پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

توتالیتاریسم


توتالیتاریسم

والدمار گوریان ۵۴ ۱۹۰۳ در روسیه به دنیا آمد ولی در آلمان بزرگ شد پس از آنکه هیتلر به قدرت رسید, نخست به سوئیس و سپس به امریکا مهاجرت کرد و به مقام استادی دانشگاه رسید و با نوشته های نافذش در میان روشنفکران مقامی برجسته پیدا کرد

والدمار گوریان (۵۴-۱۹۰۳) در روسیه به دنیا آمد ولی در آلمان بزرگ شد. پس از آنکه هیتلر به قدرت رسید، نخست به سوئیس و سپس به امریکا مهاجرت کرد و به مقام استادی دانشگاه رسید و با نوشته های نافذش در میان روشنفکران مقامی برجسته پیدا کرد. او از نخستین روشنفکرانی بود که بر ضد جنبش های ضددموکراسی، خواه فاشیسم و خواه بلشویسم، کمر به مبارزه فکری بست. هانا آرنت در یکی از کتاب هایش فصلی جذاب به او اختصاص داده است. نوشته یی که گزیده هایی از آن در اینجا ترجمه شده است یک سال پیش از مرگ او به نگارش در آمد. ع.ف

«توتالیتاریسم» نخست در عصر ما پیروزمندانه در ایتالیا ظاهر شد و سپس به آلمان سرایت کرد؛ ولی رژیمی که امروز تجسم نیرومندترین شکل توتالیتاریسم است هرگز به پذیرفتن آن تن نداده است. سران رژیم شوروی نخواسته اند که دوشادوش فاشیسم و نازیسم متعلق به جبهه توتالیتاریسم شمرده شوند. حزب حاکم شوروی رسماً نمی پذیرد که گروه نخبگان حاکم بر توده ها است و به حکم سرنوشت باید بر آنها چیرگی و رهبری داشته باشد... لنین در کتاب «دولت و انقلاب» (۱۹۱۷) اعلام کرده بود که دولت خواهد پژمرد و مآلاً برخواهد افتاد. ولی حتی اکنون، آن روز موعود به آینده یی بسیار دور فراسوی هرگونه محاسبه بشری موکول می شود، و دولت قدر قدرت شوروی گرچه واقعیتی پابرجا و پذیرفته است، اعتقاد به رخت بربستن دولت رها نشده است. امروز این اعتقاد ناکجاآبادی یکسره تحت الشعاع رژیم سیاسی موجود است. بنابراین، می توان گفت که چون توتالیتاریسم در آلمان فرصت کافی نیافت و عمر کوتاه داشت، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی گرچه از پذیرش نام توتالیتاریسم سر باز می زند، اکنون ناب ترین شکل موجود آن است...

توتالیتاریسم چیست؟ غالباً فرقی میان توتالیتاریسم و حکومت مطلقه گذاشته نمی شود. همه رژیم های فاقد احزاب و مجالس متشکل از نمایندگان منتخب از مصادیق حکومت مطلقه به شمار می آیند... بنابراین، توتالیتاریسم صورت مدرن استبداد دانسته می شود. گروهی تشنه قدرت با استفاده از وسایل مردم فریبانه برای حفظ و گسترش قدرت نامحدود و مهارگسیخته خود، بر مسند قدرت می نشیند. در عصر ما، به دلیل پیشرفت های فنی و اختراعاتی که تمرکز و کاربرد سریع قدرت و دخل و تصرف در افکار عمومی و حتی شکل دادن به آن را امکان پذیر می سازند، وسایل مذکور به ویژه هراس انگیز و کارآمد شده اند. غدر توتالیتاریسمف نه به راستی رهبران سطوح پایین تر وجود دارند، نه گروه های اجتماعی مستقل، نه حقوقی سنتی به جای مانده از گذشته، و نه چیزی به اسم خادمان و شایستگان تاریخی.

بنابراین، هیچ چیزی نیست که بتواند بر حاکمان مطلق العنان توتالیتر نظارت کند و بر آنها مهار بزند. فرق شایان تاکید نظام توتالیتر با حکومت های استبدادی و خودکامه گذشته به استفاده آن از فشارهای اقتصادی و تکنولوژیک و به کارگیری ظاهر افکار عمومی است. حکومت های توتالیتر و جبار امروزی، دیگر به «حق الاهی» متشبث نمی شوند، ولی ادعا دارند که اراده راستین توده های مردم و «کشور واقعی» را نمایندگی می کنند و هدفشان مبارزه با افسانه دموکراسی است که آلت دست صاحبان انگل وار منافع خاص است و وحدت مردم را با تشکیل حزب های رنگارنگ نابود می کند. حکومت توتالیتر مدعی است که چون تنها یک حزب، مثلاً حزب کمونیست، وجود دارد که به معنای حزب توده های زحمت کش تولیدکننده است و همه استثمارگران و نمایندگانشان سرکوب شده اند، پس خود آن مظهر دموکراسی «راستین» است...

بنابراین، می توان گفت که صورت های مختلف توتالیتاریسم، یعنی نازیسم و کمونیسم، مذاهبی سیاسی - اجتماعی و سکولار و از ویژگی های عصر ما باید دانسته شوند. نهضت های توتالیتر جای خداوند و نهادهای دینی را می گیرند؛ رهبرانشان به مرتبه خدایی رسانده می شوند؛ تظاهرات توده گیری که ترتیب می دهند آیین های مقدس به شمار می روند؛ تاریخ نهضت به تاریخ قدسی رستگاری بدل می گردد؛ و تبلیغ می شود که دشمنان و خائنان همان گونه که شیطان می کوشد خادمان مدینه الاهی را نابود کند، هیچ گاه از مانع تراشی در راه رسیدن به هدف موعود بازنمی ایستند.

علاوه بر مناسک و ضوابط مقدس، اعتقادات جزمی و دگرگونی ناپذیر و اطاعت کورکورانه و لعن مرتدان با استناد به حقیقت مطلق نیز وجود دارد. این حقیقت مطلق را رهبران نهضت کشف و ابلاغ می کنند. نظریه یی که نهضت بر آن استوار است بعضی شعارها و ضوابط را نیز شامل می شود که در نازیسم نژادپرستی و در بلشویسم پیکار طبقاتی و ضدیت با سرمایه داری است. ولی چون رهبری نهضت دارای حق نامحدود تفسیر و تفسیرهای مجدد است، سیاست در رژیم های توتالیتر از انعطاف برخوردار می شود...

ساخت رسمی این ایده سالاری یا مذهب سیاسی - اجتماعی چگونه است؟ اساس کار اعتقاد است. قوانینی در جامعه و اقتصاد و زیست شناسی وجود دارد که سرپیچی ناپذیر است. پس از پیکارهای سخت، نیروهای نشات یافته از خوبی و پاکی پیروز می شوند و نظم صحیح استقرار می یابد. پیروزی آن نیروها وابسته به نخبگانی است که یا به نمایندگی گروه های بهره مند از برتری نژادی قد برافراشته اند، یا گروه هایی که توده ها را از منافع حقیقی خویش آگاه می کنند.

چیرگی چنین گروه ها برای رستگاری جهانیان نه تنها ضروری است، بلکه باید گفت عین رستگاری جهان است. ایدئولوژی توتالیتاریسم به معنای الوهیت بخشیدن به نظام قدرت است. مدیریت نظام قدرت را گروهی به دست دارند که در مقام موسس آن به وجود آمده اند. بنابراین، نظام قدرت از یک سو دستگاهی است که ادعا دارد قادر به پاسخ گفتن به همه پرسش ها و حل کلیه مشکلات با استناد به نظریه است، و از سوی دیگر دستگاهی است انعطاف پذیر، زیرا بر وفق تصمیمات و منافع نخبگان حاکم می تواند با هر وضعیتی سازگار شود.

انتقاد غیرمجاز از جزئیات و استدلال های عقلی در رد خطوط کلی، بی تاثیر است و فقط به جلوه نادانی و خباثت کسانی تعبیر می شود که از دیدن کل حقیقت عاجزند. فرد باید خویشتن را فدای تحرک جمعی کند. امروز ممکن است به کمال نرسیده باشیم، ولی فردا که به کمال رسیدیم و جامعه بی طبقه یا رایش سوم پا به عرصه هستی نهاد، نقصان امروز توجیه می شود. در بیان ضرورت مشی سیاسی توتالیتر و در اثبات ضرورت آن، از توجیهات علمی و «اخلاقی» استفاده می شود. ایدئولوژی توتالیتر سرانجام به جایی می رسد که به جز صورت ظاهر چیزی از آن باقی نمی ماند. در زمان استالین، پژمردن و برافتادن دولت به دورانی عملاً فراسوی تاریخ بشر موکول می شد، ولی اعتقاد به آن اهمیت اساسی داشت. این اعتقاد لزوم تحرک ابدی را توجیه می کند و همه کارهای رژیم توتالیتر را ناشی از ضرورت حفظ وحدت و منطبق با منطق نظام جلوه می دهد...

جامعه توتالیتر از هم می پاشد و در هرج و مرج فرو می رود اگر نتوان به یاری نظریه مصنوعی توتالیتر که منطبق با قوانین حاکم بر جامعه و تاریخ است از فروپاشی آن جلوگیری کرد... ایده سالاری به معنای گونه یی ایدئولوژی برای ادامه حاکمیت گروهی است که از راه ترور و ارعاب و سازماندهی و دستکاری و تبلیغ، نظام سلطه مطلق برقرار کرده است.

والدمار گوریان :: ترجمه: عزت الله فولادوند