یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

رابطه تولید ملی و شکوفائی اقتصادی


رابطه تولید ملی و شکوفائی اقتصادی

رشد اقتصادی در هر جامعه ای برآیند تولید است افزایش تولید از نظر کمی و کیفی, به معنای رشد اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی است

رشد اقتصادی در هر جامعه ای برآیند تولید است. افزایش تولید از نظر کمی و کیفی، به معنای رشد اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی است. از این رو می بایست به تولید توجه ویژه ای مبذول داشت، زیرا اگر افزایش مصرف همراه با افزایش تولید نباشد، به معنای فقدان رشد اقتصادی در جامعه است. هر جامعه ای باید تولیداتش بیشتر از مصارف آن بوده و همواره دخل بر خرج بچربد تا جامعه بتواند فرصت های تازه ای برای سرمایه گذاری در بخش های دیگر به دست آورد.

افزایش تولید و رشد اقتصادی در هر جامعه به معنای ایجاد فرصت های بیش تر و بهتر برای شکوفایی اقتصادی و ورود به عرصه های تازه و نو خواهد بود و امکان خلاقیت بیش تر را در جامعه فراهم می آورد.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا نقش تولید ملی را در رشد و شکوفایی اقتصادی براساس آموزه های وحیانی قرآن ارائه دهد.

● اهمیت رشد و شکوفایی اقتصادی از نظر قرآن

رشد اقتصادی، دلالت بر افزایش تولید یا درآمد سرانه ملی دارد. اگر تولید کالاها یا خدمات به هر وسیله ممکن در یک جامعه ای افزایش پیدا کند، می توان گفت که در آن کشور و جامعه، رشد اقتصادی اتفاق افتاده است. رشد اقتصادی به جامعه این امکان را می دهد تا در شرایط مناسب و مطلوبی، توسعه در بخش های دیگر انسانی را پی گیری کند؛ زیرا جامعه ای که از رشد اقتصادی مطلوب و مناسبی برخوردار است، دغدغه برآورد نیازهای ابتدایی را ندارد و فکر و عمل خویش را مصروف تأمین امور ابتدایی زندگی نمی کند. از این رو گفته اند جامعه ای که دغدغه شکم دارد نمی تواند در امور فلسفی وارد شود و به مسایل کلان و امور کلی بیندیشد و برای آینده های دور و آمال و آرزوهای بلند برنامه ریزی داشته باشد.

اصولا امور عقلانی و فلسفی در شرایطی رشد و نمو می یابد که جامعه از وضعیت مناسب اقتصادی برخوردار باشد. با نگاهی به رشد فلسفه در ایران و یونان به سادگی می توان دریافت که این رشد زمانی تحقق یافت که جامعه ایرانی و یونانی از نظر اقتصادی در وضعیت مناسبی قرار داشتند و اکثریت جامعه دغدغه مسایل اقتصادی نداشتند و از آسایش و رفاه خوبی برخوردار بودند به گونه ای که می توانستند با آرامش خیال در مسایل کلان وارد شوند و فکر و ذهن خویش را مشغول معقولات ثانوی کنند و از هدف آفرینش و علت پدیداری هستی و انسان پرسش هایی را مطرح سازند.

از همین جا نیز دانسته می شود که چرا مسائل اقتصادی، مسئله دیروز و امروز یک جامعه نیست، بلکه مسئله همه زمان های اوست؛ زیرا انسان همواره نیازهای مادی واقتصادی دارد و می بایست هر روزه مثلا شکم خود را دست کم در دو وعده سیر کند و جای گرم و نرمی داشته باشد تا در آن از بلایای طبیعی و باد و بوران و سیل و توفان در امان باشد و از آسایش نسبی بهره مند شود، پس هر انسان و جامعه ای همواره مسایل اقتصادی را در اولویت خود قرار می دهد تا به نیازهای مادی و طبیعی خود در حد مطلوب و مناسبی پاسخ دهد. بنابراین هر جامعه ای به طور طبیعی در اندیشه رشد اقتصادی و شکوفایی آن در راستای تامین آسایش مطلوب و مناسب است و از خلاقیت برای بهره مندی بیشتر و بهتر از طبیعت مادی در پاسخ به نیازها و ارضای آن ها بهره می گیرد.

جامعه نیازمند آن است که در همه ابعاد و سطوح از جمله از نظر اقتصادی، امروزش بهتر از دیروز و فردایش بهتر از امروز باشد. این همان اندیشه عید و نوروز در تفکر اسلامی است که هر کسی می بایست در همه جهات مثبت، امروزش بهتر از دیروز باشد و از رشد مناسب در هر زمینه و عرصه ای بهره مند شود.

پس جامعه از نظر اقتصادی می خواهد از نوشوندگی دایمی و رشد و تعالی برخوردار باشد. از این رو تلاش می کند تا با افزایش تولید، وضعیت اقتصادی خود را از نظر کمیت و کیفیت بهبود بخشد و از دیروز بهتر باشد.

براساس تعریفی که اقتصاددانان درباره رشد اقتصادی گفته اند، رشد اقتصادی عبارت از افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه است. پس رشد اقتصادی همانند رشد در جنبه های دیگر انسانی، می بایست در راستای افزایش کمی و کیفی تولید و کالاها و خدمات در یک جامعه باشد.

اقتصاددانان براساس فرمولی خاص به این نتیجه می رسند که آیا کشور و جامعه ای دارای رشد اقتصادی است یا گرفتار رکود اقتصادی است؟ از نظر اقتصاددانان، در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال مورد بحث به نسبت مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب می شود. علت اینکه برای محاسبه رشد اقتصادی، از قیمت های سال پایه استفاده می شود آن است که افزایش محاسبه شده در تولید ناخالص ملی، ناشی از افزایش میزان تولیدات باشد و تأثیر افزایش قیمت ها یعنی تورم حذف گردد.

براین اساس، هر جامعه ای باید تلاش کند تا وضعیت اقتصادی خود را در چارچوب آنچه رشد اقتصادی نامیده می شود، بهبود بخشد؛ زیرا بهبود وضعیت اقتصادی و رشد آن به معنای فرصت های بهتر و آسان تر برای رشد در جنبه های دیگر بشری است.

به سخن دیگر، رشد و شکوفایی اقتصادی در هر جامعه ای به معنای فرصت اندیشیدن و خلاقیت در جنبه های انسانی تر است و به جامعه اجازه می دهد تا در سطوح عالی تر فرهنگی به اندیشیدن بپردازد و دغدغه های مهم تر و برتری را داشته باشد.

براساس همین مطلوبیت رشد اقتصادی است که قرآن، خواهان تلاش و مجاهدت جوامع انسانی برای رشد اقتصادی و شکوفایی آن می شود و رشد اقتصادی را به عنوان یک امر مهم تلقی کرده و بر آن تاکید می کند. از نظر قرآن، رشد اقتصادی جوامع انسانی چنان مهم و با اهمیت است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت، زیرا اگر انسان به نیازهای اقتصادی و مادی و ابتدایی خود پاسخ مناسبی ندهد، امکان آن را نمی یابد تا در سطوح دیگر و برتر حرکت های تکاملی خود را بپیماید.

رشد اقتصادی از نظر قرآن چنان اهمیت دارد که خداوند آن را از نعمت های الهی برای یک جامعه برمی شمارد. (سباء، آیه ۱۵) این بدان معناست که رشد اقتصادی عاملی مهم و تاثیرگذار در تعالی و تکامل معنوی بشر است و خداوند اقتصاد و رشد اقتصادی را بنیاد رشد و تعالی بشر در جنبه های دیگر برمی شمارد. از این رو رشد اقتصادی و بهره مندی بیشتر و بهتر از امور مادی را به عنوان حسنات در کنار امور معنوی و اخروی یاد می کند و انسان متعادل را انسانی بر می شمارد که خواهان بهره مندی از رشد اقتصادی در کنار دیگر جنبه های بشری می باشد. (بقره، آیه ۲۰۱، نساء، آیه ۳۲، اعراف، آیه ۱۵۶)

● عوامل و منابع رشد اقتصادی

برخلاف رویه ای که اکنون در جهان متداول است، نظریه های اقتصادی اسلام و قرآن، ارتباط تنگاتنگی میان عوامل مادی و معنوی برقرار کرده است. اگر در نظریه های اقتصادی در پاسخ به عوامل و منابع رشد اقتصادی تنها به عواملی مادی چون آب و خاک و منابع انسانی فنی و علمی و مانند آن بسنده می شود، در نظریه های اقتصادی اسلام، نقش عوامل معنوی بسیار پررنگ تر و تاثیرگذار از عوامل مادی آن است.

وقتی به نظریه های اقتصادی موجود در جهان اقتصاد مراجعه می شود، در بیان عوامل رشد اقتصادی و یا منابع رشد اقتصادی به اموری چون افزایش نهاده های تولید یعنی افزایش سرمایه یا نیروی گاز، افزایش بهره وری عوامل تولید، به کارگیری ظرفیت های احتمالی خالی در اقتصاد و مانند آن توجه داده می شود.

در حقیقت براساس این نظریه های اقتصادی، رشد اقتصادی با تاکید بر عوامل و منابع مادی چون آب مناسب و فراوان (هود، آیه ۵۲، نوح، آیات ۱۰ تا ۱۲، جن، آیه ۱۶)، زمین و خاک مناسب و مرغوب (اعراف، آیه ۵۸، سباء، آیه ۱۵) و مواد اولیه برای تولید (همان) و نیز منابع انسانی فعال و فنی و کار و تلاش آنان (ملک، آیه ۱۵) صورت گرفته است. اگر به انسان در این معادله توجه شده به سبب نقش خلاقیت آن و به عنوان یک ابزار در کنار دیگر ابزارها با کمی تفاوت توجه شده است، در حالی که براساس نظریه های اسلامی، رشد اقتصادی و شکوفایی نه تنها به این عوامل و منابع بستگی دارد، بلکه در یک مرتبه و سطح عالی تر می بایست به عوامل و منابعی توجه داشت که تاثیرگذاری آنها نه تنها کمتر از این عوامل و منابع نیست بلکه گاه بیشتر و پررنگ تر می باشد.

از این رو در نظریه های اسلامی ارتباط تنگاتنگی در حد علت و معلول میان عوامل مادی و غیرمادی در تولید و رشد اقتصادی برقرار شده است. در این نظریه های اسلامی، رشد اقتصادی ارتباط تمام و کاملی با مسائلی معنوی چون ایمان (اعراف، آیه ۹۶)، پای بندی به اصول عقلانی و وحیانی و احکام و آموزه های آن (مائده، آیه ۶۶)، تقوا و مراعات تقوای الهی و پرهیزگاری (اعراف، آیه ۹۶، طلاق، آیات ۲و۳)، دعا و نیایش و استغفار (هود، آیات ۳ و ۵۲، نوح، آیات ۱۰ و ۱۱)، استقامت و پایداری بر ایمان و دین حق (جن، آیه ۱۶) و مانند آن دارد.

این بدان معناست که نمی توان تنها در سایه عوامل مادی و به دور از مسایل فرامادی و معنوی از جمله ایمان به خدا و عمل در چارچوب آموزه های عقلانی و وحیانی، به رشد اقتصادی دست یافت و رشد اقتصادی را صرفاً به جهت مادی بودن آن متکی بر عوامل مادی دانست.

با نگاهی به یکی از عوامل معنوی که همه اقتصاددانان مادی بر آن توجه دارند، ارتباط تنگاتنگ میان امور مادی و معنوی را می توان به دست آورد.

همگان بر این باورند که عامل معنوی چون امنیت و آرامش یکی از مهم ترین علل و عوامل رشد اقتصادی است؛ زیرا در سایه امنیت است که سرمایه گذاری و تولید و خلاقیت انجام می گیرد. پس شکی در اهمیت این عامل معنوی در رشد اقتصادی و مادی نیست و همگان بر این اصل مهم تأکید دارند چنان که خداوند نیز در آیاتی از جمله آیه ۱۲۶ سوره بقره و آیه ۱۱۲ سوره نحل بر اهمیت عامل معنوی امنیت در افزایش تولید و رشد اقتصادی تأکید می کند.

بنابراین، شکی نیست که عامل معنوی در امور مادی می تواند نقش اساسی و مهمی ایفا کند. در این میان باید توجه داشت که فقط این عامل معنوی نیست که در امر مادی تأثیرگذار می باشد، بلکه چنانکه خداوند روشن و تبیین کرده عوامل معنوی دیگری نیز در ایجاد رشد اقتصادی و مادی تأثیر می گذارد.

بنابراین، از نظر قرآن، در مسئله رشد اقتصادی نمی توان تنها به عوامل مادی و منابع مادی بسنده کرد، بلکه لازم است تا در کنار عوامل مادی به عوامل معنوی تأثیرگذار در رشد اقتصادی نیز توجه یافت.

هر چند که خداوند در آیاتی از جمله آیات ۳۲ تا ۳۶ سوره کهف، ۷۳ و ۷۴ سوره مریم، ۵۵ و ۵۶ سوره مؤمنون، ۳۴ تا ۳۷ سوره سباء و ۳۳ و ۳۴ سوره زخرف بر عدم ملازمت توسعه و رشد اقتصادی با حقانیت جوامع تأکید می کند و به این نکته توجه می دهد که رشد اقتصادی در جوامع به معنای حقانیت آنها نیست، ولی به این نکته نیز توجه می دهد که رشد اقتصادی مطلوب و پایدار و تأثیرگذار تنها در سایه حقانیت خواهد بود. (انعام، آیه۶؛ توبه، آیه۶۹؛ مریم، آیات ۷۳ و ۷۴؛ قصص، آیه ۵۸؛ سباء، آیه ۴۵)

به سخن دیگر، براساس نظریه های اقتصادی قرآن و سنت های الهی، هر جامعه ای با بهره مندی از عوامل مادی و برخی از عوامل معنوی می تواند به رشد اقتصادی دست یابد، ولی این رشد اقتصادی و توسعه و شکوفایی آن هرگز به معنای حقانیت آن جامعه نیست، چرا که سنت و قانون الهی بر این است که با استفاده از منابع مادی و برخی از عوامل معنوی چون امنیت و قانون مداری، جامعه به رشد اقتصادی برسد، اما این رشد اقتصادی نمی تواند جامعه را پایدار کند و عامل برای جلوگیری از نابودی آن باشد، چرا که جوامع رشد یافته ای بودند که به سبب فقدان حقانیت و کفرپیشگی دچار نابودی و سقوط شده و از میان رفته اند.پس تنها عامل بهره مندی درست از رشد اقتصادی و بقای جوامع رشد یافته را باید در عوامل معنوی چون ایمان به خدا و تقوای الهی و عمل به آموزه های دستوری و احکام آن جست وجو کرد؛ چرا که سنت الهی بر این است که این جوامع از رشد اقتصادی بهره مند شوند.اگر بخواهیم آنچه را خداوند به عنوان عوامل رشد اقتصادی بر شمرده دسته بندی کنیم به دو دسته عوامل مادی و معنوی می رسیم. در میان عوامل معنوی برخی از آنها عامل ایجادی رشد اقتصادی و برخی دیگر عامل بقایی و بهره مندی از رشد اقتصادی خواهند بود. به این معنا که برخی از عوامل مادی و معنوی فقط زمینه رشد اقتصادی جوامع را موجب می شوند ولی برخی دیگر نه تنها عامل ایجادی آن هستند بلکه عامل بهره مندی و بقایی آن خواهند بود.

خداوند در آیاتی به عدم ملازمت میان حقانیت و بوجود آمدن رشد اقتصادی اشاره می کند و می گوید که با تحقق عوامل مادی و معنوی خاصی، رشد اقتصادی درجوامع بشری تحقق می یابد با آنکه آن جامعه کفر پیشه است و اهل ایمان و اسلام نیست. ولی درآیاتی دیگر بیان می کند که میان حقانیت و بقای رشد اقتصادی و بهره مندی از این نعمت، ملازمت وجود دارد، چنانکه درآیاتی از جمله ۲۷۶ سوره بقره، ۳۹ سوره روم، ۳۹ سوره سباء و ۷ سوره طلاق، انفاق را از عوامل دست یابی به توسعه اقتصادی و رشد شکوفایی آن می داند و بقا و بهره مندی جامعه از رشد اقتصادی را در گرو انفاق گری می داند و یا در آیاتی دیگر از جمله ۹۶ سوره اعراف و ۲ و ۳ سوره طلاق، تقوای الهی را از جمله عوامل معنوی توسعه اقتصادی و رشد و بقا و بهره مندی از آن برمی شمارد. پس می توان گفت که میان رشد اقتصادی و بقا و بهره مندی از آن از یک سو و عوامل مادی و معنوی و همچنین حقانیت از سوی دیگر نوعی ملازمت است هرچند که به یک معنا این ملازمت میان حقانیت و رشد اقتصادی نیست؛ از این رو برخی از جوامع کفر پیشه را می توان یافت که دارای رشد و توسعه و شکوفایی اقتصادی هستند ولی باید پذیرفت که این رشد دارای بقا نخواهد بود؛ زیرا تنها از عناصر مادی و یا معنوی برخوردار است که موجب ایجاد رشد می شود ولی در بقا و بهره مندی آن نقشی ندارد. از این رو این جوامع کفرپیشه به همان سرعتی که از رشد اقتصادی برخوردار می شوند گرفتار بحران اقتصادی و فروپاشی می شوند؛ زیرا عامل بقایی رشد، حقانیت و ایمان و تقوا و عمل به آموزه های وحیانی است که این گونه جوامع از آن برخوردار نیستند.

● تولید، خلاقیت، کار و حقانیت، عوامل توسعه و رشد اقتصادی پایدار

براساس آنچه بیان شد می توان دریافت که عوامل اصلی رشد و توسعه و شکوفایی اقتصادی پایدار تنها عوامل مادی چون آب وخاک و منابع مادی و انسانی نیست. بلکه آنچه نقش کلیدی در پایداری توسعه و رشد اقتصادی و بهره مندی کامل از آن دارد، عواملی چون حقانیت و ایمان و تقواست.

هرجامعه ای با تولید بیشتر و کار بهتر و مصرف درست از منابع و تولیدات، به رشد اقتصادی دست می یابد. در این میان نقش انسان به عنوان منبع اصلی تولید، نقش اساسی است. انسان با اندیشه و عمل خود، از نظر کمی و کیفی تغییرات و تحولات را در ماده بوجود می آورد تا به شکل بهتر و آسانتر از آن برای آسایش بهره گیرد.

اندیشه خلاق انسانی به او این امکان را می دهد تا از منابع خام و ماده، محصولات و فرآورده هائی را داشته باشد که زندگی او را آسان تر و بهتر کند. اما باید توجه داشت که آنچه این تولیدات و خدمات کمی و کیفی را معنا می بخشد، آرمان های متعالی و بلندی است که درپس این کار و فکر و تولید نهفته است.

اگر انسان ها تنها در اندیشه تولید بیشتر و بهتر باشند و رشد اقتصادی را در بیشتر و بهتر شدن کالا و خدمات بدانند، گرفتار نوعی دنیا زدگی می شوند و این دنیا زدگی موجب می شود تا در یک چرخه دور گرفتار آیند و به استعمار و استثمار یکدیگر بپردازند و از هدف غایی غافل شوند.حقانیت به معنای ایمان به خدا و هدفمندی هستی، کار و تلاش انسانی را معنا و مفهومی دیگر می بخشد. کسی که معتقد به خداوند و هدفمندی هستی است بر این باور است که کار و تولید و تلاش او می بایست در راستای تحقق هدفی بلند و کمال آرمانی باشد. این هدف بزرگ و متعالی رشد کمی و کیفی و اقتصادی را معنایی دیگر می بخشد و اجازه نمی دهد تا به استثمار و استعمار دیگران بپردازد و از انفاق و کمک مالی به دیگران خودداری ورزد.

اگر در جوامع رشدیافته کنونی می بینیم که توسعه پایدار نیست و همواره با بحران های متعدد و متنوعی دست به گریبان هستند از این روست که رشد اقتصادی براساس عدم ملازمت میان حقانیت و توسعه به طور طبیعی ایجادشده ولی از آنجایی که بقا و بهره مندی از رشد اقتصادی، ملازمت کاملی با حقانیت دارد، نمی تواند این توسعه و رشد پایدار باشد؛ چرا که در چارچوب ظالمانه ای که اقتصاد دنیازده ایجاد می کند ۹۹ درصد مردم از یک درصد ثروت و تولید بهره مند می شوند، در حالی که یک درصد ظالم از ۹۹ درصد ثروت و تولید بهره می گیرند. این گونه است که ظلم در جوامع رشدیافته می تواند پایداری و توسعه دایمی اقتصادی را با مشکل مواجه کند و موجبات فروپاشی و اضمحلال جوامع را سبب شود.

از نظر قرآن، تولید و خلاقیت و کار و بهره گیری درست از منابع و عوامل مادی و معنوی می تواند رشد اقتصادی را موجب شود، ولی تنها حقانیت است که می تواند این رشد اقتصادی را پایدار و موجبات بهره مندی مناسب و مطلوب همگانی را فراهم آورد.

سخن دراین باره بسیار است و از حوصله یک مقاله کوتاه بیرون است. از این رو مطالب و مباحث دیگر پیرامون رشد اقتصادی و تولید و کار و سرمایه ملی را به مجالی دیگر می گذاریم.

محمدرضا سلامی