چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

سرما خوردگی روحی


سرما خوردگی روحی

با اصطلاح افسردگی خیلی بیگانه نیستیم شاید هر یک از ما به خودی خود در طول هفته و یا ماه دچار چنین احساسی می شویم

با اصطلاح افسردگی خیلی بیگانه نیستیم. شاید هر یک از ما به خودی خود در طول هفته و یا ماه دچار چنین احساسی می شویم. احساس رنج، اندوه، نگرانی، نداشتن انگیزه و... این احساس شاید برای برخی مان در فصل پاییز و یا زمستان به نوعی پررنگ تر از همیشه باشد. به هر روی به این بیماری شایع خصوصا در جوانان پرداخته ایم. بیماری که به دلیل همین شایع بودنش به سرماخوردگی روانپرشکی لقب گرفته است و حدودا ۱۵ تا ۲۰ درصد بزرگسالان در سطح قابل توجهی از نشانه های آن رنج می برند.

بنابراین بهتر است با شناخت این بیماری روحی و نشانه های آن بتوانیم پیشگیری های لازم در این باره انجام دهیم. صحبت های «عادل مهری» کارشناس ارشد بالینی را در این باره می خوانیم: در زبان روزمره اصطلاح افسرده برای اشاره به یک حالت احساسی، واکنش به یک موقعیت و سبک رفتار مختص به فرد به کار می رود. احساس افسردگی معمولا به عنوان « اندوه » شناخته می شود و امکان دارد در هوای بارانی، سرمای گزند، یا بعد از منازعه با یک دوست رخ بدهد. موقعیتی که انتظار می رود شادیآور باشد غالبا به چنین احساس اندوهی پایان می بخشد. دو ویژگی اختصاصی افسردگی عبارتند از: خلق ناشاد ( افسردگی، غم، اندوه، ناامیدی یا نگرانی) و فقدان علاقه و لذت. تقریبا در همه فعالیت های عادی و سرگرمی های خود برای تشخیص افسردگی باید گفت وجود دست کم چهار مورد از این موارد ضروری است; کم اشتهایی یا تغییر دادن ( اغلب کاهش ولی گاهی ازدیاد وزن )، اشکال در خوابیدن، فقدان نیرو، آشفتگی روانی - حرکتی یا افزایش کندی پاسخ، خستگی یا فقدان انرژی، سرزنش خود یا احساس گناه نابجا، شکایاتی از ناتوانی در تفکر به طور روشن یا تمرکز حواس و بالاخره افکار دائمی مرگ یا خودکشی و آرزوی مردن.

قدیمی ترین نظریه در راستای علت افسردگی کمبود نوراپی نفرین (انتقال دهنده عصبی) است که باعث بروز افسردگی می شود.یک نظر بر این استوار است که افسردگی حاصل کاهش تقویت های مثبت هستند، یعنی افراد افسرده به این علت از زندگی کنار می کشند که دیگر مشوق هایی برای فعال بودن ندارند.

به عبارت دیگر کسی که روابط میان فردی معیوبی دارد، تقویت هایی را که دیگران به صورت توجه و علاقه تامین می کنند از دست می دهد. به خصوص در جوانان که یکی از ویژگی های مهم سن شان مورد توجه و خودنمایی برای دیگران است. این موضوع می تواند عامل مهمی برای افسردگی حاد شود. علت دیگر را می توان با استفاده از رویکرد رفتاری افسردگی بیان کرد یعنی مدل درماندگی آموخته شده که اعلام می کند افراد افسرده خود را قادر به تاثیرگذاری محیط شان نمی بینند. به عقیده بک( Beck) آنچه بیشتر موجب ناخوشنودی افراد افسرده می شود محتوای فکر آنهاست.

آدم های افسرده به این علت احساس غمگینی می کنند که معتقدند از چیز مهمی محروم شده اند که عزت نفس آنها را تهدید می کند یا خودشان مسئول باخت ها هستند. نکته قابل ذکر در خصوص علل افسردگی از دیدگاه بک، تحریف های شناختی، یعنی خطاهایی که افراد افسرده هنگام نتیجه گیری از تجربیات شان مرتکب می شوند است. به عنوان مثال تعمیم بیش از حد می دهند. یعنی اگر یک راه در یک مورد درست بوده است پس بنابراین در هر مورد دیگری که اندکی شبیه است قابل اجراست. انتزاع گزینشی دارند یعنی تنها رویدادهای منفی را جدی می گیرند و یا مسئولیت مفرط از خود بروز می دهند و خود را مسئول تمام اتفاقات ناگوار می دانند.

● انواع افسردگی

۱) نوع بسیار شایع افسردگی، داغدیدگی یا واکنش سوگ است. غمی که از فوت نزدیکان یا ناامیدی از پایان رابطه عاشقانه نشات می گیرد. وقتی رابطه مهمی تمام می شود بیشتر بازماندگان چیزی را تجربه می کنند که معمولا سوگ نامیده می شود.

این پدیده کاملاعادی است و در واقع این قبیل واکنش ها ممکن است در دراز مدت برای شخص مضر باشد. ویژگی های عمومی سوگ شامل ناراحتی های جسمی از قبیل آه کشیدن، احساس گرفتگی گلو، احساس خلا در شکم و احساس ضعف عضلانی می شود. طی فرآیند سوگواری، احساس گناه و خصومت و فقدان و علائم جسمی به تدریج از بین می روند. محققان فکر می کنند افسردگی و اندوه دو چیز کاملا متفاوتند یعنی برخلاف اندوه، افسردگی به واسطه اطمینان بخشیدن و ذیصلاح مفید دوستان و خانواده تسکین پیدا نمی کند.

۲) اختلال افسردگی اساسی; فرد قادر نیست بر احساس ضایعه خود چیره شود. بنابراین بی وقفه احساس ناامیدی، خستگی، بی ارزشی و میل به خودکشی دارد. شخص مبتلا به این اختلال ظرف مدت ۲ هفته حداقل ۵ مورد از این موارد را بروز می دهد;خلق افسرده، کاهش علاقه یا لذت به همه یا اغلب فعالیت های روزمره، کاهش قابل ملاحظه و غیرعمدی وزن یا کاهش و یا افزایش اشتها، بی خوابی یا خواب زدگی، بی قراری و یا کندی روانی- حرکتی، خستگی، مشکل تمرکز، افکار مکرر مرگ یا خودکشی.

۳) افسردگی مالیخولیایی; فرد مبتلا به این نوع افسردگی علاقه خود را دراغلب فعالیت ها از دست می دهد یا به سختی می تواند به رویدادهایی که در زندگی شان که معمولا لذت بخش است واکنش نشان می دهند. برای افراد مبتلا به این افسردگی صبح زمان بسیار سختی از روز است.

۴) افسردگی فصلی ; در هر سال از زمان یکسانی، معمولا به مدت ۲ ماه، برخی افراد دچار افسردگی می گردند. آنها در طول این دوره ها، بی انرژی هستند، بیش از حد می خوابند و پرخوری می کنند.

۵) اختلال افسرده خویی; افراد مبتلا به این اختلال برخی نشانه های افسردگی اساسی را از خود نشان می دهند با این تفاوت که در مدت زمان بیشتر و طولانی تر و با شدت ملایم تری نمایان می شود. این افراد اغلب در تلاش هایشان احساس بی کفایتی می کنند و نمی توانند از وقایع زندگی لذت ببرند. بنابراین از دیگران کناره گیری می کنند و بیشتر اوقات غصه دار و در خود فرورفته هستند یا احساس گناه می کنند.

نویسنده : مریم ناگهی