یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

قیام هایی برای صعود


قیام هایی برای صعود

واکاوی قیام های علویان در دوران امام رضا ع

جنبش‌های علویان در دوران امامت امام رضا(ع) یکی از اتفاقات مهم و ویژه در این دوران است، قیام‌های علویان در این زمان از جهات متعددی همچون تعداد، گستره جغرافیایی و خاندان‌های علوی شرکت‌کننده در آن حائز اهمیت و بررسی است. روزنامه ایران با هدف بررسی این تحرک‌ها گفت‌وگویی با دکتر نعمت‌الله صفری فروشانی، استادیار جامعئ المصطفی العالمیه انجام داده است.

● در ابتدای گفت‌وگو به طور مختصر از شرایط عصر امامت حضرت رضا(ع) بگویید؟

امام رضا(ع) هفده سال از دوره امامت خود را در مدینه سپری کرد و با آزادی نسبی به نشر معارف اسلامی و مذهبی پرداخت. در این مدت هارون عمدتاً گرفتار درگیری‌های سیاسی و نظامی در شرق یعنی خراسان بود و پس از وی، دوران درگیری میان پسران او امین و مأمون فرا رسید. در آغاز حکومت مأمون، وی به تثبیت پایه‌های حکومت خود و مبارزه با مدعیان در نقاط مختلف پرداخت و از این رو در این هفده سال، حکومت مرکزی نتوانست

توجه چندانی به فعالیت‌های امام(ع) و به دنبال آن ممانعت از ادامه آن داشته باشد.

● چرا با وجود شرایط مساعد، دوران امام رضا(ع) نتوانست همانند دوران امام صادق(ع) نقطه عطفی برای تشیع باشد؟

مهم‌ترین ویژگی دوران امامت امام‌رضا(ع) ظهور فرقه‌ها و جریان‌های پرقدرت درون شیعی و مقابله شدید برخی از آنها با امام (ع) بود و مهم‌تر آن که سردمداران برخی از این جریان‌ها، امامت هفت امام قبلی را پذیرفته بودند و بلکه خود به عنوان مورد اطمینان‌ترین اشخاص امام قبلی، یعنی امام کاظم(ع) مطرح بودند، ضمن آن که از منظر علمی جزو دانشمندان و راویان برجسته به شمار می‌آمدند و طبیعی بود که امام در مقابله با این گونه فرقه‌ها که در آن زمان کیان سلسله‌وار امامت را به‌ شدت در معرض خطر قرار داده بودند، ایستادگی کرده و عمده همت خود را صرف محکوم‌کردن و از بین بردن آنها بنماید.

● می‌شود بیشتر درخصوص این فرقه‌ها و جریان‌ها و تاریخچه آنها توضیح دهید؟

جریان‌های سیاسی – نظامی شیعی در دوره عباسیان معمولاً تحت تأثیر شعار زیدبن‌علی پدید آمدند که مشروعیت حکومت را فقط از آن فرزندان فاطمه(س) می‌دانستند که طبیعتاً منحصر در نسل امام حسن(ع) و امام حسین(ع) می‌شد. این گروه‌ها به مجرد به دست آوردن کوچک‌ترین موقعیت، دست به قیام علیه حکومت عباسی می‌زدند. رهبری این جریان‌ها هرچند در دوران بنی‌امیه به دست شاخه حسینی علویان یعنی زید و فرزندش یحیی بود، اما در دوره عباسیان به واسطه محوریت امام صادق(ع) در میان حسینیان و مخالفت وی با قیام علنی علیه حکومت و روی آوردن آن حضرت به فعالیت در بعد فرهنگی، حسینیان از فرصت استفاده کردند و به تبلیغ آموزه‌های زید پرداختند و رهبری سیاسی نظام علویان را برعهده گرفتند و در این مسیر، قیام‌های مهمی همچون قیام محمدبن‌عبدالله معروف به نفس زکیه در مدینه، قیام برادرش ابراهیم بن‌عبدالله معروف به قتیل با خمری در بصره علیه منصور عباسی و قیام حسین‌ بن‌علی معروف به صاحب فخ یا شهید فخ در مدینه علیه هادی عباسی را سامان دادند که همه این قیام‌ها به علل مختلف دچار ناکامی شدند و به شکست سختی انجامیدند. اما علی‌رغم این شکست‌های سنگین، آنها از پای ننشستند و در زمان حکومت هارون دو قیام مهم در شرق و غرب دنیای اسلام آن روز برپا کردند که برخلاف قیام‌های قبلی به پیروزی رسیدند: قیام شرقی به وسیله یحیی بن عبدالله برادر نفس زکیه در سال ۱۷۶ ق در طبرستان و قیام غربی به رهبری ادریس بن عبدالله (برادر دیگر نفس زکیه).

نکته تعجب برانگیز آن است که در سرزمین‌های مرکزی دنیای اسلام، همانند عراق، حجاز و یمن نه در دوران حکومت هارون و نه در دوران پرآشوب حکومت امین قیام قابل اعتنایی از علویان در تاریخ ثبت نشده است، به عبارت دیگر در طول حدود شانزده سال از امامت امام رضا(ع) یعنی از سال ۱۸۳ تا سال ۱۹۹ ق علویان از جهت نظامی در خمود به سر می‌بردند.

● چه زمانی مجدداً قیام‌های علویان از سر گرفته شد؟

یک سال بعد از آغاز حکومت مأمون، تندباد عظیم قیام‌های علویان در سال ۱۹۹ ق از منطقه عراق و در کوفه وزیدن گرفت و خیلی زود به توفانی عظیم تبدیل شد که عمده نقاط مرکزی همانند کوفه، بصره، حجاز و یمن و برخی از نقاط شرقی همانند فارس و اهواز را دربرگرفت و به تهدیدی بسیار جدی علیه حکومت تبدیل شد، اما قیام‌های این دوره خیلی زود فرو نشست و نتوانست بیش از دو سال به پویایی خود ادامه دهد.

● قیام ابن طباطبا در چه زمانی به وقوع پیوست؟

در قیام‌های علویان، فرزندان امام موسی کاظم(ع) یعنی برادران امام رضا(ع) نقش بسیار فعالی داشتند، رهبری اصلی این قیام‌ها با یکی از شخصیت‌های خاندان حسنی به نام محمدبن ابراهیم بن اسماعیل معروف به ابن طباطبا بود، وی در سال ۱۹۹ ق قیام خود را در کوفه آغاز کرد و با شعار «الرضا من آل محمد (ص) و عمل به کتاب و سنت» مردم را به سوی خود فراخواند، ابن طباطبا برای پیشبرد قیام خود به ائتلاف با یکی از ناراضیان حکومتی به نام سری بن منصور شیبانی و سپردن فرماندهی نظامی به او دست زد که هیچگونه سابقه محبت به آل بیت و یا گرایش به علویان در پرونده او ثبت نشده است. از آنجا که این قیام خیلی سریع به پیروزی‌هایی دست یافت و باعث فرستادن گروه‌های نظامی (سریه) به نقاط مختلف گردید، رهبر نظامی قیام یعنی سری‌بن منصور به ابوالسرایا ملقب گردید و او چنان قیام را تحت‌الشعاع خود قرار داد که تاریخ نگاران از این قیام به نام او و با عنوان «خروج ابوالسرایا» یاد کرده‌اند.

● رهبران این قیام چه گرایشی داشتند؟

از نوع شعارهای رهبران این قیام و نیز مشابهت عقاید سیاسی آنها با باورهای سیاسی زید می‌توان به گرایش‌های زیدی این قیام پی برد، در برخی منابع صراحتاً درباره یکی از رهبران اصلی این قیام، یعنی محمد فرزند امام جعفر صادق(ع) ملقب به دیباج، چنین گفته شده است: او معتقد به نظریه زیدیه مبنی بر وجوب قیام با شمشیر بود.

● سرانجام قیام ابوالسرایا چه شد؟

ابوالسرایا خیلی زود دریافت که نمی‌تواند با ابن‌طباطبا کنار آید، زیرا ابن طباطبا شخصیتی معتقد و متدین بود که حاضر نبود در راه پیروزی، همه ارزش‌های خود را زیر پا گذارد، از اینجاست که برخی مرگ ابن‌طباطبا را توطئه‌ای از سوی ابوالسرایا دانسته‌اند که با مسموم ساختن او، خود را یکه‌تاز میدان کند. ابوالسرایا پس از به دست‌گیری کامل عنان قیام برای شهرهای مختلف حاکمانی تعیین کرد که از آن جمله می‌توانیم از ابراهیم، اسماعیل و زید از فرزندان امام کاظم(ع) نام ببریم که به ترتیب به عنوان فرمانداران یمن، فارس و اهواز معرفی شدند؛ ابوالسرایا سکونتگاه امام رضا(ع) یعنی شهر مدینه را نیز از نظر دور نداشت و یکی از شخصیت‌های علوی به نام محمدبن سلیمان را به عنوان حاکم آن سامان نصب کرد. اما قیام ابوالسرایا همان طور که تند وزیده بود خیلی زود هم خاموش شد، زیرا با احساس خطر مأمون، هرثمه بن ایمن یکی از بزرگترین فرماندهان نظامی او، مأمور سرکوب این قیام شد و سرانجام در جنگ و گریزهای متعدد و نیز استفاده از نیرنگ آن را کاملاً از هم پاشید. اما شکست ابوالسرایا به معنای نابودی تمامی علویان نبود، زیرا پس از این شکست، بیشتر بزرگان علوی که قبلاً کارگزار وی به حساب می‌آمدند، خود ادعای امامت و استقلال کردند و به مبارزه علیه مأمون ادامه دادند.

● امام رضا(ع) زمانی که ابوالسرایا برای مدینه حاکمی منصوب کردند، چه عکس‌العملی نشان دادند؟

در این زمان علویان و خاندان دیگر قریش با حاکم جدید بیعت کردند و تنها در آن میان امام رضا(ع) مانده بود که بیعت نکرده بود و وقتی از او بیعت خواستند، اظهارنظر خود را به گذشت مدت زمان ۲۰ روز موکول کرد و این در حالی بود که تنها پس از گذشت ۱۸ روز، سپاهیان جلودی که از سوی مأمون برای سرکوبی این قیام فرستاده شده بودند، توانستند این علویان را در مدینه شکست دهند و ایشان را وادار به فرار نمایند. واضح است که این نوع پاسخگویی حاکی از تیزبینی امام و پیش‌بینی یا پیشگویی آن حضرت است که بخوبی شکست این قیام خام را در نظر داشته، خود را از ورود به آن برحذر داشته است، چه این که روشن است در صورت ورود، پیامدهای این ناکامی گریبانگیر امام نیز می‌شد.

● آیا قیام‌های علویان رابطه‌ای با ماجرای ولایتعهدی امام رضا(ع) داشتند؟

جریان سیاسی، نظامی شیعی که در این زمان در قیام‌های علویان تبلور یافته بود، نقش عظیمی در پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا(ع) داشت.

پیروزی سریع این جنبش‌ها در آغاز و گستردگی جغرافیایی آنها و نیز شرکت اکثر قریب به اتفاق خاندان‌های علویان بویژه دو خاندان بزرگ حسنی و حسینی و همچنین شرکت گسترده فرزندان امام موسی کاظم(ع) در این جنبش‌ها در حقیقت یکی از مهمترین علل زمینه‌ساز برای فراخوانی امام رضا(ع) از مدینه به مرو بود تا با پیشنهاد خلافت و یا ولایتعهدی، مأمون بتواند به کنترل این قیام‌ها بپردازد.

مرضیه محتشمی