در مواجهه با مردم، حرمت آنها رعایت شود و با شفقت و مهربانی، با آنها سخن گوید و نه تنها انگل آنها نباشد که باری از دوششان بردارد و (خامساً) از هر کس و هر چیز که وقت را از بین می برد، فاصله گیرد و از هر کس که قلب را به فتنه می اندازد، دوری کند.»(۳)
● عرفان دروغین
با این مقدمه روشن می شود که اصل اولی در تصوف و عرفان، عمل خالصانه و کوشش مجدانه و مستمر در انجام دستورات الهی و شریعت محمدی است که در این صورت، قلب نورانی می شود و به حقیقت توحید می رسد. هر فرقه و نحله ای که ادعای عرفان و تصوف دارد، باید با این عیار محک زده شود. افسوس و صدافسوس که در برابر عرفان اصیل و تصوف ناب، عرفان دروغین و صوفی گری حیله گرانه از بازار و رونق خوبی برخوردار است؛ به طوری که صدای همه عارفان حقیقی را درآورده است. خواجه عبدالله در همین کتاب نوشته است:
«مردم در این وادی سه گروهند؛ مردمی که بین بیم و امید حرکت می کنند- اعمال و اشتباهات خود را می بینند؛ بیم بر ایشان مستولی می شود و لطف و رحمت بیکران الهی را مشاهده می کنند؛ امیدوار می شوند- بر این گروه، نسیم محبت وزیدن می گیرد و در عین حال که در مصاحبت حیاء هستند- حیاء مانع از آن است که دعوت محبت کنند- این گروه را مرید می نامند.
گروه دوم، اهل جذبه اند که با جذبه عنایات الهی از وادی تفرقه به خانه امن جمع و قرب الهی رسیده اند و آنها مراد نام دارند.
اما گروه سوم اهل دعوت باطلند و هم خود در فتنه افتاده اند و هم دیگران را به فتنه می اندازند.»۴
آری، سیر و سلوک و رسیدن به حقیقت عرفان، سخت و نیاز به تمرین، ریاضت مستمر و دائمی دارد؛ اما ادای تصوف درآوردن، بسیار آسان است و متأسفانه همه فرقه های صوفیانه و درویشی امروزی، حیله گری و تزویر و تقلید مضحک است که نه عارفان حقیقی آن را برمی تابند و نه عقل بر آن صحه می گذارد و نه نقل آن را تأیید می کند و به طور کلی، از نظر اسلام مردود هستند. عرفان، تحت «تأثیر مواد مخدر»۵، رقص های صوفیانه و آن گاه آب و چای و نسکافه و میوه و تجدید آرایش زنان جوان و صحبت از ریمل جدیدی که به تازگی به بازار آمده است که هر چه گریه کنی، سر سوزنی اثر در زیر چشمهایت باقی نمی ماند و خلاصه تا صبح خواندن شعر و گوش دادن به موسیقی و سماع (رقص) و از حال رفتن و آن گاه تا ظهر خوابیدن و فرار از بحث های عقلانی و گریز از سیاست۶ و انواع تردستی های ساحرانه و ماهرانه و گرایش به عرفان سرخپوستی و هندی که وجه مشترک همه، اباحه گری، لاابالی گری و بی قیدی نسبت به ملزومات شریعت و عرفان حقیقی است، از سویی حکایت از عطش فطری بشر به معنویت دارد و از سوی دیگر، انحراف و وارونگی معنویت در دوره جدید است که شیادانی از این عطش سوء استفاده می کنند و جوانان را به سمت محفل هایی این چنینی می کشانند که نتیجه آن جز خواب گران و دوری از هدف متعالی عرفان، چیزی نیست. آری، انسان امروزی، تشنه هر چیزی است که بتواند او را از فضای تنگ و خفقان آور ماده گرایی نجات دهد؛ اما صد افسوس که دغل بازان با استفاده از این عطش، عرفان دروغین و حیله گرانه و وارونه را به خورد آنها می دهند.
ایجاد دکان تصوف و درویشی از دیر زمان در جامعه ما رواج داشته و به موازات عرفان ناب جلو آمده است و فرقه های متعدد دراویش و صوفی در جای جای جامعه ما رونق داشته است و چون رسیدن به عرفان ناب سخت است و نیاز به تمرین، تلاش شبانه روزی و التزام کامل به شریعت داشته است، تصوف حیله گرانه از رونق بیشتری برخوردار شده است؛ زیرا با تنبلی و بیکارگی نسبتی تام داشته و ساده انگاران را به خود جلب کرده است و به تعبیر صاحب کتاب تبصره العوام فی معرفه مقالات الانام که در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم نگارش یافته است، «همت ایشان جز شکم نبود... از حرام احتراز نکنند و ایشان را نه علم باشد و نه دیانت... هیچ کس دون همت تر از ایشان نباشد.»۷
خواجه شیراز، آن عارف دل سوخته، در برابر چنین دکان هایی نالیده و می گوید:
نقد صوفی نه همین صافی بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
در دوره ما که معنویت گرایی افراطی در تقابل با ماده گرایی افراطی در سراسر جهان رواج یافته است و با صفت غرب زدگی و مد روز غربی و با الفاظی چون یوگا، ذن، عرفان سرخ پوستی، زردپوستی وهندی و با مایه هایی از اشعار مولوی، حافظ و عطار به جامعه ما سرایت کرده است، پاسخی به بحران معنویت و هویت می باشد و در حقیقت نوعی نیهیلیسم منفعلانه است و بلکه نوعی قدعلم کردن در برابر دین ناب و عرفان ناب است و این، صفتی شیطانی است که سکه تقلبی را به جای اصل به جوامع بشری عرضه می کند تا عرفان دروغین را که در حقیقت ضدعرفان و معنویت حقیقی است، به جای اسلام و شریعت محمدی و عرفان برخاسته از آن بنشاند و چه خوش گفته اند:
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
آنان را که خبر شد، خبری بازنیامد
آری، تنها راه چاره، بازگشت به عرفان ناب اسلامی است که از بطن شریعت می گذرد؛ یعنی تا زنده هستیم، دوری از همه محرمات، عمل به همه واجبات، دستورات الهی و تلاش در تحصیل اخلاص، با توجه تام به اصل ولایت و متابعت تام از امام معصوم(ع) آن گاه است که توفیق الهی رفیق راه می شود و راه را به همراه راهبر به ما می نمایاند؛ «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»۸ و در هر صورت مقدمه سیر و سلوک، شناخت دستورات الهی و متابعت همیشگی تا پایان عمر از آن است که در زبان عرفا به شریعت تعبیر می شود. عارف نامی، سیدحیدر آملی نوشته است: «شریعت، اسم موضوع، برای راه های الهی است که مشتمل بر اصول و فروع آن، رخصت ها و واجبات آن، و نیکویی ها و نیک ترهای آن است... پس بدان شریعت، تصدیق افعال پیامبران قلباً و عمل به موجب آن است...»۹
سید سعید لواسانی
پی نوشت
۱- سیدجعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج: ۲ ص: ۷۷
۲- سیدیحیی یثربی، عرفان نظری ص ۲۳۲.
۳- خواجه عبدالله انصاری، منازل السائرین، ص ۱۸-۹۱؛ شارح در تعریف اخلاص می گوید: «امتثال امر الهی به آن چه در شریعت آمده، بدون توجه به عمل و بدون چشم داشت عوض و غرض، و تنها برای خدا و لوجه الله».
۴- همان، ص ۹۱؛ شارح دانشمند کتاب در تفاوت مراد و مرید می گوید: «مراد اهل جذبه است و مرید اهل سیر و سلوک. مراد محبوب المراد است که بدون نیاز به سیر و سلوک، جذبه او را درمی رباید؛ همانند انبیا و ائمه سلام الله علیهم؛ اما مرید، اول سلوک می کند و آن گاه جذبه او را می رباید.» (همان، ص ۷۱)
۵- سیدحسین نصر، معرفت و معنویت، ترجمه انشاءالله رحمتی، ص ۳۱۲.
۶- صوفیان آپارتمانی، روزنامه شرق، جمعه ۶۲ فروردین .۱۳۸۴
۷- سیدمرتضی بن داعی حسنی رازی، تبصره العوام فی معرفه مقالات الانام ص ۱۳۲-۳.۱۳
۸- عنکبوت (۹۲)، آیه .۶۹
۹- جامع الاسرار و منبع الانوار، تصحیح هانری کربن و عثمان یحیی ص ۳۴۳-۵۴۳.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست