چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
یوسا در روشنایی, یوسا در تاریکی
جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۰ به کسی رسید که در جامعه ادبی جهان چهره ای شناخته شده و مشهور بشمار می رود. روشنفکری فعال و با استعدادی انکار ناشدنی: ماریو وارگاس یوسا.
یوسا کاندیدای دائمی و چندین ساله این جایزه بود. اسم او از سال ۱۹۸۲، هر سال به عنوان یک گزینه شناخته شده مطرح می شد. او در طول زندگی نویسندگی اش به راحتی می توانست بعد از شاهکارهایی که نوشته بود این جایزه را از آن خود کند، رمان هایی مانند "خانه سبز" و " گفت وگو در کاتدرال" که همه اینها قبل از سال ۱۹۷۵ چاپ شده اند. اما با گذشت زمان او هر چه بیشتر به معرفی سبک نگارش متنوع و سرشار از استعدادش پرداخت و این امید می رفت که او توسط مسوولین استکهلم زودتر از اینها انتخاب شود.
وقتی که خیلی سال پیش نویسنده ای از او پرسید که چرا موسسه نوبل از معرفی او اجتناب می کند، با خنده ای کنایه آمیز جواب می دهد که او گزینه ای سیاسی است. اگر این درست باشد مسلما این اجتناب موسسه نوبل به دلایل ادبی نبوده است زیرا رمان های یوسا تمجید و تحسین همگان از شرق تا غرب را برانگیخته، از منتقدان گرفته تا توده های مردم. در آمریکای لاتین رمان های او بیشتر توسط مردم عادی خوانده می شود تا تحصیلکردگان و روشنفکران. چرا که کارهای او خیلی کمتر گرفتار کلیشه های نسلی از نویسندگان آمریکای لاتین بود که تا امروز تنها برندگان این جایزه بوده اند، برای مثال گابریل گارسیا مارکز و پابلو نرودا کارهای یوسا می تواند عمیقا ملال انگیز و کسالت آور یا بطور عجیبی مهیج باشد، مقالات سیاسی او خالی از احساس است برخلاف نقد ادبی و کارهای ادبی او که مخالف نگاه عالمانه و روشنفکرانه است. مطابق نظر کمیته نوبل او جایزه را برد "برای نقشه نگاری دقیق ساختار قدرت و توان تصویرگری نافذش در به تصویر کشیدن مقاومت فردی، قیام و شکست." سال ها این شایعه بر زبانها افتاده بود که استکهلم هیچگاه او را بدلیل موضع گیری محافظه کارانه اش در سیاست، معرفی نخواهد کرد، هرچند که در بیشتر موقعیت ها او یک چپ میانه رو بوده است.
در انتخابات ۱۹۹۰ پرو، یوسا خود را به عنوان کاندیدای دست راستی معرفی کرد و وارد یک رقابت سخت با آلبرتو فوجی موری شد و وقتی در انتخابات شکست خورد با پذیرفتن ملیت اسپانیایی اهالی پرو را رنجاند. در سال ۱۹۷۷ که رئیس جمهور فوجی موری در راس قدرت رژیم حاکمه بود، در شاخه ادبیات انتقادی، کتاب یوسا منتخب دریافت جایزه ملی منتقدان شد. تصادفا در آنزمان من در هیات رئیسه بودم که قبل از مراسم اهدای جوایز از یک پرویی تماسی دریافت کردیم که می خواست بداند یوسا دقیقا کجا می نشیند. وقتی فهمید یوسا در جایگاه نخواهد بود آشفته شد و تلفن را کوبید. در زمان برگزاری آن مراسم یوسا در اروپا بود و نمی توانست اتفاقاتی را که در دانشگاه نیویورک افتاده بود پیگیری کند. وقتی که با او تماس گرفتم تا ماجرا را با او در میان بگذارم، او در پاسخ گفت: "طرفداران فوجی موری همیشه از اینکارها در حق من می کنند.
آنها فقط می خواهند به واسطه ترساندن من سروصدا و ترس و وحشت ایجاد کنند." ۳ سال بعد او شاهکارش را به نام "سور بز" منتشر کرد که توصیفی بود از تاول های دوره دومنیکن ها و روزهای آخر آنها که امپراطوری شیطانی رافائل تروجیلو بر سر کار بود. در همه کارهای او نیرویی برای رسوا کردن قدرتهای استبدادی وجود دارد، اما باید گفت که او هیچگاه انقلابی رادیکال نبوده است، یوسا بعنوان یک نئولیبرال سرسخت شناخته می شود که بر عقایدش استوار است و معتقد است که مردمش به اقتصادی منظم و پویا نیاز دارند و معتقد است که باید عضو بازار جهانی بشوند و... زندگی او اما همیشه اینگونه نبوده است. او هم مانند بسیاری از نویسندگان هم عصر خود زندگی سیاسی اش را به عنوان یک چپ گرای تندرو آغاز کرد. دانشجوی مارکسیست حامی فیدل کاسترو که عضو یک خانه مخفی کمونیستی نیز بود. یوسا در ابتدای دهه ۶۰ به پاریس رفت و با حلقه ای آشنا شد که مارکز، فوئنتس و کورتاسار هم در آن بودند. اما احساسات او به سرعت تغییر کرد، به خصوص وقتی که رژیم کاسترو "هربرتو پادیلا"ی شاعر را دستگیر کرد. همین طور که زمان می گذشت یوسا متقاعد می شد که سوسیالیزم و آزادی قابل جمع با یکدیگر نیستند و در دهه ۱۹۸۰ در سخنرانی ها و مقالاتش به وضوح اعلام می کرد که بی شک پیش از آن اشتیاق و گرایش سیاسی عجیبی داشته است. دو دهه پس از شکست انتخاباتی یوسا، بسیار برای او پربار بود. در حدود ۱۵ کتاب منتشر کرد و قاطعانه خودش را به عنوان پرکارترین و موفق ترین نویسنده آمریکای لاتین در ربع آخر قرن بیست معرفی کرد. پس از جایزه ادبی سروانتس، جایزه سلطنتی اسپانیا و بیشماری رداهای دیگر که به افتخار کارهایش در نقاط مختلف جهان بر دوش او انداخته اند، جایزه نوبل آخرین جایزه ای است که او در این مدت دریافت کرده است.
اما باید توجه کرد که بیشترین مخاطبان او در میان اسپانیایی زبان ها هستند تا در میان زبانها و کشورهای دیگر. او خوانندگانش را با ازدواج با دختر عمه اش و نوشتن درباره آن بسیار تحت تاثیر قرار داد. در حقیقت او بسیار راحت تر از اینکه درباره حکومت های استبدادی بنویسد درباره عشق می نویسد. یوسا برای نوشتن از دیکتاتورهای خشن بیشتر از هنرمندان کم مایه زیرکی به خرج می داد. ما با دو یوسا مواجه هستیم، "یوسای در روشنایی" که در داستانهای عاشقانه می بینیمش و " یوسای در تاریکی" که در رمانهای تاریخی او، می بینیمش. که بسیار استادانه در آنها تحقیق کرده و موضوع ا روشن ساخته است. اما شاید بیشترین جنبه دلکش دوران زندگی یوسا را بتوان در عمق پایداری او نسبت به حقوق بشریت دید، در محبت و کنجکاوی تمام نشدنی او درباره جهانی آزاد، در تلاش خستگی ناپذیر او برای تحقیق درباره حقیقت حیوان دوپا. او به عنوان نویسنده الگویی است برای نسل ما. برای من افتخاری است که در پایان بنویسم: امسال جایزه نوبل به برنده واقعی رسید.
نویسنده : ماریا آرانا/ واشنگتن پست ترجمه احمد عطارزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست