سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

لا اله الا الله


لا اله الا الله

خدایی بجز خداوند وجود ندارد ...... . در این عبارت کوتاه ، تمام ارزشهای والای مذاهب گنجانده شده است .:
خداوند وجود دارد و تنها خداوند وجود دارد .
این جمله ،خداوند را مترادف با هستی قلمداد …

خدایی بجز خداوند وجود ندارد ...... . در این عبارت کوتاه ، تمام ارزشهای والای مذاهب گنجانده شده است .:

خداوند وجود دارد و تنها خداوند وجود دارد .

این جمله ،خداوند را مترادف با هستی قلمداد می کند . خداوند ، همان " بودن " تمام موجودات است .خداوند از آفرینش خود جدا نیست .. و دو گانگی در میان نیست . فاصله ای نیست ، پس به هر چه که برخورد کنی ، هم اوست . درختان و رودخانه ها و کوهها ، همگی تجلیات خداوند هستند .

....

مذاهب به اصطلاح سازمان یافته در دنیا ، نوعی دو گانگی را تعلیم می دهند که خالق از مخلوق جداست ... و در " دنیا "نوعی اشتباه وجود دارد که باید از آن پرهیز کرد و آنرا ترک کرد .

....... ولی راه سلوک من ، طریق شادمانی است و نه تارک دنیایی.

.....طریقت ، راهی است که سالکان از آن به هماهنگی با کل نایل می آیند .

برای پیروی از این روش دو شرط اساسی وجود دارد :

۱) نخست " فقر " است ، فقر یعنی تهیدستی روحانی و بی نفس بودن ... فقیر روحانی کسی است که در او کسی نباشد .

اگر " فقر " را پی بگیری ، اگر آهسته آهسته مفهوم جدایی از هستی را دور اندازی ، نتیجه نهایی آن " فنا " خواهد بود .

فنا یعنی حالت " نبودن " ( None Being ) .... در این حالت تو فقط ناپدید می شوی ، ولی ناپدید شدن تو ، ظهور خداوند است .

اگر در حالت فنا باشی ، آ نگاه ناگهان ، از هیچ کجا ، حالتی دیگر زاده می شود که " بقا " نام دارد .

بقا یعنی بودن .....

نخست تو باید همچون یک نفس از بین بروی و همچون خداوند زاده شوی .

شبنم باید همچون شبنم از میان برخیزد و به اقیانوس بپیوندد . این " فناست " . ولی لحظه ای که شبنم ، به اقیانوس پیوست ، اقیانوس می شود ، و این " بقاست " .

..... اگر نفس دور انداخته شود ، عشق از همه جوانب فرا می رسد .

همانطور که طبیعت از "خلا " گریزان است ، خداوند نیز " خلا " را خوش نمی دارد .

نخستین چیز فقر است و

۲) دومین ، " ذکر "

فقر یعنی بی نفسی ، سادگی ، محلول کردن مفهوم " من " . و ذکر یعنی یاد آوری .

چون شخص از بین برود ، آنگاه حضور هست ، در آن حضور ، خدا را بیاد بیاور ، بگذار خدا در تو پژواک کند . لا اله الا الله

......صدای این ذکر، نوعی سرمستی در تو ایجاد می کند . این یکی از نیرومند ترین ذکرهاست که انسان آنرا کشف کرده است .

تنها با تکرار آن تو در درونت می یابی که چیزی روانت را می گرداند ، چیزی در تو دگرگون می شود . تو سبک می شوی ، عشق می شوی ، الهی می گردی .

.......

اگر تنها خدا وجود دارد ، پس منصور حق داشت که بگوید " انا الحق " .

از بخش اول کتاب راز - اشو - سخنرانی ۱۱ اکتبر ۱۹۷۸

حضرت رسول ( ص) : موتوا قبل ان تموتوا

مولوی : بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید در این عشق چو مردید ,همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید وز این مرگ نترسید کز این خاک بر آیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید وز این نفس ببرید که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید

یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

بمیرید بمیرید وز این ابر برآیید چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید

خموشید خموشید خموشی دم مرگ است هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید

مولوی :

بی حجابت باید آن ای دولباب مرگ را بگزین و بردران حجاب

نه چنان مرگی که در گوری روی مرگ تبدیلی که در نوری روی

عارف بزرگ دولابی : تا نمیریم ، یعنی تن به موت ندهیم و از آمال و آرزوها دست نکشیم ملاقات ( خدا ) حاصل نمی شود . ص۹۱ – مصباح الهدی

مرجع : http://mahsan.parsiblog.com/

محمد صالحی