چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
پوشش و آرایش آسیب ها و راهبردها
متن زیر در پی در خواست برخی نهادهای حكومتی از «دفتر مطالعات و تحقیقات زنان» برای ارائه دیدگاههای كلی دفتر در خصوص آسیبشناسی پوشش و حجاب به رشته تحریر در آمده است. طبیعی است با توجه به نیاز مخاطب، جملات در نهایت ایجاز و اختصار بیان شدهاند و ممكن است ارتباط خوانندگان محترم با این مكتوب در ابتدای امر قدری دشوار باشد.
● مقدمه
با گذشت ربع قرن از استقرار نظام اسلامی، برخلاف انتظار، در نهادینه كردن برخی از ارزشهای اسلامی و انقلابی ناموفق بودهایم. وضعیت «حجاب» نشانگر میزان موفقیت نظام در بسط ارزشهای مورد نظر است. تحلیل وضعیت پوشش و آرایش و بررسی عوامل خاص و عام آن، دریچهای به آسیبشناسی اصلاحات در نظام اسلامی است؛ به این دلیل كه بسیاری از عوامل قابل بحث در این موضوع، تأثیراتی نیز در ایجاد ناهنجاریهای دیگر اجتماعی از جمله ابتذال در روابط زن و مرد و فقر و اعتیاد دارند.
تحلیل علل ناموفقیت نظام اسلامی در كنترل آسیبهای اجتماعی، خود موضوع پژوهشی گسترده است اما آنچه بر آن تاكید میشود نظاممندی ارزشها و هنجارهای جامعه است؛ به گونهای كه با آسیبدیدگی یك ضلع از اضلاع هنجارین، تمام مجموعه آسیب خواهد دید و برای اصلاح یك ضلع نیز لازم است به بازنگری در تمام مجموعه اقدام نمود.
▪ به هر حال میتوان به طور مختصر به برخی از عوامل اشاره نمود:
۱) ضعف نگرش فرهنگی در سیاستگذاران و برنامهریزان. اتخاذ تصمیمات مقطعی و نامناسب، بهویژه در شرایط بحرانی؛ عدم اختصاص زمان، نیروی انسانی و اعتبار مناسب برای آسیبشناسی، تحلیل، سیاستگذاری و برنامهریزی، و انجام عملیات مقطعی و ناپخته و استفاده از عوامل اجرایی كار ناآشنا، نمودهای این ضعف است.
۲) فقدان نگاه جامع. با گذشت بیش از ربع قرن، هنوز استراتژی، سیاست و برنامههای كلان نظام در بسیاری از مقولههای فرهنگی و اجتماعی به وضوح تشریح نشده است. ملاحظه برنامههای سوم و چهارم توسعه و مقایسه آنها با قانون اساسی، نشانگر فقدان جامعنگری و نیز ضعف تحلیل تنظیم كنندگان است؛ به گونهای كه در برخی موارد، مفاد قانون اساسی رساتر و شفافتر از مفاد برنامه توسعه است. در این میان، ضرورت وجود موسسه تحقیقات استراتژیك كه مسایل اصلی حال و آینده نظام اسلامی را مطرح و مسیر اصلاحات را ترسیم نماید، غیرقابل انكار است. جزیینگری و روزمرگی، از تبعات فقدان این نگاه است كه آسیبهای جبران ناپذیری بر كشور تحمیل میكند.
۳) ناهماهنگی در عملكرد مجموعههای مدیریتی نظام. گاه عملكرد مجموعههای نظام بیش از آن كه مكمل یكدیگر باشد، به استهلاك قوا دامن میزند؛ مثلاً در حالی كه قوه قضاییه با بیحجابی به عنوان جرم برخورد میكند، دستگاههای فرهنگی كشور زمینههای تمایل به هرزهگرایی و ابتذال را فراهم میآورند.
● ابتذال در پوشش و آرایش؛ علل و عوامل
در تحلیل علل میل به ابتذال، علاوه بر علل خاص كه تأثیرات خاصی بر پوشش و آرایش مردم بهویژه زنان دارند، لازم است به علل عام كه زمینهساز بروز آسیبهای اجتماعی فراوان از جمله بدپوشیاند، نیز توجه و میزان تأثیرگذاری هر یك را مشخص نمود. بیتوجهی به علل عام و میزان تأثیرگذاری هر یك از آنها سبب میشود كه استعدادها صرف كارهایی شود كه تأثیرگذاری آن در حصول نتیجه بسیار كم است و رفته رفته مسؤولان را به این باور میساند كه برخورد با این مقوله نتیجهای نخواهد داد و باید به گونهای با آن كنار آمد؛ چنان كه برخی دستگاههای نظام در مورد روسپیگری و بیحجابی به این نتیجه رسیدهاند.
به نظر میرسد كه عوامل عام، تأثیری به مراتب بیشتر از عوامل خاص در گسترش این معضل اجتماعی داشتهاند؛
▪ از این رو، به برخی از این عوامل اشاره میشود:
۱) ناهماهنگی در نرخ رشد زیر بخشهای اجتماعی. انقلاب اسلامی ایران دگرگونیهای بزرگی در زمینههای سیاسی جامعه ایجاد كرد. انتظار آن بود كه در نظام فرهنگی و اقتصادی جامعه نیز تحولاتی اساسی صورت گیرد؛ به این معنا كه اولاً اصلاحات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، همگی بستر حركت به سمت اهداف توحیدی باشند، و ثانیاً این حركت اصلاحی در سه حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی، به شكل هماهنگ و متناسب با استعدادهای جامعه انجام شود؛ زیرا اگر انقلاب در نظام سیاسی، به همراه انقلاب در نظام فرهنگی و اقتصادی نباشد، به گستاخی سیاسی منجر میشود. بنابراین باید گفت، گرچه شعار اصلی انقلاب اسلامی تحقق حیات طیبه و نوسازی معنوی بود، اما این مهم در فرهنگ، سیاست و اقتصاد به شكل متوازن محقق نشده است.
در نظام اسلامی اگر نیازها در مسیر تكامل الهی قرار گیرد، تمایلات، حساسیتها و برنامهریزیها به گونهای پرورش مییابد كه :
▪ اوّلاً: دغدغههای عمومی براساس اولویتهای دینی طبقهبندی شود و توجه به خود و مادیات در اولویتهای بعدی قرار گیرد. در این صورت، جهتگیری سیاستها و برنامهریزیها هم، پیوسته در راستای ایجاد تعادل میان نیازها و امكانات خواهد بود.
▪ ثانیاً: روحیات فرد به گونهای پرورش مییابد كه حس همگرایی، همبستگی اجتماعی، قانونگرایی، میل به امنیت عمومی و دوری از فردگرایی، در وی تقویت شود. در چنین فضایی سخن از حجاب، به دلیل توجه عمومی به تقدم مصلحت اجتماعی بر تمایلات فردی، قابل پذیرش است.
متاسفانه ناهماهنگی در عرصههای یاد شده، مشكلات زیادی را بر جامعه تحمیل كرده است. خدمتگزاران نظام گمان میكردند كه با افزایش و توسعه صرف امكانات عمومی میتوان به مردم خدمت كرد. این گمان در صورتی صحیح است كه در كنار توسعه امكانات، احساس نیازها و مطالبات عمومی ثابت نگاه داشته شود؛ توجه به امكانات مادی، به مادیگرایی و غفلت از معنویت نیانجامد؛ و نرخ رشد در میان اقشار مختلف جامعه از توازن برخوردار باشد. در غیر این صورت توسعه امكانات میتواند مشكل ساز هم باشد.
▪ در ارتباط با این موضوع، چند نكته قابل طرح است:
۱ ـ ۱) نرخ رشد در میان كارگر و كارفرما، زن و مرد، بالا شهری و پایین شهری، روستایی و شهری و اقشار دیگر جامعه متوازن نبوده است. نتیجه این عدم توازن، افزایش احساس فقر و تحقیر اجتماعی در پایین شهریها، احساس تبعیض در زنان و تلاش برای تغییر وضعیت موجود، و نیز افزایش حس محرومیت در اقشار روستایی و تلاش برای مهاجرت بوده است. واضح است كه احساس فقر، تبعیض و محرومیت، عامل بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی، از جمله روسپیگری و ابتذال در رفتار است.
۱ ـ ۲) آموزههای دینی، حدود مشروعی را برای ارضای غریزه جنسی تعریف كرده است. امروزه از سویی فرهنگ مسلط به توسعه لذتگرایی دعوت میكند و رسانههای نظام به احساس نیاز به برقراری روابط جنسی، دامن میزنند و در نتیجه، تحریكات جنسی افزایش مییابد، و از سویی دیگر تعریفی از آبرومندی، هم از نظر فرهنگی و هم از نظر اقتصادی ارایه میشود كه با امكانات مادی موجود برای رسیدن به آن جایگاه، ناهماهنگ است. در چنین شرایطی میان بلوغ طبیعی و بلوغ اجتماعی (سنی كه شخص دارای تحصیلات، كار و موقعیت مناسب برای ازدواج باشد) فاصلهای معنادار ایجاد میشود؛ میل به تشكیل خانواده، كاهش و میل به ارضای جنسی از طرق نامشروع، افزایش مییابد. این ناهماهنگی آثار خود را در ابتذال در پوشش و آرایش و بزهكاری جنسی نشان میدهد.
۱ ـ ۳) به هم خوردن تعادل میان آموزههای انقلاب (مثل قناعت، دیگرگرایی و...) و معیارهای فرهنگی موجود كه بر مصرفگرایی و فردگرایی استوار است، به توسعه خود مطلقبینی، خودمحوری و حرص میانجامد. خود مطلقبینی و از میان رفتن فرهنگ همگرایی و ایثار از مهمترین عوامل شكاف نسلها، كم شدن میزان صبر و رضایتمندی، افزایش اختلافات خانوادگی و فرار دختران از خانه است. تقویت فردگرایی و لذتگرایی نیز از مهمترین زمینههای ترویج فرهنگ لیبرالیستی و گریز از تقیدات، از جمله در پوشش و روابط جنسی است. نتیجه آن كه برخلاف انتظار، خانواده كه در نظام دینی كانون تولید فرهنگ همگرایی، ایثار و قناعت است، در جامعه مدرن به كانون تولید خودمحوری و مصرفگرایی تبدیل شده و آمار اختلافات خانوادگی و طلاق به طور چشمگیری افزایش یافته است.
۲ ) حقوق محوری. اگر فرض كنیم كه احساسات و تمایلات، ذهنیتها و اعتقادات و عملكردها و رفتارها سه بعد وجودی انساناند، دین مدعی هدایت تمامی این ابعاد سهگانه به صورت هماهنگ، در راستای نیل به مقام عبودیت است. بدین منظور «علم اخلاق» متكفل هدایت احساسات و تمایلات قلبی، «معارف دینی» درصدد اصلاح ذهنیتها و اعتقادات و «علم فقه» متصدی اصلاح رفتارهاست. توجه به اصلاح رفتارها بدون توجه به اصلاح معرفتی و اخلاقی، انسانی تنسكگرا و قشری پرورش میدهد كه فاقد فضایل اخلاقی و فرهیختگی است.
از سوی دیگر حكومت، بهویژه در اشكال جدید آن، شأنی فراتر از حفظ ثغور و ایجاد امنیت اجتماعی دارد و با تنظیم برنامه توسعه همه جانبه و سیاستها و برنامههای خرد و كلان، تا خصوصیترین عرصههای حیات انسانی را در معرض تأثیر قرار میدهد؛ به گونهای كه میتوان میان برنامهها و سیاستهای هر نظام و اخلاق، باور و رفتار عمومی، نسبتی قابل محاسبه یافت. به عبارت دیگر، حكومت در هدایت همه جانبه در سه بعد مورد نظر نقش حساسی ایفا میكند. پس اسلامیت نظام ما منوط به آن است كه الگوی جامع اصلاحات فكری، اخلاقی و عملی برمحوریت دین تنظیم گردد.
اما از منظر برخی از دانشوران، حكومت اسلامی نظامی است كه در آن احكام اسلامی اجرا شود. چنین نگرشی به اسلامیت، ناشی از حقوق محوری و بیتوجهی به اخلاق و معارف در الگوی اصلاحات دینی است. نتیجه این نگرش آن است كه در اصلاحات بیش از هر چیز بر قانونگذاری اسلامی تاكید میشود؛ حال آن كه اصلاحات اجتماعی، توسعه همهجانبه باتوجه خاص به فرهنگسازی و اصلاح اخلاقی است، چون در غیر این صورت تمایلات عمومی به سمت پذیرش احكام اسلامی هدایت نمیشود.
میتوان گفت كه حكومت حوزه سرپرستی عمومی است و سرپرستی حوزه حاكمیت مصلحت است. به عبارت دیگر تصرفات حكومت در شؤونات اجتماعی صرفاً با رعایت مصلحت اجتماعی جایز است و مصلحت نه مقولهای صرفاً عرفی، كه برآیند توجه به اخلاق، معارف و احكام دینی در ظرف وُسع اجتماعی است؛ از این رو بسیاری از موضوعاتی كه در نگاه فردی حكمی مباح دارد، ممكن است در نگاه حكومتی واجب یا حرام شمرده شود.
بنابراین، فقه حكومتی استنباط احكام اسلامی در حوزه سرپرستی اجتماعی است كه متأسفانه به دلیل حاكمیت نگاه انتزاعی و فردی، مغفول مانده است. نتیجه بیتوجهی به اخلاق و معارف در حوزه حكومت این است كه در موضوعاتی چون حجاب، حكومت بیش از هرچیز خود را موظف به تنظیم قانون و مجازاتهای قانونی بداند؛ در حالی كه دستگاههای فرهنگساز در نظام اسلامی زمینههای ابتذال را ترویج میكنند. در نتیجه با گذشت ربع قرن از تشكیل نظام اسلامی، قانونگذاری و افكار و تمایلات عمومی در دو مسیر متقابل سیر میكنند و اصلاحاتِ «فقه كفا» از آن رو كه از تربیت انسان دینی عاجز است، ثمربخش نیست.
۳) لذتمحوری و دنیامحوری در برنامههای توسعه. عیسی(ع) در واپسین لحظههای درنگ خویش به حواریان فرمود: من دنیا را در مقابل شما بر زمین زده و خوار كردم، مبادا پس از من دنیا را از زمین بلند كنید (و خود اسیر دنیا گردید). امام خمینی (ره) نیز پیوسته مردم را به خدا توجه میداد و سعی میكرد تا با بزرگ جلوه دادن یاد خدا، توجه به آخرت و مقامات معنوی و تكریم كوخنشینان و سادهزیستی، دنیاگرایی را تحقیر كند. نتیجه تحقیر دنیاگرایی، میل به سادهزیستی، تحقیر شدن طبقه رفاهزده، شیرین شدن سختیها، میل به تشكیل خانواده با كمترین هزینه، عدم تمایل عمومی به گناه، افزایش غیرت، تقویت روحیه سلحشوری و مقاومت، میل به همبستگی و جمعگرایی بود.
مهمترین اثر تربیت دینی، تقویت كرامت نفس انسانی است. در ادبیات دینی، كرامت نفس عامل اصلی اجتناب از گناه و رذایل اخلاقی، و دنائت نفس عامل رویكرد به هرگونه سبكسری و گناه است.[۱] مَنْ كَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُه، هانَتْ عَلَیْهِ شَهَواتُهُ؛ آن كس كه نفسش برایش ارزشمند شد، شهوات برایش كم اهمیت میشود.»؛ «مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُه، فَلا تَأْمَنْ مِنْ شَرِّه؛ آن كس كه خود را خوار شمرد، از شرش در امان مباش.» در مقابل، فرهنگ مادی كه اصل را بر لذتجویی و توسعه رفاه میگذارد، حرص میآفریند و انسان حریص به دنیا، در برابر دنیا احساس حقارت كرده و خود را ارزان خواهد فروخت. متأسفانه پس از جنگ، از آنجا كه سازندگی كشور براساس مدل توسعه كه علیالاصول مادی و غایت آن دستیابی به رفاه و لذت دنیوی است، با اصلاحاتی جزیی و موردی پیگیری شد، آثار مخربی هم بر فرد، هم بر خانواده و هم بر جامعه بر جای گذاشت. ایجاد رقابت در دستیابی به عناوین اجتماعی، مدركگرایی، فردگرایی و غفلت از سرنوشت جامعه، كم شدن میل برای اجرای امر به معروف و نهی از منكر، كم شدن پیوندهای خانوادگی و نظارت والدین، بالا رفتن سطح توقعات و در نتیجه عدم رضایتمندی از وضعیت موجود، احساس فقر و عقبماندگی، میل به تجمل در زندگی خانوادگی و میل به خودنمایی و تبرج در جامعه، سهلانگاری در روابط جنسی و احساس دست و پا گیر بودن و مشكل ساز شدن تشكیل خانواده، و تنوعطلبی، نتایج تسلط فرهنگی است كه توسط دستگاههای نظام تولید میشود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست