پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ره آوردی از روستای سوغات


ره آوردی از روستای سوغات

«یادش بخیر», دو ترکیب دل انگیزی است که ناخودآگاه چند روز پس از سفر بر زبان جاری می شود جالب این که سفرتان بیش از یک روز طول نکشیده است, اما سال های زیادی از آن خاطره تعریف خواهید کرد

«یادش بخیر»، دو ترکیب دل‌انگیزی است که ناخودآگاه چند روز پس از سفر بر زبان جاری می‌شود. جالب این که سفرتان بیش از یک روز طول نکشیده است، اما سال‌های زیادی از آن خاطره تعریف خواهید کرد.

از رود و کوهش، از مردم و آدابش و از... همین‌ها می‌شود تجربه، اصلا زندگی همین لحظه‌هاست. اندکی صبر خواهیم رفت، توشه راه بردارید تا دوباره سرکی بکشیم به دل تاریخ، تاریخی که در لحظه جاری است. ‌نشانی استان خراسان رضوی، شهرستان قوچان، ۳۲ کیلومتر به سمت شمال غرب، روستای رهورد.

قوچان را که می‌شناسید ۲۵۰ سال پیش از میلاد مسیح این شهر را به نام‌های آساآک، آشاک و آرسکا می‌شناختند. بعدها هم شد خبوشان و خوجان. بالاخره این نام‌ها در گذر تاریخ تبدیل شد به قوچان. روایت‌هایی در وجه تسمیه آن وجود دارد که از آنها در می‌گذریم.

حالا در شهر و حوالی آن مردمانی کرد زبان روزگار خوش سپری می‌کنند نه این که زادگاهشان باشد؛ خیر. آنان در سده‌های پیشین به این منطقه تبعید شدند.‌

منطقه جاذبه‌های دلربای بسیار دارد برای اهل سیاحت همچون دره شمخال، سلطان زیرآبه، آبشار سراب، بقعه امامزاده جلیل، سد تبارک، امامزاده سلطان ابراهیم (شهر کهنه)، امامزاده روستای نوروزی، تپه باستانی نادری، یخچال و... که بیشتر اطراف شهر پراکنده‌اند.

اصلا نمی‌خواهیم شما را در شهر قوچان به انتظار بگذاریم، می‌رویم به راه‌گل، یعنی همان روستای رهورد. اهل معنی وجه تسمیه روستا را راه‌گل عنوان کرده‌اند، چون بهارش گلستان می‌شود و نمی‌توان مهاری بر احساس سرکش خویش زد.

ره آورد هم معنای دیگری است که برای روستا ذکر شده است معنی‌اش همان سوغات و ره‌آورد است. ‌

همچنان محو در رویا و واژگان، ناگهان خود را در روستا پیدا خواهیم کرد دیدار با مهاجرانی چند صد ساله که آمدند و دیگر به دیارشان بازنگشتند. روستا یک نقطه طلایی دارد درست مانند یک تصویر که ناخودآگاه به نقطه طلایی آن خیره خواهید شد، این نقطه درست در مرکز آبادی قرار دارد.

تپه‌ای است بلند و مرموز، روایتگر سرنوشت مردمانی که رخ در نقاب خاک کشیده‌اند. این تپه از گل رس ساخته شده است یعنی به عبارتی یک تپه دست ساخت است.

این تپه همچنین دارای راه‌های باریکی است. می‌گویند آثار و اشیای تاریخی بسیاری در این نقطه کشف شده است و درست همانند بسیاری از اشیای دیگر، پشت ویترین موزه‌های جهان خودنمایی می‌کنند، به نام ایران و به کام دیگران! تپه همچنین اتاق‌هایی داشته و آن گونه که نقل می‌شود این مکان محل دفن یک شهر تاریخی است به نام شهر رز.

این که با چه زبانی به همنشینی و همدردی با این بخش از تاریخ از دست رفته بنشینید را نمی‌دانیم. جالب است بدانید تمام اطراف روستای رهورد و این تپه، تپه‌های باستانی دیگری وجود دارد که هر لحظه نیشتر سودجویان به جانشان فرو می‌رود و از این بابت در امان نیستند.

علاوه بر این تپه‌ها، سردابه‌ای نیز کشف شده است که نزدیک ۵۰ جسد در آن برای ابد خفته بودند، روی دیوارها هم خطوطی حکاکی شده نمایان است.

تمام این آثار و تپه‌ها، چند دوره تاریخی را روایت می‌کنند که می‌توان با کشف رموز آنها، چند پرده دیگر از اسرار گذشتگان را کنار زد.

این موضوع خیلی هم اهمیت دارد چون آثار مکشوفه و نوع معماری آن همگی گویای این هستند که مردمان اصیل و صاحب منصبی همچون شاهان و شاهزادگان در این نقطه سکونت داشته‌اند. این هم بماند برای اهل فنش...

آب و هوای این منطقه کوهستانی است، مزارع و باغات نیز همچون پارچه مخملی بر قامت روستا گسترانیده شده است.

این چشم‌انداز بدیع، تحفه‌ای است از صانع یکتا و مردم سختکوش و خردمند این دیار به همت خویش، گنجی از دل خاک بر می‌آورند و آن را ارزانی دیگر همنوعان خویش می‌کنند. انگور، سیب و گندم مهم‌ترین حاصل دسترنجشان است.

کرباس‌بافی و جوال‌بافی بخش دیگری از هنرشان است، هنری پر از احساس و زیبایی، هنری که تاریخ را روایت می‌کند و بهترین نقشی است بر دیوار خانه‌هایتان.

‌اما جذاب‌ترین بخش سفر را باید به فصلش رفت. یکی از مراکز کشتی چوخه اینجاست، در آوردگاهی که نتیجه آن تنها مهربانی است، پهلوانی و رفاقت. باخت یا برد آن به اندازه‌ای مسلم است که جای نقدی بر جای نمی‌گذارد باید حتما شانه حریف را به خاک برسانید تا پیروز شوید.

می‌گویند دیگر انواع کشتی همچون فرنگی، آزاد و حتی جودو ریشه در همین کشتی چوخه دارد. ‌میان کوچه پس‌کوچه‌های روستا، نغمه‌ای محزون اما پر امید شنیده می‌شود. باید خوب گوش داد و درست در مسیر نوا پیش رفت. این نوا، هیچ زمینی نیست.

گویی خبر از دیگر جا می‌دهد. اهالی روستا اهل سازند و موسیقی، دوتار، مقامی والا دارد در میانشان. از این مردمان دوتارنوازان بزرگی همچون مرحوم علی حسین ابراهیم و استاد غلامحسین افکاری پا به عرصه گذاشته‌اند.

فکرش را بکنید یک روستا در همین سرزمینمان، روستایی که چندان هم بزرگ نیست اما مردمانی بزرگ دارد برخی اهل ورزشند از نوع حرفه‌ای، عده‌ای دل در گرو هنر دارند، بعضی به دست خویش خاک را کیمیا می‌کنند و... زندگی جاری است باید رفت و چند گاهی میانشان ‌زیست. (جام جم - ضمیمه چمدان)

سامان عابری