جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
ستاره های بدشانس
آنها میتوانستند در فوتبال ایران یکهتازی کنند، به تیم ملی برسند و حتی به لیگهای اروپایی برسند. آنها میتوانستند باعث شوند آسمان فوتبال ایران پرستارهتر شود و تیم ملی نیز قدرت مضاعفی پیدا کند، اما یک درد مشترک آنها را برای همیشه متوقف کرد و این درد چیزی نیست جز «بدشانسی».
توفان حوادث باعث شد امروز اسمی از آنها نباشد و کاملا در حاشیه قرار گرفته باشند. این توفان سهمگین گاه با هشدار قبلی و گاه بدون هشدار وارد زندگی فوتبالیستهایی شد که هر کدام میتوانستند برای خود ستارهای باشند، اما نتوانستند کارنامهای درخشان از خود بر جای بگذارند. عدهای از این بازیکنان به طور ناگهانی و عدهای دیگر به صورت تدریجی با فوتبال خداحافظی کردند.
● همیشه هستند
بدشانسی در فوتبال ایران محدود به یک یا دو نام خاص نیست، محدود به یک بازه زمانی خاص هم نیست، آنها پرشمارند و در هر دورهای از فوتبال ایران حضور داشتهاند، اما بنا به دلایلی وارد جاده ناهمواری شدند که به خانهنشینی و محو شدن ختم میشد و راه بازگشتی هم در کار نبود. این بدشانسها اگر در فوتبال ایران به بقای خود ادامه میدادند شاید سرنوشت تیم ملی هم تغییر میکرد و تعداد دفعات حضورش در جام جهانی افزایش مییافت. این بدشانسها میتوانستند به لیگهای اروپایی بروند یا حتی بهترین بازیکن آسیا شوند تا فوتبال ایران امروز فقط دلخوش به همان ستارههای نسل جام جهانی ۹۸ فرانسه نباشد. برخی از این بدشانسها سرنوشت تلخی داشتند، امروز دیگر اثری از آنها نیست و کسی سراغ آنها را نمیگیرد، اما برخی دیگر از آنها وضع بهتری داشتند و به طور کامل محو نشدند، اما بدشانسی شومی که در دوران جوانی با زندگی آنها عجین شد، هنوز اثرات خودش را دارد.
● عواملی که آنها را محو کرد
ستارههای سوخته فوتبال ایران پرشمارند؛ ستارههایی که دیگر حتی سوسو هم نمیزنند و حالا کاملا بینورند. یک دسته از این بازیکنان با یک مصدومیت یا یک تصادف وحشتناک از چرخه فوتبال ایران خارج شدند و طبیعی است که مقصر نبودند، اما دستهای دیگر از این ستارههای سوخته خود باعث شدند که وداعی تلخ با فوتبال داشته باشند. این دسته از فوتبالیستها با پای خود وارد دایرهای از حاشیههای خانمانبرانداز شدند یا این که با یک انتخاب اشتباه مهر پایانی بر فوتبال خود زدند. آنها هر نامی میتوانند داشته باشند؛ از بدشانس گرفته تا ستاره سوخته یا پدیده هدر رفته. این بدشانسها امروز پر از افسوس و حسرتاند.
● حمایت نکردن باشگاهها
بدشانسهای فوتبال ایران زمانی که وارد دوران افول شدند یا حتی زمانی که برای همیشه از فوتبال بیرون رفتند، چندان مورد حمایت باشگاه متبوع خود قرار نگرفتند تا یک دل شکسته هم به تمام دردهای آنها اضافه شود. ستارههایی که با مصدومیت از چمن سبز خداحافظی کردند تا حدودی مورد حمایت باشگاه خود قرار داشتند، اما گذشت زمان باعث شد همان حمایت اندکی که از آنها صورت میگرفت، محو شود. در ذیل نگاهی به فهرست بدشانسترین فوتبالیستهای تاریخ فوتبال ایران داریم.
● بزرگترین ستاره سوخته
درباره مجتبی محرمی به اندازه کافی صحبت شده است، آنقدر زیاد که دیگر نیازی نیست دوباره بیان شود، اما به هر حال او یکی از بدشانسترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است. محرمی میتوانست سالهای طولانی در تیم ملی باقی بماند و همانند علی دایی، کریم باقری، خداداد عزیزی و... به لیگهای اروپایی راه یابد، حضور در جام جهانی را تجربه کند همانند دایی و باقری و مهدویکیا یکی از مفاخر فوتبال ایران شود، اما یک انتخاب اشتباه و یک روحیه ناآرام، او را به ورطه نابودی کشاند؛ هر چند از نقش سرمربی سابق سرخها یعنی علی پروین نباید در این میان غافل شد. روندی که مجتبی محرمی از روزهای ستاره بودن تا سقوط وحشتناکش طی کرد مفصلتر از آن است که بتوان اکنون مورد بررسی قرار داد، اما حداقل میتوان گفت که او بزرگترین ستاره سوخته تاریخ فوتبال ایران است.
● بهترین چپ ایران و آسیا
جواد منافی را پس از مجتبی محرمی میتوان یکی از بزرگترین ستارههای سوخته فوتبال ایران نامید. این مدافع خوشاستیل بهترین مدافع چپ ایران محسوب میشد، حتی درباره او میگفتند که بهترین مدافع چپ آسیاست، اما یک اتفاق باعث شد او وداعی غمانگیز با فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس داشته باشد. او اگر در حین رانندگی در یکی از جادههای شمال کمربندش را بسته بود، اگر سرعتش را کمتر میکرد و اگر حواسش را بیشتر جمع میکرد اکنون در وضع کاملا متفاوت با آنچه دارد به سر میبرد. منافی بارها به این اشاره کرده که با از بین رفتن اثرات آن تصادف وحشتناک، دوباره میتوانست به پرسپولیس برگردد، بازیهای ملیاش را دو برابر کند و حتی به لیگهای اروپایی برود، اما رفتار علی پروین با او در حین تمرینات باعث شد که قید همه چیز را بزند.
● بدترین تاوان
مجاهد خذیراوی، هافبک سابق آبیهای پایتخت داستان متفاوت و البته غمانگیزی دارد. او پدیدهای بزرگ در فوتبال ایران محسوب میشد، اما جوانی و بیتجربگی باعث شد گام به دایرهای از حاشیههایی بگذارد که حذف همیشگی او را از فوتبال رقم زد. مجاهد تنها ۲۱ سال داشت. درباره او حتی میگفتند که بارسلونا به دنبال جذبش است، اما افسوس که سرنوشت تلخی در انتظار او بود. خذیراوی مدتی پیش در رابطه با اتفاقاتی که ۱۱ سال پیش برای او افتاد و محرومیتی که به آن دچار شد، حرفهای جالبی بر زبان آورد. او از این گفت که خیلیهای دیگر کارنامه سیاهتری نسبت به او داشتند، اما هیچ اتفاقی برایشان نیفتاد و تنها او بود که تاوان پس داد. او گفت ای کاش صدها ضربه شلاقش میزدند، اما عشقش یعنی فوتبال را از او نمیگرفتند، او افشاگری کرد و درصدد رسوا کردن کسانی برآمد که در نابودی و محرومیت او نقش داشتند، اما دیگر فایدهای نداشت و روزهای طلایی او هرگز برنگشت.
● مرد همیشه مصدوم
محرم نویدکیا، یکی دیگر از آن بدشانسهایی است که با مصدومیت، روزهای طلایی فوتبال خود را تباه شده دید. نویدکیا رکورددار مصدومیت در فوتبال ایران محسوب میشود. هافبک سابق تیم ملی به علت مصدومیت همه چیز را از دست داد؛ از حضور ثابت در تیم ملی گرفته تا بازی کردن در جام جهانی و چند موقعیت دیگر. فوتبال نویدکیا همیشه و در هر زمانی تحت تاثیر مصدومیتهای بیپایان او قرار داشته است. هافبک لاغراندام زردپوشان اصفهانی اغلب مصدوم است و همین مصدومیت بود که باعث شد حضوری کوتاهمدت در بوخوم آلمان داشته باشد.
● حاشیههای بیپایان یک ستاره
علیرضا نیکبخت، پدیده جذابی در فوتبال ایران محسوب میشد، اما او هرگز قدر این موقعیت را ندانست. تواناییهای او در چمن سبز آنقدر قابل توجه بود که تصور میرفت یکی دیگر از لژیونرهای فوتبال ایران شود، اما قدرنشناسی او در رابطه با موقعیتهایی که داشت باعث شد پای او هرگز به لیگهای اروپایی باز نشود.
در کوران رقابتهای جام جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن، نیکبخت تا آستانه عقد قرارداد با آتلتیکو مادرید اسپانیا پیش رفت، اما مخالفت میروسلاو بلاژویچ سرمربی اسبق تیم ملی با سفر او به مادرید، سبب شد او نتواند نخستین بازیکن ایرانی لالیگا لقب بگیرد. در ادامه دلایل دیگری باعث شد تا او نهتنها حضور در لیگهای اروپایی را از دست بدهد بلکه بتدریج از استقلال، پرسپولیس و تیم ملی هم حذف شود که این دلایل فقط به حاشیههای بیپایان او برمیگردد؛ حاشیههایی که از او یک ستاره سوخته ساخت.
● ماکت آسیایی زیدان
مجتبی جباری، وضع کاملا مشابه با محرم نویدکیا دارد. او که زمانی زیدان آسیا لقب گرفته بود، آنقدر مصدوم شد و آنقدر پایش را مورد عمل جراحی قرار داد که همه از یاد بردند او زمانی زیدان آسیا شده بود. جباری به خاطر همین مصدومیتهای زنجیروارش، حضور در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان را هم از دست داد و به علت همین مصدومیت نتوانست به پیشنهاد تیمهای اروپایی که به دنبال جذب او بودند پاسخ مثبت بدهد. او این روزها مصدومیتش را پشتسر گذاشته و آماده بازگشت به تمرینات استقلال است، اما افسوس که گذشت زمان باعث شده تا دیگر احتمالی برای اروپایی شدن او وجود نداشته باشد.
● هافبکی که هرگز به نیوکاسل نرسید
حامد کاویانپور را نمیتوان یکی از بدشانسهای واقعی فوتبال ایران تلقی کرد، چون که او علاوه بر این که بازیهای درخشانی در پرسپولیس از خود به نمایش گذاشت به تیم ملی هم رسید؛ اما چیزی که از او یک بدشانس ساخت چیزی نبود جز ناکامی او در راه رسیدن به لیگهای معتبر اروپایی. کاویانپور یکی دیگر از پدیدههای بزرگ فوتبال ایران محسوب میشد که همراه علی کریمی بشدت مورد توجه تیمهای اروپایی قرار گرفته بود، اما فوتبال ناب او با بیتجربگی این بازیکن تنها محدود به فوتبال امارات و یک تیم نهچندان مطرح ترکیهای شد. کاویانپور زمانی تا آستانه عقد قرار داد با تیم لیگ برتری نیوکاسل انگلستان پیش رفت، اما تعلل بیش از اندازه او چنین فرصت بزرگی را از بین برد؛ فرصت بزرگی که دیگر هرگز به وجود نیامد.
● مصدومیت خطرناک یار باوفا
محمود کریمی، یکی از تکنیکیترین بازیکنان تاریخ باشگاه سپاهان است. او همانند دوست قدیمی خود محرم نویدکیا هرگز یک بازیکن همیشه مصدوم نبود، اما اتفاقی که احتمال نابینایی او را به همراه داشت، حذف او را از فوتبال رقم زد. محمود کریمی در یکی از بازیهای سپاهان از ناحیه چشم مصدوم شد تا او هم خداحافظی نسبتا زودهنگامی با فوتبال داشته باشد. کریمی یکی از باوفاترین بازیکنان تاریخ فوتبال سپاهان محسوب میشود.
● و دیگران...
امیرحسین اصلانیان و محمد دستجردی دو پرسپولیسی دیگر بودند که تصادف باعث شد از فوتبال خداحافظی کنند. سبو شهبازیان نیز از بازیکنان خوب فوتبال ایران محسوب میشد که مصدومیتهای متوالی باعث شد عطای حضور در فوتبال را به لقایش ببخشد. حمید مطهری هم که به اعتقاد یورگن گده بازیکنی درجه یک و فراتر از فوتبال ایران به شمار میرفت به دلیل مشکلات جدی نخاعی در بیست و پنج سالگی برای همیشه از فوتبال کنارهگیری کرد. بازیکنان زیادی بودند که میتوانستند از فوتبال آسیا بالاتر بروند، اما گرفتار شدن آنها در غل و زنجیر بدشانسی همه معادلات را بر هم زد. برخی از آنها همانند خذیراوی یا محرمی از آن دست بازیکنانی محسوب میشوند که هر ده سال یک بار در فوتبال ایران پدید میآیند، اما فوتبال آنها پایانی نامعلوم داشت. یکی دیگر از نکات مشترک بدشانسهای فوتبال ایران این است که اغلب کسی به فکر آنها نیست و تلاش چندان قابل توجهی برای بازگرداندن آنها به چمن سبز صورت نمیگیرد، هرچند اگر اکنون اقدامی بخواهد صورت بگیرد دیگر خیلی دیر شده است. دیگر چه کسی به ستارههای سوخته فوتبال ایران اهمیت میدهد؟
هیلدا حسینیخواه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست