چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه تعدّد ازدواج های پیامبر ص


فلسفه تعدّد ازدواج های پیامبر ص

معاندین اسلام از قدیم و ندیم خواسته اند با طرح تعدّد ازدواج های پیامبر اسلام ص آن را دستاویز شدیدترین حملات مغرضانه, و تهمت های ناروا قرار دهند

معاندین اسلام از قدیم و ندیم خواسته‏اند با طرح تعدّد ازدواج‏های پیامبر اسلام (ص) آن را دستاویز شدیدترین حملات مغرضانه، و تهمت‏های ناروا قرار دهند، و از آن با آب و تاب و رنگ و لعاب افسانه‏ها بسازند، و به پندار خود با این گونه ترفندها و شگردها، به اسلام ضربه بزنند، و گاهی بی شرمی را به جایی رسانده‏اند كه آن حضرت را دارای حرم سرا با زن‏های متعدد دانسته و وانمود كنند كه آن بزرگوار به امور جنسی اهمیت بسیار می‏داد، و بخشی از زندگیش در این راستا خلاصه می‏شد. و با القاء چنین شبهه‏ای حریم پاك‏ترین و زاهدترین و كامل‏ترین انسان‏ها را لكه دار سازند، با این كه خانه‏های محقر گلین، و غالباً اجاره‏ای و غیر قابل سكونت، به هیچ وجه به شیوه حرم سرایی این سازگار نخواهد بود، در اینجا با تبیین و تشریح گوشه هایی از فلسفه تعدد ازدواج‏های پیامبر(ص) نظر شما را به بی اساسی این شبهه و مغرضانه بودن آن از سوی دشمنان جلب می‏كنیم.

● ازدواج در بیست و پنج سالگی با بیوه‏ای چهل ساله

پیامبر اكرم (ص) در میان قوم خود و مردم جزیرهٔ العرب، زیباترین، با وقارترین، پاك‏ترین و خوش قامت‏ترین انسان‏ها بود، چنان كه پدرش عبدالله و مادرش آمنه، از نظر جمال و كمال زبانزد همه مردم بودند. آن حضرت پانزده سال قبل از هجرت در حالی كه بیست و پنج سال از عمرش گذشته بود، با بانویی بیوه به نام خدیجه (س) كه بنا به مشهور قبلاً دو شوهر كرده، و از دنیا رفته بودند، و چهل سال از عمرش می‏گذشت ازدواج كرد، و با توجه به این كه حضرت خدیجه (س) در سال دهم بعثت در شصت و پنج سالگی از دنیا رفت، پیامبر (ص) بیست و پنج سال با او زندگی كرد، و تا او بود با هیچ زنی ازدواج نكرد.(۱)

تاریخ نویسانی مانند: كلبی، واقدی، ابن سعد، یعقوبی، سبط بن جوزی و... بر این مطلب اتفاق نظر دارند.(۲)

توضیح این كه آن حضرت در عنفوان جوانی (از پانزده سالگی تا بیست و پنج سالگی) ازدواج نكرد، و از ۲۵ سالگی با یك زن بیوه، حضرت خدیجه (س) زندگی را ادامه داد، بنابراین تا پنجاه سالگی تنها یك زن داشت. با توجه به این كه از نظر كمال و جمال‏و قبیله در سطحی بود، كه می‏توانست بازیباترین و ثروتمندترین دوشیزگان ازدواج نماید. حتی مشركان به ویژه از قبیله قریش عالی‏ترین پیشنهادها را كه جنبه مادی از زرق و برق دنیا داشت توسط ابوطالب عموی پیامبر (ص) به پیامبر(ص) نمودند، مشروط به این كه پیامبر(ص) دست از مبارزه با بت‏پرستی و... بردارد، اما پیامبر(ص) در عنفوان جوانی در برابر این پیشنهادها فرمود:

«ای عمو! اگر مشركان خورشید را در كف راستم و ماه را در كف چپم بگذارند كه دست از كارم بردارم دست بر نخواهم برداشت، تا این كه خداوند آن را پیروز سازد، یا در این راه كشته شوم.»(۳)

به راستی كسی كه تا این اندازه در راه پیشرفت اسلام، آرمانی فكر كند، آیا می‏توان به ساحت مقدس چنین كسی نسبت داشتن حرم سرا، و توجه به امور شهوانی و جنسی داد؟!

● تعدّد همسران پیامبر(ص)

قبل از آن كه به پاسخ شبهه مذكور بپردازیم، شایسته است به طور خلاصه به تعدد ازدواج‏های پیامبر (ص) اشاره كنیم. چنان كه گفتیم آن حضرت در ۲۵ سالگی با زنی چهل ساله به نام خدیجه(س) ازدواج كرد، و زندگی این دو تا ۲۵ سال ادامه یافت، و پیامبر (ص) در پنجاه سالگی با وفات خدیجه (س) روبرو شد، بنابراین تا این هنگام اصلاً ازدواج با زنی دیگر نكرد. پس از وفات خدیجه (س) كه در سال دهم بعثت رخ داد، با این كه می‏توانست در عصر خدیجه (س) و بعد از او تا یك سال ازدواج كند، و هیچ مانعی سر راه آن حضرت برای ازدواج مجدّد نبود. آیا به راستی شخصی كه با وجود امكانات، سی پنج سال از شادمانی عمرش را (از ۱۵ تا ۵۰ سالگی) این گونه بگذراند، می‏توان به ساحت اقدس او نسبت ناروای شهوت خواهی را روا داشت، زهی بی‏انصافی.

پیامبر (ص) یك سال بعد از رحلت خدیجه (س) در سال یازدهم بعثت با زن بیوه‏ای به نام سوده دختر ذمعه ازدواج كرد، این زن شوهری به نام سكران بن عمر داشت كه در صدر اسلام، مسلمان شده بود، و بر اثر فشار مشركان، همراه عده‏ای به حبشه هجرت كرد، ولی در حبشه مسیحی شد، سپس در همانجا از دنیا رفت، سوده بی سرپرست ماند، شرایط به گونه‏ای بود كه بی سرپرستی این زن آبرومند مهاجر، به شخصیت و كرامت او لطمه می‏زد، پیامبر(ص) برای جبران این چالش با او ازدواج كرد، و در حقیقت سرپرستی او را بر عهده گرفت، پس از مدتی پیامبر (ص) با عایشه دختر ابوبكر، كه وصلت با او یك نوع رابطه خویشاوندی با قبیله تیم می‏شد، و همین موجب پیشرفت اسلام می‏گردید، ازدواج نمود، و در میان همسران پیامبر(ص) تنها بانویی كه دوشیزه بود(۴)عایشه بود، قابل توجه این كه او وقتی كه همسر پیامبر(ص) شد بسیار كم سن و سال بود، و سال‏ها گذشت تا توانست یك همسر واقعی برای پیامبر(ص) باشد، این نشان می‏دهد كه ازدواج‏های پیامبر انگیزهای دیگری، و بیشتر جنبه سیاسی داشته است.

پیامبر (ص) در راستای تثبیت اسلام در شرایطی قرار داشت كه لازم بود از تمام وسایل برای شكستن اتحاد و نا مقدس دشمنان استفاده كند، كه یكی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل طوایف مختلف بود، زیرا محكم‏ترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطه خویشاوندی به حساب می‏آمد، و داماد قبیله را همواره از خود می‏دانستند، و دفاع از او را لازم، و تنها گذاشتن او را گناه می‏شمردند. رسوبات این تعصب حتی سال‏ها بعد از اسلام ادامه داشت، تا آنجا كه در سال ۶۱ هجری در ماجرای كربلا، شمربن ذی الجوشن كه با امّ‏البنین مادر حضرت ابوالفضل(ع) خویشاوندی داشت، در روز تاسوعا برای حضرت عباس و برادران مادریش، امان نامه آورد، كه از طرف آن حضرت به شدّت رد شد.(۵)

پیامبر (ص) تا در مكه بود همین دو همسر (عایشه و سوده) را داشت، با توجه به این كه از هیچ كدام از آنها دارای فرزند نشد. پس از آن كه آن حضرت به مدینه هجرت كرد، تا سال چهارم با زنی ازدواج نكرد، در سال چهارم یك حادثه‏ای كه بیشتر جنبه عاطفی و رعایت حریم كرامت زن بود، باعث گردید كه پیامبر(ص) با زن بیوه‏ای به نام ام سلمه كه دارای چند یتیم بود ازدواج كرد. ماجرا چنین بود كه ام سلمه (هند دختر امیه مخزومی) دختر عاتكه عمّه پیامبر(ص) بود، او كه دختر عمه پیامبر (ص) بود با ابوسلمهٔ بن عبدالاسد ازدواج كرد، ابوسلمه در جنگ احد كه در ركاب پیامبر(ص) با دشمن می‏جنگید به سختی مجروح شد، و پس از گذشت هشت ماه از جنگ احد، بر اثر همان جراحات به شهادت رسید، روزی پیامبر(ص) به عنوان تسلیت به ام سلمه و بچه‏هایش، به خاطر شهادت شوهرش ابوسلمه، به خانه ام سلمه آمد، و او را دلداری داده و به او تسلیت گفت. و در حق او چنین دعا كرد: «خدایا اندوه ام سلمه را برطرف ساز، و مصیبت او را (در مورد از دست دادن شوهرش) به برتر از آن عوض بده.»

وقتی كه عدّه ام سلمه (چهار ماه و ده روز) تمام شد، عده‏ای از او خواستگاری كردند، جواب منفی داد، تا این كه رسول خدا (ص) از او خواستگاری كرد، او كه مایل به رسول خدا (ص) بود، گفت: «من یك زن سالمند هستم، به علاوه چند یتیم دارم...» پیامبر(ص) در مورد سن و سال او فرمود: سن من بیشتر از تو است، و در مورد یتیمان، از آنها سرپرستی می‏كنم، غصه آنها را نخور. سرانجام ام سلمه با پیامبر (ص) ازدواج كرد، و همسر پیامبر(ص) گردید(۶) بنابراین ازدواج پیامبر(ص) با ام سلمه، جنبه عاطفی و سرپرستی، و حفظ كرامت و شخصیت دختر عمه‏اش ام سلمه را داشت.

یكی از ازدواج‏های پیامبر(ص) ازدواج با حفصه دختر عمربن خطاب بود، كه در سال سوم یا چهارم هجرت رخ داد، او قبلاً همسر خنیس بن خدانه، هم سوگند و هم پیمان با آل خطّاب بود، با حفصه دختر عمر ازدواج كرد، او از مسلمانان صدر اسلام بود، و همراه مهاجران به حبشه هجرت كرد، سپس همراه همسرش پس از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه، هجرت به مدینه كرد، و در جنگ بدر حضور داشت، و در جنگ احد كه در سال سوم هجرت رخ داد از مجاهدان پر تلاش بود، مجروح شد، سپس بر اثر همین جراحت جنگی به شهادت رسید.(۷)

پیامبر (ص) با این زن بیوه نیز ازدواج كرد، ازدواج آن حضرت با حفصه، به عمر بن خطاب آرامش داد، و موجب پیوستگی پیامبر(ص) به دودمان عدی شد، كه از نظر سیاسی نقش مهمی در پیشرفت اسلام، و نابودی موانع سر راه آن حضرت گردید.

طبق نقل بعضی خنیس شوهر حفصه در سال سوم هجرت در مدینه از دنیا رفت، پس از اتمام عدّه حفصه، عمر ازدواج او را به ابوبكر پیشنهاد كرد، ابوبكر جواب منفی داد، سپس به عثمان پیشنهاد كرد، عثمان نیز جواب مثبت نداد، عمر به عنوان شكایت به مجضر پیامبر (ص) آمد، پیامبر(ص) برای آرامش عمر (و جذب او و دودمانش) به او فرمود: «شخصی بهتر از عثمان با حفصه ازدواج می‏كند.» آنگاه دستور داد تا حفصه را برایش خواستگاری نمودند(۸)بنابراین ازدواج پیامبر (ص) با حفصه نیز جنبه سیاسی عاطفی داشت، و با پیشنهاد و درخواست خود عمر، و برای آرامش او انجام پذیرفت.

یكی دیگر از ازدواج‏های پیامبر(ص) كه آن هم جنبه عاطفی و سیاسی داشت، ازدواج آن حضرت با ام حبیبه دختر ابوسفیان بود. توضیح این كه ام حبیبه كه نامش رمله بود، با این كه دختر ابوسفیان و خواهر معاویه بود، در همان سال‏های اول بعثت، اسلام را پذیرفت، و با شوهرش عبیدالله كه او نیز مسلمان شده بود، بر اثر فشار و آزار مشركان، همراه گروهی به حبشه هجرت نموده و به پادشاه حبشه به نام نجاشی پناهنده شدند. ولی پس از مدتی شوهرش عبیدالله در حبشه به مسیحیت گروید و مسیحی شد، سرانجام در همان حبشه از دنیا رفت، ام حبیبه بی سرپرست ماند، پیامبر(ص) از بی سرپرستی و رنج‏های ام حبیبه در راه اسلام، آگاه شد، و دریافت كه او نیاز به سرپرست مهربان دارد، تا چالش رنج‏های او جبران گردد، نامه‏ای برای نجاشی شاه حبشه نوشت، و از او خواست كه ام حبیبه را برایش خواستگاری كند.

پی‏نوشت‏ها: -

۱) كشف الغمه، ج ۲، بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۱۹.

۲) موسوعهٔ التاریخ الاسلامی، ج ۱، ص ۳۳۳ و ۳۳۴.

۳) سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۲۸۵، تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۵، كامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۴۸۹.

۴) اقتباس از بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۹۱.

۵) مقتل ابن نما، ص ۲۸.

۶) ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۲۸۴ و ۲۸۵ ؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۱۸ و ۵۸۹.

۷) سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۲۷۴ (پاورقی).

۸) اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۵، اصابه، ج ۴، ص ۲۶۴، بحار، ج ۲۲، ص ۲۰۲.

۹) اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۲۰، ج ۱، ص ۳۲۵.

۱۰) مكاتیب الرسول، ج ۱، ص ۱۰۰ و ۱۰۱.

۱۱) منتهی الآمال، ج ۱، ص ۸۰.

۱۲) ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۲۴.

۱۳و۱۴) احزاب، آیه ۳۷.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید