شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

با اصول و چارچوب‌های فکری خود دیگران را مدیریت نکنیم


با اصول و چارچوب‌های فکری خود دیگران را مدیریت نکنیم

با هر کسی باید با زبان، رویکرد و نگرش خود او سخن گفت و رفتار کرد.
روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و …

با هر کسی باید با زبان، رویکرد و نگرش خود او سخن گفت و رفتار کرد.

روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می‌کرد. برحسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلکاری‌های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می‌کند. اما مرد شیاد نپذیرفت.

بعد از اتمام حجت، معلم با مردم روستا از فریبکاری‌های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه‌های او هشدار داد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود کدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می‌شود.

شیاد به معلم گفت: بنویس «مار»

معلم نوشت: مار

نوبت شیاد که رسید شکل مار را روی خاک کشید.

و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید کدامیک از این‌ها مار است؟

مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می‌توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند.

اگر می‌خواهیم بر دیگران تأثیر بگذاریم یا آن‌ها را با خود همراه کنیم بهتر است با زبان، رویکرد و نگرش خود آن‌ها، با آن‌ها سخن گفته و رفتار کنیم.

همیشه نمی‌توانیم با اصول و چارچوب فکری خود دیگران را مدیریت کنیم. باید افکار و مقاصد خود را به زبان فرهنگ، نگرش، اعتقادات، آداب و رسوم و پیشینه آنان ترجمه کرد و به آن‌ها داد.