سه شنبه, ۵ تیر, ۱۴۰۳ / 25 June, 2024
مجله ویستا

امام حسین ع و مشروعیت زدایی از نظام سیاسی جور


امام حسین ع و مشروعیت زدایی از نظام سیاسی جور

امامان معصوم ع هر یک ماموریتی خاص داشته اند مجموعه زندگی آنان که از آن به سنت عترت طاهره تعبیر می شود در کنار قرآن, سبک زندگی اسلامی را به ما می آموزد تا بتوانیم در شرایط مختلف و گوناگون بهترین گزینه ها را برای زندگی انتخاب کنیم و هرگز از ارایه راهکاری مناسب در زندگی خود با استفاده از کتاب و سنت در نمانیم

امامان معصوم(ع) هر یک ماموریتی خاص داشته اند. مجموعه زندگی آنان که از آن به سنت عترت طاهره تعبیر می شود در کنار قرآن، سبک زندگی اسلامی را به ما می آموزد تا بتوانیم در شرایط مختلف و گوناگون بهترین گزینه ها را برای زندگی انتخاب کنیم و هرگز از ارایه راهکاری مناسب در زندگی خود با استفاده از کتاب و سنت در نمانیم.

امام حسین(ع) نه تنها در تبیین سبک زندگی اسلامی تلاش کرد، بلکه کوشید تا حقیقت اسلام را چنان که خدا و پیامبر(ص) ارایه کرده بودند، احیا کند؛ از این رو گفته اند: الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء؛ اسلام با پیامبر(ص) ایجاد و با امام حسین(ع) بقا یافت.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا یکی از اهداف قیام و نهضت حسینی(ع) را در بقای حقیقت اسلام بیان کند.

● مشابه و متشابه سازی از اسلام

اسلام، حقیقتی جاودانه است که از آدم(ع) تا خاتم(ص) از سوی پیامبران به عنوان سبک زندگی بشر برای خدایی و ربانی شدن وی ارایه شده است. (آل عمران، آیه ۱۹) این حقیقت در شکل کامل و تمام خود از سوی پیامبر(ص) بیان شده و پس از آن دیگر هیچ پیامبری نخواهد آمد تا چیزی بر آن بیفزاید یا از آن بکاهد؛ چرا که دین مورد رضایت خداوند همان است که پیامبر(ص) با بیان ولایت معصومان(ع) به اتمام و اکمال رسانیده است. (مائده، آیه ۳)

اما همواره دشمن سوگند خورده ای به نام ابلیس و شیاطین، دراین اندیشه بوده و هستند که اسلام را از مردم بگیرند و آنان را در ضلالت قرار دهند و یا به آن بکشانند. از این رو به متشابه و مشابه سازی روی می آورند تا حقیقت دراین میان گم شود و شیاطین از آب گل آلود، انسان ها را صید کرده و به دوزخ بکشانند. (نساء، آیه ۱۱۹؛ ص، آیات ۸۲ و ۸۳؛ حجر، آیه ۳۹)

خداوند یکی از شیوه های شیطانی صید انسان را بهره گیری از مشابه سازی از حقیقت و متشابه سازی از آن می داند. (آل عمران، آیه ۷) دراین شیوه، باطل با آرایه های حقیقت آراسته می شود و باطل به نام حقیقت به مردمان عرضه می شود.

در طول تاریخ شیاطین این گونه عمل کردند و برای هر حقیقتی مشابه و متشابه سازی کردند هرچه، حقیقت جاذبه های بیشتری داشته باشد و تمایلات و گرایش مردم به آن فزون تر شود، اقدام به ارایه مشابه های آن نیز بیشتر می شود. از این رو با گرایش مردم به عرفان حقیقی، عرفان های کاذب زیادی از سوی شیاطین جنی و انسی ارایه می شود و بازار این نوع کالاهای معنوی داغ تر می گردد.

زمانی که اسلام، به عنوان دین کامل و تمام از سوی خدا و پیامبر(ص) ارایه شد، شیاطین در اندیشه شدند که آن را از درون تهی کنند و پوستینی به نام اسلام بی هیچ حقیقت و باطنی به مردم ارایه دهند. ابلیس با بهره گیری از کافرانی چون ابوسفیان و منافقان قدیم و جدیدی چون کعب الاحبار و یاران و صحابه های دروغینی چون ابوهریره کذاب و جعل کننده، اقدام به ارایه مشابه اسلام کردند.

از آن جایی که بقای اسلام به رهبران و نخبگانی است که حافظ حقیقت آن هستند، نوک تیز حملات دشمن، به سوی ولایت نشانه گرفته شد. پیامبر(ص) می دانست که ابلیس و شیاطین جنی و انسی، بیکار نمی نشینند تا اسلام را از حقیقت آن تهی کنند و با حذف رهبری، اجازه ندهند تا مردم در مسیر حقیقت اسلام گام بردارند. از این رو پیامبر(ص) از عاقبت کار امت نگران بود. این نگرانی زمانی به اوج خود می رسد که بانگ رحیل زده می شود. در این زمان، پیامبر(ص) ماموریت می یابد تا اوصیای خود را با معرفی نخستین وصی و ولی اعلان کند و به طور رسمی مقام ولایت امیرمؤمنان علی(ع) را بیان و آن حضرت(ع) را برای جانشینی و خلافت خود معرفی نماید.

خداوند در آیه ۶۷ سوره مائده، به صراحت به پیامبر(ص) می فرماید که اگر جانشین به طور رسمی معرفی و نصب نشود، گویی هیچ رسالتی صورت نگرفته است، زیرا بقای اسلام به ولایت و خلافت است.

پیامبر(ص) هراسان بود که اعلان رسمی این امر مهم جانشینی و ولایت امری، موجب شود تا توطئه گران اقدام به ترور نمایند که این کار را نیز کردند؛ (بحارالانوار، ج۲۱، ص۲۲۹-۲۲۲، نیز ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۴ و ۲۵؛ ابن اثیر جزری، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۱، ص۵۷۳)

ولی خداوند چنان که وعده کرده بود، ایشان را از آن حفظ کرد. (مائده، آیه ۷۶)

وقتی ابلیس و شیاطین جنی و انسی دریافتند که با ترور پیامبر(ص) نمی توانند به هدف خویش برسند، پس از رحلت آن حضرت(ع) بی آنکه یاران واقعی پیامبر(ص) و بنی هاشم را خبر کنند در سقیفه بنی ساعده گردآمدند و در شورای سقیفه، بزرگترین جنایت را علیه بشریت مرتکب شدند و اسلام را از حقیقت ولایت آن تهی ساختند و مردم را به سمت و سوی دینی بردند که خودشان ساختند و به نام اسلام به جهانیان معرفی کردند. این گونه بود که مردم بر دین ملوک خویش (الناس علی دین ملوکهم) پرورش یافتند و اسلام بی ولایت و خلافت حقیقی تولید و مشابه سازی شد و به مردم عرضه گردید و امت اسلام مسیر گمراهی را درپیش گرفتند و به فساد و تباهی و ضلالت گرفتار آمدند.

● تلاش معصومان(ع) برای ارائه اسلام واقعی

زمانی که اسلام از ولایت در سقیفه بنی ساعده تهی شد، اوصیا و اولیای الهی تلاش کردند تا مسیر حقیقی را به مردم نشان دهند؛ ولی همان گونه که خداوند در قرآن بارها وعده و وعید داده است، مردم گرفتار آزمونی سخت شدند تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد. (عنکبوت، آیه۲)

امت های پیشین از جمله قوم یهود بارها به اشکال گوناگون آزموده شدند و بسیاری در این آزمون های الهی شکست خوردند و به عذاب الهی گرفتار شدند و برخی به بوزینه و خوک مسخ گردیدند. (بقره، آیات ۲۶ تا ۹۶؛ اعراف، آیه ۱۶۶ و آیات دیگر)

در یک آزمونی، حضرت موسی(ع) به مدت چهل شبانه روز از امت موسوی دور می شود، ولی آنان به آزمون الهی، گرفتار سامری می شوند و گوساله پرست شده و برخلاف اطاعت از حضرت هارون(ع) وصی موسی(ع) به اطاعت ازسامری می پردازند و حتی تلاش می کنند که ایشان را به اطاعت خود درآورند و به سبب مخالفت آن حضرت(ع) وی را به قتل برسانند. (اعراف، آیات ۱۸۳ و ۱۵۴)

همین داستان طابق النعل بالنعل، چنان که پیامبر(ص) وعده داده بود، برای امت اسلام تکرار می شود و گوساله پرستان شورای سقیفه بنی ساعده تلاش می کنند تا به سبب مخالفت وصی پیامبر(ص) امیرمؤمنان علی(ع) با تغییر احکام نصب الهی، ایشان را به قتل برسانند. این توطئه با ریسمان به گردن انداختن آن حضرت(ع) و آتش زدن در خانه و شهیدکردن محسن بن علی(ع) و آسیب زدن به پشت و پهلو و درنهایت شهادت حضرت فاطمه(س) ادامه یافت و هرچه معصومان(ع) یعنی پنج تن آل عبا در سال های نخست تلاش کردند، اما فایده نداشت و در این راه حضرت فاطمه(س) اولین شهید راه ولایت شد.

اینکه امیرمومنان (ع) به قبر پیامبر(ص) رو می کند و می فرماید: کادوا ان یقتلونی (اعراف، آیه ۱۵۰) به خاطر انواع توطئه های تروری بود که طراحی شد و برخی اجرا و برخی اجرا نشد.

از آن جایی که اسلام واقعی تنها در سایه سار ولایت الهی قابلیت بقا و اجرا را دارد، حضرت امیرمومنان علی(ع) تلاش کرد تا در حد توان و امکان مردم نه خودش، از خود ایثار کند و اسلام واقعی را به مردم ارایه دهد. از این رو قرآن را چنان که پیامبر(ص) خواسته بود، به مردم ارایه کرد، ولی آنان آن را پس زدند.

تلاش های آن حضرت(ع) در کنار غاصبان برای این بود که تا می شود حقیقت اسلام را حفظ کند. و از انحراف بیشتر جلوگیری نماید. از این رو، همانند حضرت یوسف(ع) به دربار ایشان رفت (یوسف، آیه ۵۵) و خواستار مشارکت در امر مردم شد تا به هر شکلی شده اسلام واقعی را حفظ کرده و حقیقت عدالت اسلامی را ارایه دهد.

اما تلاش های آن حضرت(ع) به جایی نرسید و گوساله پرستان سامری، دور گوساله خلافت گرد آمدند و به عبادت آن بت قدرت و ثروت پرداختند، به گونه ای که پس از سه دهه دیگر چیزی، از اسلام و عدالت آن بقا نماند و شکم ها از اموال بیت المال انباشته گشت به طوری که خاندان عثمانی و بنی امیه به نشخوار کردن بیت المال ادامه دادند و حکومت اسلامی را چون گوی چوگان کودکان به سمت یکدیگر پرتاب می کردند.

برخی از افراد در این دوره چنان از بیت المال چریدند که پس از مرگ تنها، طلای زرین آنان را با تبر میان وراث تقسیم می کردند.(الغدیر، علامه امینی، ج ۸، ص ۲۸۲)

نظام سیاسی که در دوره پس از رحلت شکل می گیرد، نظام سیاسی غیر مشروع دینی است هر چند که از مشروعیت سیاسی برخوردارمی شود، این حکومت پس از مدتی مشروعیت و مقبولیت سیاسی خود را به سبب همان انحراف از اصل ولایت از دست می دهد؛ زیرا کار به کسانی سپرده می شود که هیچ گونه کارایی و کارآمدی سیاسی ندارند و کاری برای امت و عدالت انجام نمی دهند. بی عدالتی در عهد عثمان به اوج خود می رسد به طوری که انقلاب گسترده ای از مصر آغاز می شود و مردم مصر برای عدالت و کرامت خویش قیام می کنند. به زودی انقلاب مصر شعله می کشد و همه خاورمیانه را به هم می ریزد و آتش به کاخ های پادشاهان و حکام جور عثمانی می افکند.

این گونه است که حرکت عدالت خواهانه مردم مصر، به عربستان و حجاز و نجد می رسد و همراه با مردم یمن و عراق، مردم مکه و مدینه قیام می کنند و دولت نامشروع و نامقبول عثمانی با قتل عثمان به پایان می رسد.

اما به زودی وضعیت دوباره با توطئه های جدید منافقان و شیاطین، شکل دیگری می گیرد و انقلاب مردم از سوی ام المؤمنین عایشه و طلحه و زبیر و سپس معاویه مصادره می شود و در یک جنگ و کودتای نظامی، قدرت از امیرمؤمنان علی(ع) به بنی امیه منتقل می شود.

امیر مؤمنان علی(ع) در مدت کوتاه چهار سال و اندی از حکومت خویش می کوشد تا نظام سیاسی اسلامی را در چارچوب عدالت فراگیر، ارایه دهد که البته به کام سابقون در اسلام و رفاه زدگان آن روز خوش نمی آید.

از نظر مردم آن زمان، هنوز حکومت براساس آرای سقیفه مشروعیت دارد. از این رو حضرت امیرمؤمنان علی(ع) نمی تواند تغییرات مناسب و چندانی مبتنی بر اسلام و حقایق واقعی آن ایجاد کند. این دوره که با جنگ و توطئه های هر روز همراه بود، اجازه نمی داد تا به نقد جدی دولت برخاسته از سقیفه پرداخته شود هر چند که ایشان هرازگاهی به دولت برآمده از سقیفه اعتراض و نقد جدی وارد می ساخت و آن را عامل انحرافی می دانستند که به حکومت ظالمان و جائران انجامید و وضعیت امت اسلام را این گونه بغرنج و لاینحل کرد.

جنگ های سه گانه با ناکثین، قاسطین و مارقین در حقیقت مبارزه با سه فرزند نامشروع دولت و نظام سیاسی برآمده از سقیفه بود، اما زمان به گونه ای نبود که فرصت تحلیل را به مردم بدهد و ایشان را با ریشه همه بدبختی های امت یعنی مشروعیت یابی نظام سقیفه آشنا سازد.

● قیام برای مشروعیت زدایی از نظام سیاسی سقیفه

امام حسین(ع) شاید مهم ترین و اصلی ترین گام را برای تبیین حقیقت نظام ولایی و امامی برگرفته از قرآن و اسلام و مشروعیت زدایی از نظام برآمده از سقیفه انجام داد. آن حضرت(ع) هدف از قیام خویش را اصلاح امت جد خویش دانسته است؛ زیرا این امت دچار تباهی و فساد شده است؛ چرا که نظامی سیاسی را انتخاب کرده بود که برخلاف آموزه های وحیانی قرآن و اسلام بود.

از نظر امام حسین(ع) ریشه همه مصیبت های امت و فسادهای جاری در جامعه اسلامی، نظام سیاسی برآمده از سقیفه است که درنهایت به خلافت سلطنتی انجامیده و امت را از فواید اسلام بی بهره کرده است.

اگر نظام سیاسی برآمده از سقیفه نقد جدی شود، دیگر هیچ کس به خود اجازه نمی دهد تا به نام اسلام، ظلم و جور نماید و به نام خدا از بیت المال مسلمین بچاپد و غارت و چپاول نماید.

نوک حملات امام حسین(ع) به نظام سیاسی بود تا همچنان که نیمی از مشروعیت سیاسی خود را با عدم بیعت افراد سرشناس جامعه اسلامی آن روز از دست داده است و از عدم مقبولیت سیاسی به سبب ناکارآمدی رنج می برد، از مشروعیت دینی نیز ساقط کند به گونه ای که هیچ گونه فلسفه ای برای بقای چنین حکومت ها در آینده وجود نداشته باشد.

مشروعیت در حقیقت فلسفه توجیه اعمال قدرت و زور از سوی حاکمان است. اگر این فلسفه توجیهی، از نظام سیاسی وقت برداشته شود، همه آن چه این حکومت بر بنیاد آن شکل گرفته فرو می ریزد و مشروعیت خود را از دست می دهد.

امام حسین(ع) در کربلا با خون خود و اهل بیت خویش، نه تنها حکومت یزیدی را از مشروعیت دینی و سیاسی و مقبولیت اجتماعی انداخت، بلکه بنیاد حکومت های مبتنی بر آن را نیز از میان برداشت؛ زیرا با تاکید بر انحراف ریشه دار سقیفه نشان داد که حکومت های یزیدی ریشه درتفسیر نادرست ازاسلام و ارایه الگوی باطل ازاسلام سیاسی مبتنی بر شورای سقیفه دارد. هنگامی که حکومت یزیدی ساقط شد، همه حکومت های مبتنی برسقیفه ازمشروعیت دینی و سیاسی درمیان مردم ساقط گردیدند.

از اینجاست که یزیدیان می کوشند تا با تشکیک در قیام حسینی و سرکوب فلسفه و اهداف آن، پایه های نامشروع حکومت های مبتنی بر شورای سقیفه را حفظ و تاییدکنند.

اصلاح امت پیامبر، تنها با اصلاح نظام فکری و سیاسی امکان پذیر است. امت اسلام می بایست با یک شوک عظیم از خواب سنگین بیدار می شدند و می فهمیدند که بی عدالتی و نادیده گرفتن آموزه های قرآنی و اسلامی، ریشه درانحراف سقیفه دارد. درحقیقت امام حسین (ع) نشان می دهد که هر آنچه بر سر امت اسلام آمده است، ثمره ای از ثمرات سقیفه و انحراف عظیمی است که سرچشمه درآن دارد.

امام حسین (ع) می خواهد نشان دهد که اسلام و نظام بر آمده از سقیفه به سادگی سرور جوانان اهل بهشت را نه تنها می کشد و خاندان پیامبر(ص) را به اسارت می برد بلکه بر او باکی نیست که هرگونه قوانین عقلانی و انسانی را زیرپا گذارد و به چیزی پایبند نباشد.

اگر امام حسین (ع)سرور جوانان بهشت، کشتی نجات، چراغ هدایت و مانند آن بر اساس آیات و روایات بسیاری چون آیه مباهله و تطهیر (آل عمران، آیه ۱۶؛ احزاب، آیه ۳۳) است، پس مخالفان او اهل دوزخ می باشند و نمی توانند حق باشند. بر این اساس، هرکسی که در برابر این جریان ناب اسلامی قرار می گیرد، ضد اسلامی و کافر و منافق تلقی می شود و از مشروعیت ساقط گردد.

حرکت امام حسین (ع) و نهضت خونین او موجب شد تا مردم به یک باره نسبت به نظام سیاسی و سبک زندگی ارایه شده از سوی دولت های پیشین تردید جدی داشته باشند و به نقد رفتار نیاکان و پیشینیان بپردازند که نتیجه رفتار آنان موجب شد تا امت اسلام، امام امت را سر از تن جدا کند و بر تن های بی جان آنان اسب بتازاند و اهل بیت پیامبر (ص) را به اسارت و بردگی و بندگی برد و به عنوان خارج از دین اسلام و حتی به معرض فروش و کنیزی بگذارد. این درحالی است که بر اساس دستورهای صریح و نص قرآنی، امت می بایست اهل پیامبر(ع) را دوست بدارد و اطاعت ایشان نماید و آنان را الگوی های کامل زندگی خویش بداند و درمودت و محبت و ولایت ایشان کوچک ترین کوتاهی نورزد.

به هرحال، انقلاب و نهضت حسینی (ع) موجب شد تا نظام های سیاسی مبتنی بر سقیفه با تردید و تشکیک جدی مواجه شود و دیگر از بنیادهای توجیهی و فلسفی قویم برای تداوم بهره مند نباشد.

مجید کرامتی