شنبه, ۲۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 15 February, 2025
مجله ویستا

ارتباطات جمعی و فرهنگ نوشتهٔ دنیس مك كوایل


از اولین روزهای آغاز پژوهش در ارتباطات جمعی دیدگاه های متفاوتی از سوی «فرهنگ شناسان » در مورد وسایل ارتباط جمعی شكل گرفت شكل گیری چنین دیدگاه هایی به خصوص تحت تأثیر علوم انسانی اعم از ادبیات , زبان شناسی و فلسفه قرار داشت دیدگاه هایی كه از اكثر گرایش های علوم اجتماعی در مباحث رایج و مشهور علوم ارتباطات , متمایز بودند

رویكرد فرهنگ‌شناسان‌

از اولین‌ روزهای‌ آغاز پژوهش‌ در ارتباطات‌ جمعی‌ دیدگاه‌های‌ متفاوتی‌ از سوی‌ «فرهنگ‌شناسان‌» در مورد وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ شكل‌ گرفت‌. شكل‌گیری‌ چنین‌ دیدگاه‌هایی‌ به‌خصوص‌ تحت‌تأثیر علوم‌ انسانی‌ (اعم‌ از ادبیات‌، زبان‌شناسی‌ و فلسفه‌) قرار داشت‌؛ دیدگاه‌هایی‌ كه‌ از اكثر گرایش‌های‌ علوم‌ اجتماعی‌ در مباحث‌ رایج‌ و مشهور علوم‌ ارتباطات‌، متمایز بودند. در برخی‌ نقاط‌ و یا بعضی‌ از موضوعات‌، هر دو روش‌ با هم‌ یكی‌ شده‌ و منطبق‌ می‌گردند اگر چه‌ اختلاف‌ اساسی‌ در نحوهٔ‌ نگرش‌ و روش‌های‌ تحقیق‌ باقی‌ می‌ماند. ارایه‌ بیانی‌ ساده‌ از محتوای‌ دیدگاه‌ فرهنگ‌شناسان‌، كار آسانی‌ نیست‌ اما معمولاً این‌ كار با توجه‌ به‌ نظرات‌ موجود در یك‌ متن‌ علمی‌ و تعبیر و درك‌ معانی‌ موجود در آن‌ انجام‌ می‌پذیرد. فیسك‌ (۱۹۸۱) فرهنگ‌ را چنین‌ تعریف‌ می‌كند: «فراگرد مستمر تولید معنا كه‌ ناشی‌ از تجربهٔ‌ اجتماعی‌ ماست‌» این‌ دیدگاه‌ كه‌ فرهنگ‌ را فراگردی‌ سیال‌ می‌داند، با دیدگاه‌ قدیمی‌تر در تعارض‌ است‌؛ دیدگاهی‌ كه‌ فرهنگ‌ را با الگوهای‌ ثابت‌ و یا نتایج‌ فعالیت‌های‌ فرهنگی‌ (خصوصاً اشیاء فرهنگی‌ دارای‌ ارزش‌) برابر می‌دانست‌. دریافت‌ مفهوم‌ فرهنگ‌ مستلزم‌ خوانش‌ (قرائت‌) متون‌ است‌، اصطلاحی‌ كه‌ شامل‌ دامنهٔ‌ وسیعی‌ از مواردی‌ است‌ كه‌ به‌ صورت‌ نمادین‌ رمزگذاری‌ شده‌ است‌. مواردی‌ چون‌ كالاها، لباس‌ها، زبان‌، فعالیت‌های‌ اجتماعی‌ و تصور بیشتر قراردادی‌ در مورد همهٔ‌ انواع‌ تولیدات‌ رسانه‌ها (مانند: برنامه‌های‌ تلویزیون‌، كتاب‌ها، ترانه‌ها، فیلم‌ها و غیره‌).رهیافت‌ فرهنگ‌شناسان‌ شامل‌ همهٔ‌ جنبه‌های‌ تولید، اَشكال‌ و دریافت‌ متون‌ در معنا و گفتمان‌هایی‌ كه‌ پیرامون‌ آن‌ وجود دارد، می‌باشد. در این‌ حال‌، رسانه‌های‌ جمعی‌ به‌ ناچار در دامنهٔ‌ تغییرات‌ مطالعات‌ فرهنگی‌ می‌افتد؛ مطالعاتی‌ كه‌ دامنهٔ‌ تغییر مرجع‌ وسیعی‌ دارد و فقط‌ موضوعات‌ و نظریه‌های‌ اندكی‌ وجود دارد كه‌ همدیگر را پوشش‌ دهد.

ارتباطات‌ و فرهنگ‌

جیمز كرِی‌ (۱۹۷۵) نظریه‌ای‌ در چارچوب‌ مدل‌ آیینی‌ به‌ عنوان‌ جایگزین‌ نظریه‌ «انتقالی‌» ـ كه‌ تئوری‌ مسلط‌ در ارتباطات‌ محسوب‌ می‌شد ـ پیشنهاد كرد. او از روشی‌ در مطالعهٔ‌ ارتباطات‌ و جامعه‌ حمایت‌ كرد كه‌ در آن‌ فرهنگ‌ نقش‌ محوری‌ می‌یابد. او می‌گوید: «زندگی‌ اجتماعی‌ فراتر از قدرت‌ و تجارت‌ است‌... زندگی‌ اجتماعی‌ شامل‌ مشاركت‌ در تجربه‌ زیبایی‌ شناختی‌، عقاید دینی‌، ارزش‌ها و احساسات‌ فردی‌ و باورهای‌ روشنفكرانه‌ ـ نظم‌ آیینی‌ ـ نیز می‌باشد.» (كرِی‌، ۱۹۸۸، ص‌ ۳۴) . در این‌ راستا او ارتباطات‌ را فراگردی‌ نمادین‌ توصیف‌ می‌كند كه‌ واقعیت‌ در آن‌ ساخته‌، نگهداری‌ و بازسازی‌ می‌شود و انتقال‌ می‌یابد. (ص‌ ۲۳)

برای‌ فهم‌ بیشتر رابطهٔ‌ میان‌ ارتباطات‌ جمعی‌ و فرهنگ‌ نیازمند دقت‌ بیشتر در مورد مفهومی‌ می‌باشیم‌ كه‌ خود را به‌ عنوان‌ موضوع‌ مطالعه‌ معرفی‌ می‌كند. زمانی‌ كه‌ از اصطلاح‌ «فرهنگ‌» استفاده‌ می‌شود، این‌ مسأله‌ خود به‌ شیوه‌ مختلف‌ مشكلاتی‌ را پدید می‌آورد؛ مشكلاتی‌ كه‌ خود انعكاسی‌ از پیچیدگی‌ این‌ پدیده‌ است‌. كرِی‌ فرهنگ‌ را به‌ عنوان‌ یك‌ فرایند معرفی‌ می‌كند اما می‌توان‌ فرهنگ‌ را به‌ برخی‌ از صفات‌ مشترك‌ موجود در یك‌ گروه‌ انسانی‌ مرتبط‌ دانست‌ (صفاتی‌ چون‌ محیط‌ مادی‌، ابزار، مذهب‌، مراسم‌ و فعالیت‌ها با همه‌ روش‌های‌ زندگی‌). فرهنگ‌ همچنین‌ می‌تواند در ارتباط‌ با متون‌ و اشیاء نمادین‌ دیده‌ شود؛ اشیاء نمادینی‌ كه‌ معانی‌ خاصی‌ را به‌ وسیله‌ و برای‌ مردمی‌ با هویت‌ فرهنگی‌ معین‌ در بردارد.

به‌ سوی‌ تعریف‌ فرهنگ‌

پس‌ از استخراج‌ نكته‌های‌ اصلی‌ موجود در كابردهای‌ متفاوت‌ از اصطلاح‌ «فرهنگ‌»، می‌توان‌ ویژگی‌های‌ ذیل‌ را برای‌ آن‌ برشمرد. اولاً فرهنگ‌ چیزی‌ است‌ جمعی‌ و دیگران‌ در آن‌ سهیم‌اند (هیچ‌ فرهنگ‌ فردی‌ خالصی‌ وجود ندارد). ثانیاً فرهنگ‌ باید در قالب‌ نمادین‌ بیان‌ شود. چه‌ برخی‌ از آنها موردنظر باشد یا نباشد. ثالثاً فرهنگ‌ دارای‌ برخی‌ الگوهاست‌؛ این‌ الگوها بعضی‌ها نظام‌ (Order) و بعضی‌ دیگر روال‌ (قاعده‌) است‌.بنابراین‌ دارای‌ ابعاد قابل‌ ارزیابی‌ خواهد بود (البته‌ این‌ در صورتی‌ است‌ كه‌ میزان‌ مطابقت‌ با یك‌ الگوی‌ مبتنی‌ بر فرهنگ‌ موردنظر باشد). رابعاً فرهنگ‌ دارای‌ استمراری‌ پویا، در طول‌ زمان‌ (بوده‌ و یا) هست‌ (فرهنگ‌ تغییر می‌كند و تاریخچه‌ و آینده‌ای‌ بالقوه‌ دارد). شاید عمومی‌ترین‌ و زیربنایی‌ترین‌ ویژگی‌ فرهنگ‌، ارتباطات‌ است‌. زمانی‌ كه‌ فرهنگ‌ها نتوانستند پیشرفت‌ كنند و باقی‌ بمانند و یا نتوانستند توسعه‌ یابند و یا به‌طور معمول‌ به‌ موفقیت‌ دست‌ یابند، زمانی‌ بود كه‌ ارتباطات‌ در آن‌ وجود نداشت‌. سرانجام‌ برای‌ مطالعهٔ‌ فرهنگ‌ باید جایگاه‌ آن‌ را تعیین‌ كنیم‌. اساساً سه‌ جایگاه‌ برای‌ مطالعهٔ‌ فرهنگ‌ وجود دارد. مردم‌، اشیاء (متون‌ و مصنوعات‌) و فعالیت‌های‌ انسانی‌ (یعنی‌ رفتارهایی‌ كه‌ در اجتماع‌ شكل‌ یافته‌ است‌). هر یك‌ از جنبه‌های‌ تولید و استفاده‌ از رسانه‌های‌ جمعی‌، دارای‌ یك‌ بُعد فرهنگی‌ است‌ و این‌ موضوع‌ دلالت‌های‌ آشكاری‌ را بر لزوم‌ مطالعهٔ‌ ارتباطات‌ جمعی‌ به‌ دست‌ می‌دهد. ما می‌توانیم‌ مردم‌ را به‌ عنوان‌ تولیدكنندگان‌ متون‌ رسانه‌ای‌ مدنظر قرار دهیم‌؛ متونی‌ كه‌ دارای‌ بار فرهنگی‌ است‌. یا آنها را به‌ عنوان‌ خوانندگان‌ این‌ متون‌ بررسی‌ كنیم‌؛ متونی‌ كه‌ مردم‌ مفاهیم‌ فرهنگی‌ از آن‌ دریافت‌ می‌كنند؛ همان‌ مفاهیمی‌ كه‌ در بردارندهٔ‌ دلالت‌هایی‌ برای‌ دیگر ابعاد زندگی‌ اجتماعی‌ آنهاست‌. ما می‌توانیم‌ خود متون‌ و مصنوعات‌ (از قبیل‌ فیلم‌ها، كتاب‌ها، نشریات‌) و قالب‌های‌ نمادین‌ و مفاهیم‌ (قابل‌ برداشت‌) احتمالی‌ آنها را مدنظر قرار دهیم‌. شاید بخواهیم‌ فعالیت‌ سازندگان‌ برنامه‌های‌ رسانه‌ها یا مصرف‌كنندگان‌ آن‌ را مطالعه‌ كنیم‌. تركیب‌ مشتریان‌ (مخاطبان‌) رسانه‌ها و رفتارشان‌ (یعنی‌ فعالیت‌های‌ پیرامون‌ انتخاب‌ و استفاده‌ از رسانه‌) به‌طور معمول‌ قبل‌، بعد و در خلال‌ استفاده‌ از رسانه‌ها به‌ صورت‌ فرهنگی‌ شكل‌ داده‌ می‌شود.

مشخصات‌ فرهنگ‌

به‌ صورت‌ جمعی‌ شكل‌ می‌گیرد و حفظ‌ می‌شود، بیان‌ نمادین‌، نظم‌یافته‌ و به‌طور متفاوتی‌ ارزشگذاری‌ می‌شود، دارای‌ الگویی‌ نظامند، پویا و در حال‌ تغییر، قابل‌ ارتباط‌ در گسترهٔ‌ زمانی‌ و مكانی‌

موضوعات‌ پژوهش‌

با روشن‌ كردن‌ چند سؤال‌ اصلی‌ و مباحث‌ نظری‌ كه‌ در مورد آن‌ مطرح‌ است‌، می‌توان‌ دامنهٔ‌ وسیع‌ بحث‌ را محدود كرد. به‌ صورت‌ تاریخی‌، اولین‌ مسألهٔ‌ فرهنگی‌ كه‌ در حوزهٔ‌ مباحث‌ نظریه‌پردازی‌ رسانه‌ای‌ به‌ وجود آمد.ویژگی‌های‌ فرهنگ‌ جدیدی‌ بود كه‌ توسط‌ ارتباطات‌ جمعی‌ پدیدار شد. فرهنگ‌ توده‌وار معمولاً در جهت‌ محتوایی‌ (متون‌ فرهنگی‌) شكل‌ می‌گیرد ولی‌ بنا به‌ نیاز ناشی‌ از استفاده‌ از رسانه‌های‌ جمعی‌، توسعه‌ می‌یابد و تقریباً همیشه‌ در بردارندهٔ‌ دیدگاه‌ مردم‌ به‌ عنوان‌ توده‌ است‌ ـ توده‌: شكل‌ جدیدی‌ در كلیت‌ جامعه‌ است‌ كه‌ اغلب‌ تصور می‌شود هیچ‌ فرهنگی‌ از خود ندارد. پیدایش‌ «فرهنگ‌ رسانه‌ای‌» مستقل‌، اسباب‌ بازنگری‌ در مورد طبیعت‌ «فرهنگ‌ عامه‌» را فراهم‌ كرد. فرهنگ‌ عامه‌ امروزه‌ نه‌ تنها به‌ عنوان‌ شاخهٔ‌ پیش‌پا افتاده‌ تلقی‌ نمی‌شود ـ تولید انبوه‌ برای‌ مصرف‌ انبوه‌ ـ بلكه‌ شاخهٔ‌ جدید و ضروری‌ از خلاقیت‌ فرهنگی‌ و سرگرمی‌ به‌شمار می‌آید (شودسون‌ ۱۹۹۱، مك‌ گویگان‌ ـ ۱۹۹۲). مقولهٔ‌ فرهنگ‌ جمعی‌ همچنین‌ باعث‌ پیدایش‌ «نظریهٔ‌ انتقادی‌ فرهنگی‌» شد كه‌ در مقابل‌ سایر موضوعات‌، باعث‌ گسترش‌ توجه‌ به‌ مقولاتی‌ چون‌ «جنسیت‌» و «خُرده‌ فرهنگ‌ها» در باب‌ ارتباطات‌ جمعی‌ شد. دومین‌ موضوع‌ اصلی‌، اهمیت‌ و اعتبار بالقوه‌ تكنولوژی‌ جدید برای‌ ایفای‌ نقشی‌ در پیدایش‌ دنیای‌ نوین‌ با توجه‌ به‌ نظریه‌ «رسانه‌ای‌ شدن‌» است‌ كه‌ پیش‌ از این‌ مورد توجه‌ قرار گرفت‌. تكنولوژی‌ ارتباطات‌ راهی‌ را هموار می‌كند كه‌ ممكن‌ است‌ ما در آن‌، دنیای‌ اجتماعی‌ و جایگاه‌ خود را بیابیم‌. همچنین‌ می‌توان‌ از جنبه‌های‌ سیاسی‌ ـ اقتصادی‌ تولید سازمان‌ یافته‌ فرهنگ‌ یاد كرد كه‌ صنایع‌ رسانه‌های‌ جمعی‌ نماینده‌ آن‌ است‌. امروزه‌ رسانه‌ یك‌ «صنعت‌ آگاهی‌» تلقی‌ می‌شود و همان‌ اندازه‌ كه‌ تغییرات‌ فرهنگی‌ آن‌ را هدایت‌ می‌كند، تحت‌ كنترل‌ منطق‌ اقتصادی‌ نیز هست‌.جنبهٔ‌ مهم‌ مسأله‌ این‌ است‌ كه‌ سخت‌افزار ارتباطات‌، فرهنگِ كالایی‌ شده‌ را در قالب‌ نرم‌افزار تولید می‌كند و این‌ نرم‌افزارها در بازارهای‌ رو به‌ گسترش‌، معامله‌ می‌شود. نكتهٔ‌ مهم‌ دیگر در این‌ باب‌ بین‌المللی‌ شدن‌ تولید و توزیع‌ است‌. صنایع‌ عمدهٔ‌ رسانه‌ای‌، فرهنگ‌ نوعی‌ خود را (از جهت‌ متون‌ رسانه‌ای‌) غالباً به‌ شكل‌ جهانی‌ عرضه‌ می‌كنند. حتی‌ زمانی‌ كه‌ برنامه‌ها در شكل‌ متفاوت‌ زبان‌های‌ محلی‌ و ملی‌ ظاهر می‌شود، این‌ مسأله‌ صادق‌ است‌. این‌ موضوع‌ باعث‌ طرح‌ نظریه‌ و تحقیقاتی‌ در زمینه‌ اعتبار و اهمیت‌ «هویت‌ فرهنگی‌» و استقلال‌ و تمایز راه‌های‌ از پیش‌ موجود زندگی‌ و نظام‌های‌ اعتقادی‌ می‌شود. همچنین‌ بحث‌ مشابهی‌ در مورد هویت‌ فرهنگی‌ و استقلال‌ در سطح‌ خُرده‌ فرهنگ‌ها مطرح‌ می‌شود و این‌ بحث‌ روش‌ استفاده‌ از رسانه‌ و پذیرش‌ آن‌ را كه‌ با تجربهٔ‌ ملموس‌ و زندهٔ‌ فرهنگی‌ و اجتماعی‌ كامل‌ شده‌ و تطبیق‌ داده‌ می‌شود؛ فرا می‌گیرد.

موضوعات‌ نظریه‌ فرهنگی‌ رسانه‌ها

فرهنگ‌ توده‌ای‌ و فرهنگ‌ عامه‌، اثرات‌ تكنولوژی‌ ارتباطات‌، كالایی‌ شدن‌ فرهنگ‌، جهانی‌شدن‌، هویت‌ فرهنگی‌، جنسیت‌ و خُرده‌ فرهنگ‌

مكتب‌ فرانكفورت‌ و نظریهٔ‌ انتقادی‌

مباحث‌ انتقادی‌ در مورد فرهنگ‌توده‌ای‌ به‌ صورت‌ اجتماعی‌، حداقل‌ به‌ اواسط‌ قرن‌ نوزدهم‌ باز می‌گردد و در اواسط‌ قرن‌ بیستم‌ در كارهای‌ اف‌.ار. لیویس‌ و پیروانش‌ در زمینه‌ نقد اجتماعی‌ ادبی‌ در انگلستان‌ تجسم‌ می‌یابد. همچنین‌ حركت‌ بعدی‌ كه‌ (به‌ صورت‌ غیرمستقیم‌) در برپایی‌ نظریه‌ای‌ اساسی‌تر و انتقادی‌تر (مردم‌گرا) تأثیر گذاشت‌، كارهای‌ ریچارد هوگارت‌، ریموند ویلیامز و استوارت‌ هال‌ بود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.