یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
آغاز جهان و كیهان شناسی نوین
![آغاز جهان و كیهان شناسی نوین](/web/imgs/16/153/s38lf1.jpeg)
كیهانشناسی و بحث از آغاز و انجام جهان از مقولات مشترك سه حوزه معرفتبشری یعنی علم، دین و فلسفه است كه از قدیم مورد عنایت صاحب نظران این سه حوزه بوده است، هرچند تا قبل از رنسانس و حتی تا اوایل قرن بیستم، كیهانشناسی فیزیكی جایگاه پایینتری نسبتبه كیهانشناسی های دینی و فلسفی داشت . در این مقاله، اصول و مبانی بنیادین و مهمترین مدلهای كیهانشناسی نوین علمی مطرح شدهاند و در پی آن اشكالات و نارسائیهای علمی و در حد ضرورت مبانی و مشكلات فلسفی آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند . واژگان كلیدی: كیهانشناسی، نسبیت عام، مكانیك كوانتومی، فضا و زمان، انفجار بزرگ، تكینگی، نظریه حالت پایدار، جهان نوسانی، جهان تورمی، افتوخیز خلاء كوانتومی، گرانش كوانتومی، خلق از عدم .
درآمد
فلسفه علم و فلسفه دین هر تعریفی داشته باشند و هر قدر در مورد نوع و سعه و ضیق حیطههای پژوهشی آنها اختلاف نظر باشد، فلاسفه علم و فیلسوفان دین در این نكته اتفاق نظر دارند كه بحث و بررسی پیرامون نقاط اشتراك علم و دین و فلسفه و ملزومات فلسفی و دینی نظریههای علمی از وظایف و دل مشغولیهای اصلی آنها باید باشد . كیهانشناسی و بحث از آغاز و انجام جهان از همین دسته مقولات است كه پیوند و مرز مشترك بین علم (فیزیك) و فلسفه و دین در آن به خوبی نمایان و هویدا است; لذا دور از انتظار نیست كه مباحث آن به عنوان یكی از مهمترین مسائل در فلسفههای علم و دین مورد بحث و بررسی قرار گیرد . چنین رویكرد فلسفی و دینی به كیهانشناسی بویژه پس از ظهور و شیوع نظریه انفجار بزرگ در زمینه پیدایش عالم گسترش فراوانی یافته است . همین نكته، نشان دهنده ضرورت و اهمیت آشنائی دانشجویان فلسفه و طلاب علوم دینی با نظریههای جدید علمی پیرامون آغاز جهان است; بطوری كه امروزه هرگونه بحث در این مقوله بدون آگاهی از مباحث علمی پیرامون آن ابتر و ناقص خواهد بود . قبل از رنسانس و ظهور علم نوین و در طول دوران سیطره فلسفه افلاطونی و فیزیك ارسطوئی بر دانش بشری، فلسفه محوریت اصلی را در مباحث كیهانشناسی عهدهدار بود و علم و دین متناسب با نگرشهای فلسفی تفسیر میشدند . اما ، پس از رنسانس كه علوم تجربی جایگاه رفیعتری یافتند، هرچند با تغییر جایگاه، فلسفه ناچار شد خود را با علم هماهنگ سازد و با همین انگیزه كانت كوشید تا متافیزیكی متناسب با فیزیك نیوتنی بنا كند، اما كیهانشناسی همچون گذشته به تبعیت از طبقهبندی كریستین ولف كه كانت نیز از وی پیروی نمود، در طبقهبندی علوم و در تمایز صریح با فیزیك در عداد الهیات و روانشناسی از بخشهای متافیزیك خاص به شمار آمد كه با جهان طبیعت در كلیترین وجوه آن سروكار داشت . (۱) این تقسیمبندی تا اوایل قرن بیستم دست نخورده باقی ماند تا این كه با ظهور دو نظریه اساسی كیهانشناسی نوین یعنی نسبیت عام و كوانتوم مكانیك، كیهانشناسی به یكی از شاخههای مهم و اساسی علوم نوین تبدیل شد و همراه آن، اصطلاحات فلسفی نیز وارد حیطه فیزیك و كیهانشناسی شدند . در این مقاله، ابتدا اصول و مبانی نظریههای علمی و همچنین فرضهایبنیادین كیهانشناسی نوین كه مدلهای جدید كیهانشناسی مبتنی بر آنها هستند، به اجمال مطرح شدهاند و در پی آن مهمترین مدلهای كیهانشناسی نوین، كه امروزه مقبولیتبیشتری دارند به همراه نارسائیها و اشكالات علمی آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند . برای پرهیز از دشواری بحث، حتیالامكان از طرح روابط و معادلات ریاضی اجتناب شده است كه البته طالبان مباحث عمیقتر چارهای جز رجوع به آنها ندارند . پینوشتهای مفصل مقاله راهنمای خوبی در این زمینه میتواند باشد . بحث گسترده پیرامون ملزومات و نتایج فلسفی و دینی این مدلها خود مقاله مستقلی میطلبد كه با امید به لطف خداوند، تدوین و منتشر خواهد شد .
كیهانشناسی نوین و مبدا عالم
كیهانشناسی در معنای عام آن مطالعه ساختار و تحول جهان به مثابه یك كل در مقیاس كلان است (۲) كه از دو واژه یونانی به معنای نطق و سخن مشتق شده است . (۳) هرچند جاذبه آسمان پرستاره به گونهای بوده است كه پیشینه مطالعه و بررسی كیهان به قدمت تمدن و فرهنگ بشری است، بطوری كه در برخی از تمدنهای كهن اندازهگیریهای به عمل آمده در مورد پدیدههای نجومی با توجه به مقادیر فعلی از دقتحیرتآوری برخوردار بوده است، (۴) اما شروع كیهانشناسی نوین از مقالهای است كه در سال ۱۹۱۷ توسط آلبرت اینشتین تحت عنوان «ملاحظات كیهان شناختی در نظریه نسبیت عمومی» انتشار یافت . وی در این مقاله كوشید با استفاده از معادلات میدان و چند پیشفرض دیگر از قبیل توزیع یكنواخت ماده در سراسر فضا، ایستا بودن عالم و یا ثابتبودن چگالی جهان در زمان و برخی مقبولات دیگر، خواص فیزیكی عالم را استنتاج كند . (۵) این معادلات با اصلاحات به عمل آمده در آن و به همراه چند فرض بنیادین، زیربنای تمام مدلهای كیهانشناسی نوین هستند .
فرضهای بنیادین كیهانشناسی نوین
فیزیكدانان در مطالعات كیهانشناسی با طرح و حل مدلهای فرضی ریاضی درباره جهان به دنبال جوابهایی هستند كه در حد امكان بیشترین پدیدههای تجربی و مشاهده شده را توضیح دهد . برای جلوگیری از پیچیدگی بیش از حد معادلات، مهمترین فرضهایساده كننده عبارتند از: (۶)
۱- جهان، همگن (Homogeneous) است . هنگام مطالعه كیهان به عنوان یك كل، باید از جزئیات آشفته كننده صرفنظر كنیم . سادهترین راه چنین كاری توزیع غیر یكنواختیهای موضعی در كل پهنه آسمان است كه با توجه به وسعت كیهان، معقول و منطقی است . جهان همگن، جهانی است كه در آن توزیع ماده، یكنواخت و در نتیجه چگالی ماده در تمام قسمتهای آن كم و بیش ثابت است .
۲- جهان، همسانگرد (Isotropic) است . همسانگردی جهان به معنای یكسانی خصوصیات آن در تمام جهات فضائی است . به عبارت دیگر، الگوی سرعتها در مناطق مختلف جهان یكسان است .
۳- جهان، یكنواخت است . چنین جهانی تا فواصل بیاندازه زیاد، خواص یكنواختی دارد و كهكشانهای مختلف دوردستبه غیر از تفاوتهای قابل پیشبینی نظیر اثرات ناشی از تحول آنها، تفاوت اساسی با كهكشانهای نزدیك ندارند .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست