یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
منتقد پر اشتباه اقتصاد آزاد
یکی از مکاتبی که در جریان اصلی علم اقتصاد قرار نمیگیرد، تفکر نهادگراها است؛ تفکری که تقریبا در آغاز سده بیست توسط تورستن وبلن پیریزی شد.
شاید انگیزه اصلی پایهریزی این مکتب را بتوان در همان خطوطی جستوجو کرد که در قرن نوزده، سوسیالیسم را تغذیه میکرد، یعنی شکاف طبقاتی، دستمزد ناچیز نیروی کار، شرایط سخت کاری و... . اینها عواملی بود که به اعتقاد بسیاری برآمده از تفکر اقتصاد آزاد کلاسیکی بود که هر گونه مداخله دولت در بازار را رد میکرد و در برابر این اندیشه سوسیالیستها قد علم کردند و بعد از آنها نهادیون در مقیاسی کوچکترسر برافراشتند.
● اصول نهادگرایی
نهادگراها برای تئوریهای خود چند فرض و اصل را بیان میکنند که در برابر اصول اقتصاد کلاسیک قرار میگیرند. نخست؛ از نظر این نحله، اقتصاد را باید مجموعه و سازمانی در نظر گرفت که تمامی عناصرش با هم در ارتباطاند. بنابراین برای داشتن تصویری کلی از اقتصاد نمیتوان تصمیمات یک عنصر را به طور مجزا تحلیل کرد. دوم؛ آداب و سنن، رسوم، هنجارها و ... به عنوان نهادهای جامعه، نقشی اساسی در اقتصاد دارند و بدون در نظر گرفتن آنها نمیتوان تحلیلی صحیح از وضعیت اقتصادی جامعه ارائه داد. سوم؛ نهادگراها بر خلاف اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک که معتقد به همراهی منافع فردی و منافع جمعی از طریق بازار هستند، بر تضاد منافع تاکید دارند. چهارم؛ پیروان مکتب نهادگرایی از توزیع عادلانه ثروت فارغ از اسلوب بازار طرفداری میکنند و از آنجا که به تضاد منافع اعتقاد دارند، میانگارند که شکستخوردگان تضاد باید به نوعی از درآمد و ثروت بیشتری برخوردار شوند. فراتر از اینها، مکتب نهادگرایی میانگارد که اقتصاد کلاسیک نمیتواند پویاییهای اقتصاد را ببیند و در نتیجه تحلیلهایش را بر مبنای مدلهای ایستا بنا میکند و با این همه، در پی آن است که این تحلیلهای ایستا را برای جوامع مختلف و در زمانهای نامحدود به کار برد.
این اصول متفاوت از اقتصاد کلاسیک، راه را برای رسیدن به این قاعده در میان نهادگراها باز میکند که بازار قادر به تحقق اقتصاد مطلوب نیست. در واقع وقتی تضاد منافع در بازار وجود دارد، به یک تنظیمکننده منافع نیاز داریم. از آنجا که باید به شکستخوردگان تضاد کمک کرد، به نهادی فراتر از بازار نیاز داریم. این تنظیمکننده و نهاد فراتر، همانا دولت است. در حقیقت اگرچه نهادگرایی بر خلاف سوسیالیسم، آلترناتیو دیگر اقتصاد کلاسیک، به روشنی از دخالت دولت سخن نمیگوید، اما اصول این مکتب نتیجهای غیر از این را به دست نمیدهند.
فراتر از این، چنان که وبلن در کتاب «طبقه مرفه» خود نشان میدهد، اعطای آزادی کامل به افراد جامعه، آنگونه که در اقتصاد کلاسیک مطرح است، نهایتا نهادها و آداب و رسوم را به جایی میکشاند که از نگاه وبلن میتواند به اقتصادی «غیرمولد» بینجامد، زیرا طبقه مرفه، رفع احتیاجات خود را به سمتی میبرد که در آن «مصرف نمایشی» در جامعه رایج میشود و به این ترتیب، به تولید غیرمولد که نیاز جامعه نیست، دامن میزند.
از سوی دیگر وبلن فکر میکند که میان نیاز به تولید کالا که هدف اولیه یک بنگاه تولیدی است و کسب سود، تضادی وجود دارد و در دوره سرمایهداری، بنگاهها به سمت دومی میروند. بنابراین میان نیاز به تولید کالا و انگیزه سودآوری، میان خواستههای جامعه و نیازهای طبقه مرفه، میان تولید مولد و مصرف کالاهای نمایشی، تضاد وجود دارد. راهحل این تضادها چیست؟ راهحلی که وبلن برای این مشکل به دست میدهد، بسیار شبیه به راهحل سوسیالیستها است: یکی انقلاب مالکیت به مفهوم جدایی مدیریت از مالکیت، تا از این طریق بتوان بین تولید کالاهای مورد احتیاج و سودآوری تفکیک قائل شد و دیگری انقلاب مهندسان که از نظر وبلن بیش از کارفرمایان و کارگران به دنبال تامین منافع جامعه هستند. از دیگر بنیانگذاران نهادگرایی میتوان به راجر کامونز اشاره کرد. او نیز با طرفداری از ترکیب شاخههای مختلف علوم انسانی چون اقتصاد، جامعهشناسی، تاریخ و... اعتقاد دارد که برای اصلاح اجتماعی، دولت باید دخالت کند و در جهت رفع تضاد گروههای مختلف اجتماعی گام بردارد. دیگر نهادگرایان نیز کم و بیش از این اسلوب پیروی میکنند.
● نقدهای وارد بر نهادگرایی
تاکید اقتصاد کلاسیک بر محوریت فرد، هرگز به این معنا نیست که اقتصاددانان این نحله، قادر به مشاهده وضعیت جامعه انسانی و نقش نهادها در آن نیستند. بحث این است که برای تحلیل پدیدههای اقتصادی به مدلسازی نیاز داریم و در این مدلسازی باید بر فروضی تکیه کنیم که به نحوی کارآتر بتواند واقعیت اقتصادی را تشریح کند. همین عدم پایبندی به فروضی که بتواند واقعیت پیچیده را ساده کند، موجب شده که تحلیل نهادگرایان با اتکا بر کلمات، خود اغلب چنان پیچیده و متناقض باشد که نتوان از آن به نتیجهای شفاف، آن چنان که در مکاتب دیگر اقتصادی شاهد هستیم، دست یافت. گذشته از آن، این نتایج بر خلاف آن چه که خود نهادگرایان میخواهند، بر مبنای استدلال استنتاجی نیست و خصلت فراگیر ندارد، زیرا نهادها و آداب و رسوم در کشورها متفاوت است و در نتیجه تضادهای اجتماعی میتواند به شکلهای دیگر بروز کند یا حتی ممکن است این تضادها به گونهای که در جهان سرمایهداری وجود دارد، نباشد.
چنین تحلیلی اصولا فرض عقلایی بودن انسان را کماهمیت میداند. حذف این فرض جهانشمول باعث شده که دست نهادگرایان از تحلیل عام و توصیههای سیاستی خالی باشد. باز بر این نکته تاکید میشود که این به آن معنا نیست که اقتصاد کلاسیک قائل به اثرگذاری عوامل مختلف بر تصمیمگیریهای انسان نیست، بلکه مساله این است که عقلانی بودن به معنای بیشینهسازی منفعت، فرضی بدیهی است که فراتر از عوامل دیگر بر تصمیمگیری انسان اثر میگذارد و در نتیجه، اقتصاد جریان رایج را قادر به ارائه تحلیلهایی فراگیرتر و پیشنهادهایی سیاستی برای جوامع مختلف میکند.
شاید بتوان گفت که اقتصاد کلاسیک بیش از همه بر تشابهات تکیه دارد و از آنسو نهادیون، تضادها را برجسته میبینند. با این وجود به نظر میرسد که استدلال نهادگرایان برای اصلاح از طریق رفع تضادها از سوی دولت، فاقد پشتوانه نظری کافی است، زیرا آنچه که تضاد به نظر میرسد، اتفاقا موتوری برای حرکت اقتصاد از طریق بازار آزاد است. به عنوان مثال معلوم نیست که چرا ادعا میشود که میان کسب سود و وظیفه تولید کالاهای مورد نیاز جامعه از سوی بنگاهها تضاد وجود دارد. بنگاهها برای سود بیشتر بیتردید نیاز به تولید بیشتر کالا دارند و تولید بیشتر به معنای افزایش اشتغال نیروی کار و سرمایه است. از سوی دیگر معلوم نیست که چرا تولید و سرمایهگذاری برای ساخت بخشی از کالاها که نام مصرف نمایشی را بر دوش دارند، باعث ناکارآمدی اقتصاد میشود؟ نگرانی از اینکه تولید این نوع کالاها از سوی بنگاهها به علت توجه به سود، در نهایت موجب میشود که آنان از تولید کافی کالاهای مورد نیاز جامعه دست بردارند، نشان از عدم درک بازار دارد، زیرا این تفکر نمیتواند مکانیسم قیمتی بازار و تعدیل در تولید را درک کند، به این معنا که اگر بنگاهها به تولید کالاهای نمایشی روی آورند، قیمت آنها کاهش مییابد و در نتیجه سود کمتر میشود. بالعکس، افزایش قیمت کالاهای دیگر در نتیجه کمبود، باعث افزایش سود بنگاهها شده و آنها را به سوی تولید این کالاها میکشاند.
بنابراین نکته آشکار این است که نهادگرایان با وجود پافشاری بر نکاتی که در نگاه اول درست مینماید، از فروضی عدول کردهاند که آنان را در تحلیل و خردهگیری بر تفکر بازار، همراه با انبانی از اشتباهات ملموس میکند.
پویا جبلعاملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست