سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
دختر ها چند برابر پسرها
این روزها که فرصت ادامه تحصیل برای دخترها بیشتر شده است، میبینیم که فارغالتحصیلان دانشگاهی دختر چند برابر پسر شده است و این به آن معناست که:
۱) از طرفی به خیل بیکاران جوان افزوده میشود.
۲) از طرف دیگر سن ازدواج رو به افزایش است.
این مشکل به دو دلیل پیش میآید:
الف) توقع دخترها (که حق آنهاست) بالا میرود.
ب) امکان مالی پسرها (که در رقابت شدیدی برای کار هستند، کمتر میشود) لذا ما رفتهایم مسئله را حل کنیم اما مسئله را منحل کردهایم!
این مشکل آنقدر حاد و اپیدمیک است که نیازی به توضیح بیشتر نیست.
اما راهحل کدام است؟به نظر نگارنده فاصله عقلی دخترها با پسرها حدود هشت سال است لذا باید دخترهای شش ساله با پسرهای ۱۵ ساله همطراز علمی گردند نه آنکه در سنین برابر کنکور بدهند زیرا نه تنها شانس قبولی پسرها کمتر میشود بلکه امکان ازدواج دخترها با همکلاسیهای همسن و سالشان نیز پایین میآید. البته این یک راهحل عقلانی است که میشود به آن اندیشید.آنچه پیشنهاد شد نباید به منزله تبعیض تلقی گردد بلکه تفاوت معناداری است این که: «هستی زنها را بر مردها برتری داده است!»
● ازدواج واجب است
مادری در جلسه مشاوره گفت: در همسایگی ما زن و مرد مسن بدون بچهای هستند که از بچه کوچک من نگهداری میکردند و خود را به او بابا و مامان معرفی کردهاند. حالا که بچه دو، سه ساله شده است دچار مشکلاتی شده از جمله:
۱) از پیش آنها تکان نمیخورد! در دوری از آنها بیتابی میکند!
۲) من و پدرش را مانند غریبهها نگاه میکند!
۳) با بچههای دیگر هم سازگاری ندارد و فقط بزرگترها را قبول دارد!
۴) هر چه میخواهد باید برایش فراهم شود وگرنه جیغ میزند.
دخترک کوچولو را که دیدم، چند ویژگی داشت از جمله:
الف) دختر بودن و مهرورزی و مهرطلبی داشتن.
ب) فرزند اول بودن و یکه تاز میدان خانواده.
ج) با غیر بچه سر و کار داشتن و احساس بزرگی کردن.
د) باجگیری مرتب و چپ و راست ناز کردن برای پدر و مادر.
در هر صورت، توصیههای مشاور چنین است:
۱) بچهها را در محیطی طبیعی و فضایی عادی بار آورید، از گذاشتن بچهها در مهدکودکهای آنچنانی پرهیز کنید.
۲) بچهها را برای دوست داشتن دیگران و رها شدن از خستگی خودتان به فاصله بلندمدت از خود دور نگه ندارید.
۳) یا اصلا فرزند نیاورید یا لااقل دو فرزند به فاصله سه تا چهار سال.
۴) در هر صورت یادمان باشد که عنان هیچ چیز را به دست غیر ندهیم .
● راز زندگی شاد
رازهای زندگی شاد را در چند خط نمیتوان بازگو کرد، پس در هر شماره رازی از آن را برایتان خواهیم گفت. یکی از رازهای زندگی شاد که البته از مهمترین آنان است، «آرامش» میباشد. دقت کردهاید، زمانی که در هنگام تعطیلات در ساحل دریا هستید، چه احساس زیبایی دارید اما این نوع آرامش کافی نیست، چون زودگذر است ما نیازمند آرامشی هستیم که در همه حال حتی زمانی که در ترافیکهای سنگین شهری گیر کردهایم یا در صف مترو و اتوبوس هستیم، به سراغمان بیاید. برای رسیدن به این آرامش ابتدا باید ذهنمان را آماده کنیم. رسیدن به آرامش بدین معنا نیست که شما هیچگاه عصبانی نشوید، صدای خود را بلند نکنید یا در مورد اعمال گذشته خود افسوس نخورید، تنها درخواست این وظیفه این است که شما از تجربیات گذشته خود درس بگیرید و اشتباهات قبلی خود را تکرار نکنید، هر شب پیش از اینکه به خواب بروید، تمام اعمال آن روز خود را مورد بررسی قرار دهید و ببینید آیا سخنی که گفتهاید یا عملی که انجام دادهاید شما را از دستیابی به آرامش دور کرده؟
اگر متوجه شدید که اعمالی انجام دادهاید که به نوعی اشتباه بوده یا میتوانستید آنها را بهتر انجام دهید، تصمیم بگیرید که همین فردا آنها را اصلاح کنید و خود را در آرامش درونی، ماندگار سازید. به یاد داشته باشید زمانی میتوانید آرامش و صلحپذیری خود را به دیگران عرضه کنید که ابتدا عشق و آرامش را در وجود خود عملی سازید. ضمن اینکه برای رسیدن به این راز یعنی زندگی شاد، باید آرامش را تمرین کنید، اگر شما آرامش درونی خود را در کمال صداقت و اصالت با دیگران تقسیم کنید، مطمئن باشید که اطرافیان نیز با آغوش گرم، پذیرای آن خواهند شد.
● پدر و مادر سنتی، دختر و پسر صنعتی
یکی از موارد مکررا که به مشاور مراجعه میشود، مداخله دلسوزانه ولی غیرمنصفانه پدر و مادرهای سنتی است که صاحب دختر و پسرهای تحصیلکرده و دارای مراتب علمی بالا هستند.قطعا هر پدر و مادری دوست دارد که فرزندش خوشبخت شود، اما دوست داشتن باید توام با مصلحتاندیشی باشد وگرنه میشود دوستی خاله خرسه!مراجعاتی داشتهام که پدرهای بازنشسته و پرمدعا برای فرزندان برجسته ولی بیادعای خود تصمیمات صددرصدی گرفتهاند لذا باعث نفاق شدهاندیا ازدواج فرزندانشان صورت نگرفته است یا آنکه با تلخکامی خاتمه یافته است.
در ذیل پیشنهادهایی میکنیم که عبارتند از:
۱) پدر و مادرهای نسل گذشته محترمند ولی نظرشان باید جنبه مشاورهای داشته باشد، نه مباشرهای. همانگونه که پیامبر خدا هم با مردم مشورت میکرد ولی موظف بود خودش تصمیم بگیرد.
۲) خواستگاران و عروس و دامادهای تحصیلکرده جوان، خیلی لطف میکنند که نظر پدر و مادرهایشان را میپرسند و آنها را در جریان امور خود قرار میدهند ولی سعی کنند که قبل از آنکه گره عاطفی بینشان محکم شود مشورت کنند تا در مخمصه تبدیل تصمیم به تردید قرار نگیرند.
۳) البته، در هر صورت بزرگترها باید نظر به وصل داشته باشند، نه به فصل.
۴) جوانان تحصیلکرده و دارای آینده (شغل و شان) باید الگوی ازدواج خود را مشارکتجویانه قرار دهند، نه رقابتی و شرکمآبانه!
● ظرفیت شما چقدر است!
اگر با آدمهایی که ظرفیت ندارند، برخورد کرده باشید این جمله را تایید میکنید که به بعضیها اگر «رویه» بدهید باید «آستری» را هم بدهید.به قول معروف «اگر نعل اسبی را پیدا کنند سراغ اسبش را هم میگیرند». مسئله، مسئله ظرفیت است. امری که مدیریت میخواهد. مدیریت اینکه باید اول طرفمان را بشناسیم و بعد با او مراوده کنیم. متاسفانه بعضیها از تقدم در سلام دیگران هم سوءاستفاده میکنند، یعنی اگر دو بار پشت سر هم به آنها سلام کنی، دفعه سوم سلام را از تو طلبکارانه میخواهند.
راستی، ظرفیت شما چقدر است؟
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست