سـازمـان‌هـا بـه غیـرت جمعـی نیـاز دارنـد

آیا اگر تیمی‌ به درستی تشکیل شد و هماهنگ بود و اهداف را درک و در زمین بازی پیاده کرد، می‌توان موفقیت آن را تضمین کرد؟ تجربه نشان داده است که به یک عامل مهم دیگر نیز برای پیروزی …

آیا اگر تیمی‌ به درستی تشکیل شد و هماهنگ بود و اهداف را درک و در زمین بازی پیاده کرد، می‌توان موفقیت آن را تضمین کرد؟ تجربه نشان داده است که به یک عامل مهم دیگر نیز برای پیروزی و سرافرازی نیاز هست و آن حس غیرت و تعصب و جنگندگی و دلسوزی و تلاش بی شائبه برای تحقق اهداف تیم است.

تیمی‌که واجد شرایط عمومی ‌تیم است، اما اعضای آن، شرایط حساس و حیاتی رقابت را درنیافته‌اند و از جان مایه نگذاشته‌اند و دل به دریای پرخطر درگیری با حریف نزده‌اند و تا آخرین لحظات نجنگیده‌اند، بعید است در درازمدت به نتایج مطلوب دست یابد.

سازمان‌ها نیز به حمیت سازمانی و غیرت جمعی به شدت نیاز دارند. این خصلت و خاصیت با حرف و شعار ایجاد نمی‌شود، احساسی است که مشتری به هنگام ورود به سازمان و اخذ خدمت از آن، در درون خود می‌یابد. ممکن است سوال و خواسته و حتی انتقادی داشته باشد و با هر کس در هر رده‌ای مطرح کند و با چهره‌های گشاده و دستان باز مواجه شود که همه گویی فقط این تنها مشتری را دارند و می‌بینند و موظفند به او خدمت کنند؛ یا ممکن است محصول معیوب یا خدمت ناقصی دریافت داشته و مراجعه کرده باشد و با چهره‌های خمود و عبوس و فضای تیره و مرده‌ای مواجه شود که نه تنها او را ارج نمی‌نهند، بلکه حرف او را نیز نمی‌شنوند و حتی گاه او را می‌رانند.

معلوم است که احساس فرد در این دو فضای متفاوت چه خواهد بود: سازمان غیرتمند و متحرک و متعصب و عامل و دلسوز و پیگیر و زنده و سازمان بی رمق و ساکن و ساکت و تنبل و مرده.