یکشنبه, ۳ تیر, ۱۴۰۳ / 23 June, 2024
مجله ویستا

امامان راهنمایان به رضای خداوند


امامان راهنمایان به رضای خداوند

در این سلسله مقالات امام شناسی را با الهام از زیارت بلند جامعه كبیره پی می گرفتیم در این مقاله به شرح فرازی دیگر از این زیارت می پردازیم

در این سلسله مقالات امام‏شناسی را با الهام از زیارت بلند جامعه كبیره پی می‏گرفتیم. در این مقاله به شرح فرازی دیگر از این زیارت می‏پردازیم.

«والمستقرین فی امر اللّه» سلام بر شما امامان كه در امر خداوند ثابت قدم و استوار بودید.

استقرار به معنای جاگرفتن و ثبات است.

واژه «امر» دارای دو معناست یكی به معنای فرمان است كه جمع آن اوامر است و ماضی و مضارع و دیگر مشتقات را دارد و دوم معنای كار و شأن كه جمع آن امور است و مشتقات ندارد.

«المستقرین فی امر اللّه» بر اساس آنكه امر را به معنای فرمان بگیریم یعنی آنكه شما ثابت قدم و استوار در اوامر الهی بوده از آن رو كه در اوج ایمان و در تمام عرصه‏های ایمانی «مستقر» ثابت و تزلزل‏ناپذیر بودید.

● استقرار در اصل ایمان

شما مصداق بارز «ایمان مستقر» بودید. چون از نگاه روایات دو نوع ایمان هست یكی ایمان مستقر و دیگری ایمان عاریتی، در برخی روایاتی كه در ذیل آیه ۹۸ سوره انعام «...فمستقر و مستودع» رسیده است كه «ما كان من الایمان المستقر فمستقر الی یوم القیامهٔ (او ابداً) و ما كان مستودعاً سلبه اللّه قبل الممات»(۱) ایمان مستقر ایمانی است كه تا روز قیامت یا برای همیشه ثابت می‏ماند ولی ایمان مستودع قبل از مرگ از دست می‏رود.»

صاحبان ایمان مستقر ریزش ندارند، ثابت قدم و استوار پای ایمان خود می‏ایستند اینان‏اند كه سعادت بهشتی شدن را دارند.

«انّ الّذین قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا تتزل علیهم الملائكهٔ الاتخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنهٔ الّتی كنتم توعدون؛(۲) همانا كسانی كه گفتند پروردگار ما خداوند یگانه است سپس استقامت ورزیدند فرشتگان بر آنها نازل می‏شوند كه نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما آن بهشتی كه به شما وعده داده شده است.»

«استقاموا از ماده استقامت به معنای ملازم طریق مستقیم بودن و ثبات بر خط صحیح است.»

از این آیه استفاده می‏شود كه ایمان و توحید همراه با استقامت است كه دارای ارزشی والاست و اینانند كه برخوردار از جایگاهی ویژه در پیشگاه خداوند می‏بوده و فرشتگان الهی پیام دار امن و سرور برای آنان می‏باشند.

در سخنی امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:

«و انی متكلّم بعدهٔ اللّه و حجّته قال الله تعالی ان الّذین قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا تتزل علیهم الملائكهٔ الّا تخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنهٔ الّتی كنتم توعدون و قد قلتم ربنا اللّه فاستقیموا علی كتابه و علی منهاج امره و علی الطریقهٔ الصالحهٔ من عبادته ثم لاتمرقوا منها ولاتبتدعوا فیها و لاتخالفوا عنها فان اهل المروق منقطع بهم عند اللّه یوم القیامهٔ؛(۳) من به اتّكای وعده‏های الهی و با دلیل و حجت او سخن می‏گویم خداوند می‏فرماید... شما گفته‏اید پروردگار ما خداست بنابراین باید بر طریقه كتاب او و راه روشن فرمانش و مسیر درست عبادتش مستقیم و ثابت بمانید سپس از این مسیر روشن خارج نشوید و در آن بدعتی نگذارید و از آن منحرف نگردید چه اینكه آنان كه خارج شوند در قیامت در پیشگاه خدا وا می‏مانند و به سر منزل مقصود نمی‏رسند.»

«ان الّذین قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا فلا خوف علیهم ولاهم یحزنون اولئك اصحاب الجنهٔ خالدین فیها جزاءاً بما كانوا یعملون؛(۴) همانا كسانی كه گفتند پروردگار ما اللّه است سپس استقامت به خرج دادند نه ترس بر آنهاست و نه غمی دارند آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن می‏مانند این پاداش اعمالی است كه انجام می‏دادند.»

در ذیل هر دو آیه از معصومین(ع) رسیده است كه از مصادیق استقامت در مسیر خداوند، استقامت در ولایت است. در ذیل آیه سوره فصلت آمده است كه حضرت امام رضا(ع) فرمود: «هی واللّه ما انتم علیه؛(۵) به خدا قسم استقامت در صراط مستقیم همان است كه شما برآنید.»

در ذیل آیه سوره احقاف در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است امام معصوم فرمود: «استقاموا علی ولایهٔ امیرالمؤمنین»(۶) منظور استقامت بر ولایت امیرالمؤمنین (ع) است. این آغاز و پایان صاحبان ایمان مستقر است اما صاحبان ایمان مستودع یا عاریتی در مقطعی از نور ایمان بهره‏می‏گیرند اما تداوم ندارد، تا دم مرگ آنرا همراه ندارند در حدیثی از پیامبر اكرم(ص) رسیده است كه:

«قدقالها الناس ثم كفر اكثرهم فمن قالها حتی یموت فهو ممن استقام علیها.»(۷) گروهی این سخن را گفتند سپس اكثر آنان كافر شدند اما كسی كه این سخن را بگوید و همچنان به آن تداوم دهد تا مرگش فرا رسد او از كسانی است كه بر آن استقامت كرده است.

كم نبودند كسانی كه در برهه‏ای از مسلمانان سخت كوش حتی پیشگام بودند اما در این مسیر استوار نماندند و ریزش داشتند. زبیر بن عوام از این كسان بود. امام صادق(ع) فرمود: «ولقد مشی الزبیر فی ضوء الایمان و نوره حین قبض رسول اللّه حتی مشی بالسیف و هو یقول لانبایع الا علیاً»(۸)

زبیر در پناه ایمان حركت می‏كرد لیكن این نور تا زمانی كه رسول خدا زنده بود و اندكی پس از وفات آن حضرت پرتو افشانی می‏كرد از این رو شمشیر می‏كشید و می‏گفت جز با علی بیعت نمی‏كنیم.

زبیر در تمام دوره سكوت علی(ع) از هواداران حضرت بود او وقتی دید كه امام علی(ع) را با اهانت به مسجد می‏برند با شمشیر بر مهاجمان حمله كرد و خروش برآورد: یا معشر بنی هاشم ایفعل هذا بعلی و انتم احیاء؛ ای گروه بنی هاشم شما زنده‏اید و با علی چنین رفتار می‏كنند.

هنگامی كه حضرت فرمود وفاداران به من فردا صبح با سرهای تراشیده و همراه با سلاح خود به منزل من بیایند تنها سلمان، ابوذر، مقداد، زبیر به وعده خود وفا كردند.

او در شورای ۶ نفری كه عمر تشكیل داد حامی امیرمؤمنان علی(ع) بود. لكن متأسفانه با این سوابق زبیر عاقبت به خیر نشد.(۹)

مهم آن است كه انسان بتواند گوهر ایمان را تا دم مرگ همراه خود بیاورد.

«المستقرین فی امر اللّه» سلام بر شما امامان كه از آغاز تا پایان عمر مباركتان نه تنها مؤمن كه پاسدار حریم ایمان بودید و در این مسیر از تمام هستی خویش مایه گذاشتید و همگی با شهادت به دیدار خدا رفتید چه شهادت سرخ و چه شهادت سبز.

● تكلیف محوری امامان

«تكلیف محوری» اساس زندگی امامان علیهم السلام بود. و شاید بتوان یكی از ابعاد «المستقرین فی امر اللّه» را همین دانست.

برای آنان مهم این بود كه رسالت الهی خویش را انجام دهند مگر نه اینست كه امامان ما سلام اللّه علیهم اجمعین تداوم بخش همان راهی هستند كه انبیاء عموماً و نبی اكرم(ص) خصوصاً آغازگر آن بودند.

گفتار پیامبران بزرگ این بود كه: «ابلغكم رسالات ربّی و انصح لكم؛(۱۰) من رسالت‏های پروردگارم را ابلاغ می‏كنم و خیرخواه شما هستم.»

در مسیر انجام رسالت الهی فقط باید از خداوند خشیت داشت و بس و بیمی از دیگری به دل راه نداد:

«الّذین یبلغون رسالات اللّه و یخشونه ولایخشون احداً الا اللّه و كفی باللّه حسیبا؛(۱۱) پیامبران(پیشین) كسانی بودند كه تبلیغ رسالتهای الهی می‏كردند و تنها از او خشیت داشتند و از هیچكس جز خدا خشیت نداشتند و همین بس كه خداوند حسابگر و پاداش دهنده اعمال آنهاست.»

حجهٔ‏الاسلام و المسلمین سید احمد خاتمی

۱. ادب فنای مقربان، ج ۲، ص ۳۲۳ به نقل از تفسیر عیاشی.

۲. سوره فصلت، آیه ۳۰.

۳. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.

۴.سوره احقاف، آیه ۱۳ و ۱۴.

۵. مجمع البیان، ذیل آیه سوره فصلت.

۶. تفسیر علی بن ابراهیم، ج ص .

۷. مجمع البیان، ذیل آیه ء سوره فصلت.

۸. ادب فنای مقربان، ج ۲، ص ۳۲۳ به نقل از تفسیر عیاشی.

۹. رجوع كنید به كتاب رسالت خواص، ص ۶۰ و ۶۱.

۱۰. سوره اعراف، آیه ۶۲. نیز آیه ۶۸ و ۹۳.

۱۱. سوره احزاب، آیه ۳۹.

۱۲. مجمع البحرین، كلمه «خشیت».

۱۳. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، ج ۸، ص ۳۰.

۱۴. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، ج ۶، ص ۲۱.

۱۵. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.

۱۶. تاریخ دمشق، ترجمه الامام حسن، ص ۲۰۳، ح ۳۲۹.

۱۷. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۵، باب ۱۸.

۱۸. مقتل خوارزمی، ج۱، ص ۱۸۸.

۱۹. سوره یوسف، آیه ۱۰۸.

۲۰. سوره توبه، آیه ۱۲۰.

۲۱. سوره احزاب، آیه ۴۸.

۲۲. سوره احقاف، آیه ۳۵.

۲۳. سوره انعام، آیه ۳۴.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.