جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

این صندلی خیلی هم داغ نیست


این صندلی خیلی هم داغ نیست

برنامه فعلی صندلی داغ, حال و هوای دوران اوجش را ندارد

برنامه صندلی داغ از ابتدای پیدایش‌اش تا کنون تغییرات زیادی را پشت سر گذاشته است. پیشینه این برنامه در تلویزیون‌به نوروز ۸۳ برمی گردد. صندلی داغ در طول این سال‌ها چند بار متوقف و مجری عوض کرده است. این برنامه هر بار با سر و شکلی جدید در برابر چشمان مخاطبان ظاهر شد. اما ساختار اصلی‌اش که گفت‌وگو با چهره‌ها بود دست نخورده باقی ماند.در دنیای برنامه‌های تلویزیونی عنوان صندلی داغ شامل برنامه‌های گفت‌وگو محوری می‌شود که در آنها مهمان برنامه باید با لحنی صریح و بدون لکنت به سوالات جسورانه میزبان پاسخ بدهد.

در این گفت‌وگوهای دو نفره مجری یا کارشناس با کسی تعارف ندارد. هیچ آداب و ترتیبی نمی‌جوید و هر چه دل تنگش بخواهد می‌گوید. مهمان نیز این حق را دارد که دست به افشاگری بزند و اطلاعاتی را که به خودش یا دیگران مربوط می‌شود بیان کند.

مسلما این جور برنامه‌ها وقتی قرار است به تلویزیون ایران بیایند باید بومی‌سازی شوند و در چارچوب بایدها و نبایدهای رسانه ملی قرار بگیرند. به عنوان مثال در یک صندلی داغ ایرانی مجری نباید وارد حریم خصوصی بازیگر شود و نباید آنها را تفتیش عقاید کند و...

از بین برنامه‌هایی که با عنوان صندلی داغ‌ به روی آنتن رفته‌اند، اولین سری آن موفق ترینش بود.

داریوش کاردان در نوروز ۱۳۸۳ با این برنامه به یک چهره محبوب تلویزیونی بدل شد. این مجری با توجه به روحیه طنز و طبع شوخی که داشت سوالات چالشی را به‌گونه‌ای از مهمانان می‌پرسید که آنها ناراحت نشوند. شوخی‌های کاردان با چهره‌های سیاسی و هنری و ورزشی هم لحن جدی برنامه را تلطیف می‌کرد و هم باعث می‌شد مهمان راحت تر و سریع تر ناگفته‌هایش را بیان کند.

پس از داریوش کاردان افراد دیگری چون زنده یاد منوچهر نوذری و احمد نجفی اجرای برنامه را به عهده گرفتند. در حال حاضر پس از گذشت ۷ سال از پیدایش برنامه امیرحسین مدرس بر صندلی مجریگری صندلی داغ نشسته است. برنامه شب شیشه‌ای‌ هم که چند سال پیش از شبکه تهران به روی آنتن می‌رفت، فضایی شبیه به صندلی داغ داشت.

اما صندلی داغ فعلی به هیچ‌وجه نشانی از حال و هوای دوران اوجش ندارد. آنچه در حال حاضر به روی آنتن می‌رود برنامه‌ای است خسته‌کننده با یک سری سوالات یکنواخت و تکراری. مجری برنامه بر روی صندلی‌اش می‌نشیند و یک سری سوالات از پیش تعیین شده را می‌پرسد و می‌رود.

مثلا می‌پرسد شما در زندگی چه معیاری دارید و مهمان هم جواب می‌دهد: صداقت. و بعد نوبت به سوال بعدی می‌رسد. روند این مکالمه ۲ نفره هیچ‌گونه پیوستگی ندارد. سوالات پراکنده‌اند و از دل جواب قبلی بیرون نمی‌آیند. مجری به بازخوردهای مهمان توجه نمی‌کند و همان سوالات تعیین شده را از روی کاغذ می‌خواند. ضمن این که سوالات طراحی شده ویژگی‌های پرسش‌های برنامه‌ای با عنوان صندلی داغ‌ را ندارند. در چنین برنامه‌هایی باید جواب‌هایی بشنویم که واقعا داغ باشند. اما وقتی سوالات سرد و بی‌روح‌اند، متقابلا نمی‌توان از مهمان انتظار داشت که پاسخ داغی ارائه کند.

وقتی سوالات از پیش تعیین شده باشند و در خواندنشان خلاقیتی صورت نگیرد، نقش و تاثیر‌گذاری مجری به حداقل می‌رسد. در چنین شرایطی می‌توان مجری را از روند پرسش و پاسخ حذف کرد. می‌توان برگه سوالات را به مهمان داد و از او خواست آنها را یک به یک جواب بدهد. بدون این که نیازی به حضور مجری باشد.

حتی مهمان‌هایی هم که به برنامه دعوت می‌شوند بعضا چهره‌هایی نیستند که بتوانند خیلی خبرساز باشند. بنابراین برخی از نقاط ضعف برنامه، به سیاستگذاری‌های اصلی در انتخاب چهره‌های دعوت شده برمی‌گردد.

سوالاتی که در این برنامه از بازیگران پرسیده می‌شود سوالاتی از این دست است: شما براساس چه معیاری نقش‌هایتان را انتخاب می‌کنید؟‌ چطور شد که بازیگر شدید؟ چرا سراغ این رشته رفتید؟ برخی سوالات هم با هدف شادتر کردن فضای برنامه طراحی شده‌اند. اما مطرح کردنشان مخاطب را یاد سوالات نشریات زرد و عامه پسند می‌اندازد. مثل این سوال‌ها: شما به چه غذایی بیشتر علاقه دارید؟ آیا بلدید ته چین مرغ درست کنید؟

داریوش کاردان چندی پیش به این نکته اشاره کرد که هدف از راه‌اندازی صندلی داغ تشویق مسوولان اجرایی کشور به پاسخگویی بوده است. انگیزه اصلی این بوده که مسوولان روی این صندلی بنشینند و مورد سوال قرار بگیرند. داریوش کاردان خاطره‌ای در این باره تعریف کرده و گفته است: حتی من چندین‌بار خدمت آقایان لاریجانی و ضرغامی عرض کردم، مثلا اگر یک روز هواپیمایی سقوط کند، هفته بعدش وزیر راه باید بیاید و روی صندلی داغ بنشیند. اما صندلی داغ فعلی با آن ایده‌آلی که در ذهن کاردان بود کیلومتر‌ها فاصله دارد.

برنامه فعلی حتی در مواجهه با هنرمندان و ورزشکاران هم سعی می‌کند جانب احتیاط را رعایت کند. در برنامه‌ای که یکی از ورزشکاران دعوت شده بود، مجری برنامه پرسید درباره شما شایعاتی هم شنیده می‌شود. آیا درست است؟ ورزشکار هم پاسخ داد:‌ خیر درست نیست. با این پاسخ به ظاهر کوبنده پرونده شایعات مربوط به این قهرمان ورزشی بسته شد.

حالا بیننده‌ای که از هیچ جا خبر ندارد باید بنشیند و حدس بزند که این شایعات چه بوده و ورزشکار مهمان چه دلایل و مستنداتی برای درست نبودن آنها دارد. بیننده باید این بخش را در تخیلات خودش حدس بزند. چون از این سوال و جواب گنگ و مبهم چیزی دستگیر بیننده نمی‌شود.

تقریبا در همان ساعتی که صندلی داغ پخش می‌شد،‌ برنامه رادیو هفت شبکه آموزش گفت‌وگویی را با خداداد عزیزی ترتیب داده بود. خداداد از خاطرات دوران جوانی اش تعریف می‌کرد و می‌گفت وسط بازی فوتبال جام آزادگان، پلیس‌های نیروی انتظامی به ورزشگاه آمده و به خاطر فرار از خدمت سربازی به او دستبند زده و او را بردند، اما واقعیت این بود که او تعهد داشته در فلان تیم بازی کند اما به آن تیم نرفته و بازیکن ابومسلم شده است.

خداداد این خاطره را با هیجان تعریف کرد و بعد از سفرش به آلمان و این که چقدر آنجا لجبازی کرده و در آخرین لحظه از امضای برگه قرارداد تیم آلمانی پشیمان شده است.

پس از این صحبت‌ها منصور ضابطیان با کنایه به خداداد گفت: تو از اولش هم مایه درد سر بودی!

گفت‌وگوی دو نفره‌ای که از شبکه آموزش پخش می‌شد به نسبت چالشی‌تر و داغ‌تر از برنامه صندلی داغ‌ بود.

البته دست‌اندرکاران صندلی داغ‌ می‌توانند مدعی شوند که شیوه مطلوب گفت‌وگو از نظر ما همین است. ما چالش و پرداختن به حاشیه‌ها را در دستور کارمان قرار نداده‌ایم. پس نباید انتظار داشته باشید که با یک برنامه چالشی مواجه شوید. این پاسخ تا حدودی قانع کننده است، اما به شرطی که نام برنامه عوض شود. چون صندلی که الان مجریان و مهمانان روی آن می‌نشینند شباهتی به یک صندلی داغ ندارد.

احسان رحیم‌زاده