پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا

پیش گیری از اعتیاد , مواد مخدر, آسیب ها و راهبردها


پیش گیری از اعتیاد , مواد مخدر, آسیب ها و راهبردها

کتابی تحت عنوان پیش گیری از اعتیاد , مواد مخدر, آسیب ها و راهبردها به زیور طبع آراسته که در آن به روش های پیشگیری در اعتیاد به نحو موثری پرداخته است , وی با نگاه تاریخی به مقوله اعتیاد در ایران و جهان , توانسته مطالب مفیدی را به مخاطبان ارایه نماید

کتابی تحت عنوان پیش‌گیری از اعتیاد ،(مواد مخدر، آسیب‌ها و راهبردها) به زیور طبع آراسته که در آن به روش های پیشگیری در اعتیاد به نحو موثری پرداخته است ، وی با نگاه تاریخی به مقوله اعتیاد در ایران و جهان ، توانسته مطالب مفیدی را به مخاطبان ارایه نماید ، در بخشی از این کتاب، وی به اعتیاد و رابطه سه مرجله ای افراد به مواد مخدر از زوایه دیگری پرداخته که آن را می خوانید:

● اعتیاد چیست؟

«اعتیاد» در لغت‌نامه‌ها به معنای «خو گرفتن به چیزی» آمده و این خو گرفتن بر اثر تکرار پدید می‌آید. چنان که او ریسون سوئت ناردن می‌گوید: «عادت‌ها در آغاز، هم‌چون رشته‌ای نازک و نامرئی هستند. اما هر بار که عملی را تکرار می‌کنیم، رشته‌ای بر رشته‌های قبلی تنیده می‌شود تا سرانجام مانند طنابی ضخیم و چاره‌ناپذیر بر دست و پای افکار و اعمال ما می‌پیچد.»

استعمال کلمه لاتین معادل واژه‌ی معتاد، به قرن‌ها پیش برمی‌گردد. در قوانین رُم باستان «Addictus» به کسی اطلاق می‌گردید که به‌علت ناتوانی در بازپرداخت بدهی‌هایش به بردگی محکوم می‌شد. در واقع یکی از معانی «Addiction» که در فرهنگ لغت لاتین آکسفورد آمده «بردگی» است.

امروزه اصطلاح اعتیاد، در حدی شایع شده و مقصود از استعمال آن معلوم است که معنای اعتیاد برای تمام اقشار جامعه شناخته شده و کاربری آن معمول می‌باشد.

درمانگران، معتقدند تنها استفاده‌ی عادت‌گونه از موادی که سبب تغییر در شیمی مغز می‌شوند و و به وابستگی می‌انجامند، اعتیاد به شمار می‌آید. با این تعبیر بسیاری از رفتارهای دیگر، اعتیاد تلقی نمی‌شوند؛ ولی بی‌اختیار، یعنی خارج از تسلط خردمندانه به حساب می‌آیند.

منظور ما نیز از اعتیاد در این کتاب، عادت کردن به مصرف مواد مخدر، البته به معنای عام کلمه‌ی مخدر (یعنی تمام انواع مواد مورد سوءمصرف که روی سلسله‌ی اعصاب مرکزی اثر می‌گذارند) می‌باشد؛ چنان که هیأت بین المللی کنترل تمام مواد مورد سوءمصرف را «هیأت بین‌المللی کنترل مواد مخدر» نامیده‌اند.

از نظر تاریخی، با شروع جنگ جهانی اول، حدود ۱۹۱۴، اعتیاد به مواد مخدر، کاملاً شناخته و نام‌گذاری شده بود و حتی امکان کم کردن مصرف مرفین برای تسکین درد در اجتماع وجود داشت، چون داروهایی ساخته شده بود که درد را بدون خطر اعتیاد از بین می‌برد.

مشهورترین این داروها، آسپرین بود که در سال ۱۸۹۹ وارد بازار شده و به سرعت جای شربت تربیاک را گرفت.

در دردهای نه چندان شدید که قبلاً مُرفین مصرف می‌کردند از ۱۸۹۹ می‌توانستند آسپرین مصرف کنند.با این وجود، در طول بیش از سه ربع قرن که معضل مصرف مواد مخدر توجه مراجع علمی جهانی را جلب کرده از اعتیاد تعاریف و تعابیر متعددی ارائه شده و اصطلاحاتی به‌جای کلمه‌ی اعتیاد به‌کار برده‌اند؛ بین اصطلاحات ارائه شده حداقل می‌توان از اصطلاح «وابستگی، سوءمصرف و استفاده‌ی نابه‌جا»، نام برد و در طبقه‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها، اصطلاح «مصرف زیان‌بخش نیز به کار برده شده است.

در سال ۱۹۵۰ تعریف تقریباً جامع زیر، توسط کمیته‌ی متخصصان تشخیص مواد اعتیادآور وابسته به سازمان بهداشت جهانی، ارائه شد:

«اعتیاد به مواد مخدر، مسمویت حاد یا مزمنی است که مُضر به حال شخص و اجتماع می‌باشد و به واسطه‌ی استعمال مکرر یک ماده‌ی طبیعی یا مصنوعی ایجاد می‌شود و مشخصات آن عبارت است از:

۱) احساس خوشی و تعادل موقت پس از استعمال؛

۲) احتیاج شدید و غیرقابل مقاومت برای به‌دست آوردن و استعمال (خماری)؛

۳) تمایل به ازدیاد مقدار استعمال مواد بر اثر تحمل سلول‌های بدن به مقادیر معمولی (تزاید)؛

۴) وابستگی روانی و جسمی به ماده‌ی مورد سوءمصرف، (به‌ویژه در مورد اعتیاد به مواد افیونی)؛ زیرا نرسیدن دارو به بدن موجب بروز آثار محرومیت می‌شود؛

ولی در سال ۱۹۶۴ سازمان بهداشت جهانی، «وابستگی دارویی" را به جای اعتیاد به کار برد.

در اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ سازمان بهداشت جهانی، وابستگی را به‌صورت «سندرمی» توصیف کرد که ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی وابستگی را در بر می‌گرفت.

در منابع جدید علمی، کاربری «ماده» به دارو ترجیح داده می‌شود.

در درس‌نامه‌های پزشکی امروز، به‌جای واژه‌ی اعتیاد از اصطلاح «اختلال وابسته به مواد»استفاده می‌کنند.وقتی از اصطلاح وابستگی استفاده می‌شود، باید نام ماده را نیز ذکر کرد برای مثال «وابستگی به مرفین».

وابستگی به مواد مخدر یا اعتیاد، با سه ویژگی مهم وابستگی جسمی، وابستگی روانی و تحمل، مشخص می‌شود.

وابستگی به مواد مخدر، یعنی در صورت قطع مصرف، سندرم محرومیت در معتاد بروز می‌کند.

تحمل یا مقاومت، عبارت است از: استعمال مقادیر زیادتر ماده، بر اثر تحمل مقادیر معمولی.

بررسی‌های تجربی نشان می‌دهد که تحمل، در معتادان، نتیجه‌ی کاهش شدید اعمال کبد در متابولیزه کردن ترکیبات ماده‌ی مخدر می‌باشد.

از این تعاریف به این نتیجه می‌رسیم که معتاد مزمن به مواد مخدر، خصوصیات زیر را دارد:

۱) اجباری و بدون اختیار و اراده، مواد مخدر استعمال می‌کند؛

۲) به مواد مخدر وابستگی جسمی و روانی و در موارد نادری (مانند اعتیاد به کشیدن سیگار ماری‌جوانا که از برگ‌های پایین بوته‌ی شاه‌دانه‌ی ماده، تهیه شده باشد) فقط وابستگی روانی پیدا کرده وچون نیاز شدید به مصرف آن دارد، چاره‌ی جز مصرف مواد مخدر نمی‌یابد؛

۳) بر اثر حالت تحملی که در او نسبت به ماده‌ی مخدر ایجاد شده به‌طور مرتب مقدار و دفعات مصرف را افزایش می‌دهد؛

بنابراین، معتاد به‌طور مستمر، جسم و روان خود را مسموم و مسموم‌تر می‌کند و روزبه‌روز، به این سم کشنده نیازمندتر و نسبت به مصرف و افزایش مقدار آن، بی‌اختیارتر می‌شود؛ زیرا در صورت عدم مصرف دچار سندرم محرومیت می‌گردد که برای یک معتاد مزمن غیرقابل تحمل است.

اعتیاد از نظر وسعت تأثیرگذاری بر روی اندام‌های بدن متفاوت است؛ گاهی اثراتش روی تمام اندام‌هاست و زمانی روی بعضی از اعضای بدن.

در سال ۱۹۸۱ کمیته‌ی سازمان بهداشت جهانی۱۶ نشانگان وابستگی به مواد مخدر را به شرح زیر تعریف کرد:

«مجموعه‌ای از پدیده‌های فیزیولوژیکی، رفتاری و شناختی که طی آن، مصرف یک ماده یا طبقه‌ای از مواد، برای یک فرد معین، اولویت بسیار بیش‌تری از رفتارهای دیگر، می‌یابد که زمانی ارزش والاتری داشته‌اند».

ویژگی توصیفی مهم نشانگان وابستگی عبارت است از:

میل به مصرف مواد مخدر، الکل، یا توتون که اغلب نیرومند و گاهی اوقات مغلوب‌کننده است،

این الگو هم‌چنین فراوانی زیاد رفتارهای ناسازگارانه، فقدان کنترل، بی‌توجهی به لذات یا تمایلات دیگر، به نفع مصرف ماده را مورد تأکید قرار می‌دهد.

سازمان بهداشت جهانی در تعریف خود به حضور مستمر دارو که به گونه‌ای موجب تغییرات بادوام در مغز می‌شود و مفهوم انطباق عصبی، مصداق پیدا می‌کند، توجه دارد.

رابطه‌ی فرد با مواد مخدر، سه مرحله دارد:

۱) آشنایی: آشنایی مرحله‌ای است که در طی آن شخص، ماده مخدر را برای نخستین‌بار مصرف می‌کند و به این ترتیب فرد با ماده‌ای که او را بعدها رنج بسیار خواهد داد، آشنا می‌شود.

۲) مصرف تفننی: این مرحله معمولاً مربوطبه بیش از یک‌بار مصرف است و فرد در این مدت احساس می‌کند که ماده‌ی مخدر، مسکن خوبی برای دردها و رهایی از رنج‌‌ها و اضطراب‌های اوست. این مرحله را دختر جوانی برای روان‌پزشک خود چنین توصیف می‌کند:

«... این دفعه نشئه شدم؛ خیلی مشکل است شرح دهم که هروئین چه کرد؛ وقتی آن را کشیدم، نشاط در همه‌ی رگ‌هایم دوید؛ مغزم را گرمای مطبوعی فرا گرفت؛ به زندگی امیدوار شدم؛ همه چیز برایم آسان شد؛ چشم‌هایم را بستم، دنیای بیرون برایم محو گردید و در دنیای خودم فرو رفتم؛ همه احساسات خوبم تشدید شد؛ لبریز از محبت شدم؛ همه کسانی را که دوست دارم آن‌گاه بیش‌تر دوست داشتم...» در این لحظه که دختر جوان نشئگی مواد مخدر را حس کرده، در حالت بین آشنایی و اعتیاد به سر می‌برد، و در آستانه‌ سقوط به دام اعتیاد است.

۳) اعتیاد: مرحله‌ سوم (اعتیاد) دو خصوصیت بارز دارد:

اول) از حالت نشئگی با مصرف مقدار معمول قبلی، خبری نیست، یعنی مصرف مواد مخدر به میزان معمولی سابق، دیگر، درهای بهشت موهوم را به روی معتاد نمی‌گشاید.

دوم) مصرف آن به‌صورت اجباری درآمده؛ یعنی اگر در ساعت معین، ماده‌ی مخدر به معتاد نرسد آن‌چنان انقلابی در درون او پیدا می‌شود که گویی درهای جهنم را به روی او گشوده‌اند.

در مرحله‌ی دوم، مصرف‌کننده خوش‌بخت‌تر از ما آدم‌های معمولی بود؛ چه ماده‌ی سحرانگیزی داشت که هرگاه مصرف می‌کرد او را از محیط زندگی و مسائل خاکی ما، به‌طور موقت جدا می‌کرد و به عالم هپروت می‌برد؛ اما در مرحله‌ی سوم دیگر چنین حالتی نیست؛ یعنی آن ماده جادویی اثر خود را از دست داده و معتاد مانده است با مشکلات هر روزی ما آدم‌های معمولی، به اضافه‌ی مشکل وحشت‌آور تهیه و مصرف‌ کردن ماده‌ی مخدری که باید به‌طور مرتب دفعات و مقدار مصرفش را زیاد کند، تا آدم معمولی شود.

ترسیم مرز بین مرحله‌ی دوم و سوم بسیار دشوار است و کسی نباید باور کند که در مرحله‌ دوم باقی می‌ماند و اسیر اعتیاد نمی‌شود.

همه‌ افرادی که مبادرت به استعمال مواد اعتیادآور می‌کنند به این توهم مبتلا هستند که در مرحله‌ی دوم باقی خواهند ماند و هر وقت بخواهند، دیگر ماده‌ی مخدر استعمال نمی‌کنند ومی‌گویند آن‌که معتاد می‌شود، دیگری است، نه او؛ ولی تجربه و تحقیقات متعدد میدانی بین‌المللی و کشوری تأیید می‌کنند، تعداد افرادی که چندبار مواد مخدر مصرف کرده‌اند و معتاد نشده‌اند، در حدی اندکی است که درصدی برای آن نمی‌توان ذکر کرد و تقریباً صددرصد این قبیل افراد، معتاد می‌شوند. در هر صورت اعتیاد به مواد مخدر معلول است و هر یک از پزشکان، روان‌‌شناسان، آسیب‌شناسان اجتماعی، حقوق‌دانان، فقها و... از دیدگاه‌های متفاوت