پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اسکاری برای ما


اسکاری برای ما

به بهانه کسب جایزه گلدن گلاب توسط جدایی نادر از سیمین

هنر سینما از این موهبت برخوردار بوده که در طول سال، بارها در محافل گوناگون، خود را به معرض آزمایش می گذارد. اکثر این محافل به صورت جشنواره هایی چند روزه و با هیات داورانی معین برگزار میشوند. برای نمونه جشنواره های کن،ونیز و برلین چند مورد از مشهورترین ها هستند. فیلم های برنده این گونه جشنواره ها، برطبق باوری رایج، خواسته یا ناخواسته در زمره آثاری قرار می گیرند که بار هنری غنی تری با خود حمل می کنند و این منزلت هنری چنین آثاری است که وجه تمایزشان با دیگر آثار سینمایی می شود.

از طرفی هر سال یک مراسم مهم سینمایی هم برگزار می شود که می توان ادعا کرد از لحاظ شهرت و حتی محبوبیت چند پله بالاتر از مهم ترین جشنواره های سینمایی سالیانه قرار دارد. این مراسم هرسال در اوایل سال جدید میلادی، توسط آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا برگزار می شود و آن را به نام اسکار می شناسند. جوایز اسکار که یک مراسم کاملا سینمایی است برخلاف جشنواره های سالیانه فقط در یک شب برگزار می شود و می شود گفت که مراسمی است برای تقدیر از آثار سینمایی و دست اندرکاران سینمای آمریکا.

اما وجه مشترکش با دیگر جشنواره ها در این است که این مراسم هرسال بخشی را برای رقابت بهترین فیلم های غیرانگلیسی زبان مقرر کرده تا دیگر کشورهای علاقمند نیز با آثار شاخص خود به اعتبار و جهانی بودن این مراسم بیفزایند. موردی که هر چند از سال ۱۹۴۷ با دادن جایزه ای افتخاری به فیلم های غیر انگلیسی زبان آغاز شد ولی به طور رسمی از سال ۱۹۵۶ و همزمان با بیست و نهمین دوره برگزاری این مراسم، به بخش رقابتی اسکار اضافه شد. ناگفته نماند که تا پیش از سال ۱۹۵۶ گاه آکادمی از دادن جایزه به فیلمی خارجی امتناع می کرد. برای نمونه در سال ۱۹۵۳ که اصلا جایزه ای به این عنوان داده نشد. در مراسم اسکار همچون دیگر جشنواره های سینمایی، برای کشورهای مختلف امکان حضور وجود دارد اما برندگان جایزه اسکار، توسط جمعی مشتمل بر حدود شش هزار نفر از اعضای آکادمی در رشته های تخصصی مختلف سینمایی انتخاب می شوند و این گستردگی سبب ایجاد این باور شده که برندگان جوایز اهدایی آکادمی ، حاصل باریک بینی یک جمع متخصص هستند و اصولا در تاریخ سینما ماندگارترند.

چرا که اولا محدودیت تعداد اعضای هیات داوران و در نتیجه انتخاب سلیقه ای در آن وجود ندارد یا دستکم کمتر است و از طرفی بازخورد افکار عمومی از مخاطبان عام و خاص، مانند استقبال عمومی از یک فیلم و یا نظر منتقدان سینمایی پیش از اعلام نامزدها، می تواند زمینه داوری منصفانه ای را برای اعضای آکادمی فراهم کند. از دید تبلیغاتی هم که بنگریم در می یابیم که جوایز اسکار در بین مخاطبان عام سینمایی طرفداران فراوانی دارد که در هر گوشه جهان در صورت امکان، تماشای زنده این مراسم را از دست نخواهند داد. تفاوتی هم نمی کند اگر حضور شخصیت های مطرح سینمایی از بازیگران و کارگردان های مشهور ، سهم بزرگی در خلق این جادو و جاذبه داشته باشد. به گونه ای که می بینیم جشنواره های مطرحی چون کن، ونیز و برلین که به منزلت هنری شان مشهورند برای استفاده تبلیغاتی هم که شده در مراسم های افتتاحیه و اختتامیه شان از حضور بازیگران و شخصیت های مشهور سینمایی بهره می برند.

اما اسکار بنا به ذات خود بسنده اش و از آن جایی که در تاریخ خود بستری برای ستاره سازی از نوع کیفی آن بوده است از منزلتی جداگانه برخوردار است. نمی توان منکر این واقعیت شد که پیشنهاد های کاری به هنرمندان پس از دریافت جایزه اسکار بسیار بیشتر از قبل از دریافت آن است یا این که این جایزه چه تاثیر مهمی در بالارفتن پرستیژ هنری یک هنرمند و البته افزایش خارق العاده دستمزد کاری او دارد. در اهمیت اسکار همین بس که هنوز گریه ها ، نطق ها وحرکات عجیب و نامتعارف برندگان اش در حین دریافت جایزه شان را به خاطر داریم و هنوز یادمان هست که مایکل کین با آن همه سابقه پرشکوه هنری، زمانی که توانسته بود اسکار نقش مکمل را (برای بازی در قوانین خانواده سایدر«لاسه هالستروم،۱۹۹۹») از رقیب نوجوان خود هیلی جوئل آزمنت (که برای حس ششم(ام. نایت شیامالان) نامزد شده بود) برباید خودبینانه و البته بی شرمانه به خبرنگاران گفته بود که تا چند سال دیگر چهره این پسرک(جوئل آزمنت) آن قدر پراز جوش خواهد شد که نمی توانید نگاهش کنید. با این اوصاف شاید بی راه نباشد که موفقیت در اسکار را چه از جنبه هنری و چه تبلیغاتی بتوان یک پیروزی بزرگ نامید. همان طور که گفتیم آکادمی اسکار، هر سال شرایطی را برای حضور نمایندگان دیگر کشورها در این مراسم فراهم می کند و این پذیرایی از آثار خارجی ارج و قربی مضاعف را برای شان در بین سینمای کشورهای مختلف سبب شده است.

به همین دلیل کشورهای مختلف تلاش می کنند تا شاخص ترین اثر تولید شده شان را برای شرکت در بخش بهترین فیلم خارجی این مراسم ارسال کنند. حضور در این مراسم گاهی چنان برای کشورهای دیگر اهمیت دارد که ممکن است بر سر مالکیت یک فیلم دعوا شود. هنوز درگیری بین کشورهای آلمان و اتریش بر سر فیلم روبان سفید میشائیل هانکه را به خاطر داریم که البته از بد روز گار فیلم هانکه در اتفاقی عجیب برنده جایزه اسکار نشد. این اهمیت فراوان اسکار سبب شده که در میان کشورها و حتی قاره ها رقابتی پنهان برای دریافت جایزه بهترین فیلم خارجی به وجود آید. هر چند که در این میان اروپا با ۵۱ جایزه پیشرو بلا منازع است اما آفریقا و آمریکای جنوبی هریک با سه جایزه رقابتی سخت و البته پنهان با یکدیگر دارند. آسیا هم به لطف ۴ جایزه سینمای ژاپن و البته یک اسکار تایوان، برای ببر خیزان و اژدهای پنهان ساخته آنگ لی، با فاصله ای زیاد بعد اروپا ایستاده است.

حالا که از کشورها نام برده شد بد نیست اشاره کنیم که در اروپا نیز ایتالیا با ۱۳ و فرانسه با ۱۲ اسکار رقابت نزدیکی با هم دارند. هرچند که اگر صحبت از نامزدی در اسکار باشد فرانسه یدی بس طولانی تر از ایتالیا دارد. نکته جالب این که از ۱۳ جایزه ایتالیا هشت جایزه توسط فقط دو کارگردان به دست آمده که البته دوغول بزرگ کارگردانی در عالم سینما بوده اند: ویتوریا دسیکا و فدریکو فلینی. سینمای ایران هم هر چند دیر زمانی نیست که در این مراسم شرکت می کند اما در این مدت کوتاه توانسته یک بار به نامزدی در آن دست یابد. موردی که در سال ۱۳۷۷ و با فیلم بچه های آسمان ساخته مجید مجیدی اتفاق افتاد. این فیلم هر چند که در مراسم اسکار سال ۱۹۹۸ رقابت را به فیلم زندگی زیباست ساخته روبرتو بنینی از ایتالیا باخت اما تبلیغاتی که میراماکس، کمپانی پخش کننده این فیلم، جهت شناساندن آن و در نتیجه سینمای ایران به مخاطبان خارجی داشت قابل انکار نیست. درست است که فیلم مجیدی علی رغم حضور در بین پنج نامزد بهترین فیلم خارجی، نتوانست اسکار بدست آورد اما برای مجیدی و سینمای ایران وجهه ای بین المللی پدید آورد. با این فیلم دیگر سینمای ایران فقط مورد علاقه جشنواره های هنری پسندی چون کن نبود بلکه نامزدی اسکار سبب شد انبوهی از مخاطبان عام سینما هم بلیت تماشای این فیلم را بخرند و با سینمای ایران آشنا شوند.

چرا که مجیدی روایت فیلم خود را بر بستر داستانی معصومانه و جهان شمول قرار داده بود که چه مخاطب خاص و چه عام به راحتی با آن ارتباط برقرار می کرد. یکی از مزایای نامزدی این فیلم تبدیل شدن کارگردانش به چهره ای بین المللی بود که یاری اش داد اکنون برای ساخت فیلم جدیدش محمد(ص) (که از قضا یک پروژه تاریخی- مذهبی است) از یک مدیر فیلمبرداری مطرح و افسانه ای چون ویتوریو استورارو برخوردار شود. کسی که خود برای فیلم های مشهوری چون اینک آخر الزمان (فرانسیس فورد کاپولا)، سرخ ها (وارن بیتی) و آخرین امپراتور (برناردو برتولوچی) برنده اسکار بوده است. امسال هم سینمای ایران با فیلمی با دیدگاهی جهانی در مراسم اسکار شرکت کرده است. جدایی نادر از سیمین،فیلمی است که دغدغه هایی در آن مطرح شده که می تواند برای هر فرهنگی آشنا به نظر برسد. فیلم با امتیاز داشتن ساختاری شبه آمریکایی، برخوردار از عواملی است که بخت آن را برای نامزدی و حتی برنده شدن افزایش می دهد. هر چند که این فیلم شروعش با جشنواره زمستانی برلین بود اما موفقیت هایش به آن جشنواره چند روزه بسنده نشد و قرار گرفتن نام این فیلم در تاپ تن های اکثر نشریات و منتقدان مطرح سینمای جهان اتفاق فرخنده ای را رقم زده است. موردی که تا کنون برای هیچ فیلم دیگری در تاریخ سینمای ایران اتفاق نیفتاده است.

حضور در بهترین های نشریه های صاحب نامی چون سایت اند ساوند و فیلم کامنت، انتخاب شدن به عنوان فیلم برگزیده توسط منتقدان لندن، نیویورک ،شیکاگو و از همه مهم تر کسب جایزه گلدن گلاب اتفاقی است که برای هیچ فیلم ایرانی تا به حال تصورش هم ممکن به نظر نمی رسید. به این ها اضافه کنید حضور پیمان معادی بازیگر فیلم را در جمع بهترین بازیگران سال به انتخاب منتقدان نشریه معتبر ویلیج وویس و برگزیده شدن فیلمنامه این فیلم توسط منتقدان فیلم لس آنجلس را که نشان می دهد این فیلم فارغ از رشته بهترین فیلم خارجی می تواند در دیگر رشته های اسکار هم مدعی باشد. تا جایی که یکی از روسای کمپانی معظم سونی پیکچرز نامزدی فیلم فرهادی را در رشته های بهترین کارگردانی و فیلمنامه هم محتمل می داند. هرچند که آگاهیم همان تک جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان سال هم، تاثیری بس مهم در کارنامه فرهادی و البته سینمای ایران در سطح بین المللی خواهد داشت. و از یاد نبریم که هرچند جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را کارگردان اثر دریافت می کند اما این جایزه به طور رسمی به کشور سازنده اثر تعلق دارد. پس در صورت برنده شدن جدایی نادر از سیمین، اسکار ش ، جایزه ای است برای سینمای ایران و البته همه علاقمندان به آن. یعنی اسکاری برای ما.

نویسنده : حامد مقدم