چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

امام حسین ع از دیدگاه اهل سنت


امام حسین ع از دیدگاه اهل سنت

در روایات آمده است كه نامگذاری آن حضرت و برادر بزرگوارش به حسین و حسن از سوی شخص پیامبر اكرم صورت گرفته است و تصریح شده است كه این نامگذاری به دستور خداوند متعال بوده است

در تحقیق حاضر شخصیت و جایگاه اباعبدالله الحسین (ع) در منابع و كتب اهل سنت مورد بررسی و كنكاش قرار گرفته و به گوشه هایی از فضایل و مناقب آن حضرت اشاره شده است بطوری كه هر خواننده به این حقیقت واقف می شود كه شخصیت و سیره امام حسین (ع) نه تنها برای شیعیان بلكه برای اهل سنت نیز مقدس و محبوب است بنا بر این آن حضرت به رغم تلاش های تفرقه افكنانه دشمنان اسلام می تواند محور مشترك وحدت، تالیف قلوب و همدلی میان مسلمانان بشمار رود. اینك با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● ولادت امام حسین (ع)

حسین بن علی(ع) در مدینه منوره در سال چهارم هجری در روز سه شنبه، سوم ماه شعبان یا پنجشنبه پنجم همان ماه متولد شد بعضی از مورخان تولد آن حضرت را روز آخر ربیع الاول سال سوم هجری دانسته و بعضی دیگر گفته اند در پنجم جمادی الاول سال سوم یا چهارم هجرت به دنیا آمده است بنابراین درباره تولد آن حضرت چند قول وجود دارد، ولی قول مشهور این است كه ایشان در روز سوم شعبان سال چهارم هجرت به دنیا آمده است.

هنگامی كه آن حضرت متولد شد او را نزد جد بزرگوارش رسول خدا(ص) آوردند آن حضرت با دیدن او سخت مسرور شد و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و روز هفتم تولدش گوسفندی برای او عقیقه كرد و به مادرش فرمود: «سرش را بتراشید و به وزن موهایش نقره صدقه دهید.»

آن حضرت شش سال و چند ماه با جد بزرگوارش رسول خدا(ص) و پس از آن بیست و نه سال و یازده ماه با پدرش امیرالمؤمنین(ع) و پس از آن حدود ده سال با برادرش امام حسن(ع) و حدود ده سال پس از شهادت امام حسن(ع) زندگی كرد مدتی كه آن حضرت پس از امام حسن(ع) زندگی كرده است، مدت امامت او محسوب می شود.

كنیه امام حسین(ع) «ابوعبدالله» بود لقب های فراوانی به آن حضرت داده اند و از جمله پس از شهادت، ایشان را «سیدالشهدا» خواندند چنان كه می دانیم تا پیش از آن لقب سیدالشهدا بر حمزه، عموی پیامبر اطلاق می شد و پس از شهادت سبط گرامی رسول الله، امام حسین(ع) را به این لقب خواندند.

‌● نامگذاری توسط پیامبر(ص)

در روایات آمده است كه نامگذاری آن حضرت و برادر بزرگوارش به حسین و حسن از سوی شخص پیامبر اكرم صورت گرفته است و تصریح شده است كه این نامگذاری به دستور خداوند متعال بوده است.

از علی بن ابیطالب نقل كرده اند كه فرمود: آن گاه كه حسن به دنیا آمد نام عمویم «حمزه» را براو نهادم و آن گاه كه حسین متولد شد نام عموی دیگرم «جعفر» را بر او گذاشتم روزی رسول خدا(ص) مرا فراخواند و فرمود: من مامور شده ام كه نام آن دو را تغییر دهم از این پس آنان را حسن و حسین بخوانید.

در روایات دیگر آمده است كه پیامبر اكرم(ص) فرمود: حسن و حسین را به نام فرزندان هارون نامیدم او فرزندانش را «شبر» و «شبیر» نامید و من فرزندانم را به همان نام (به لفظ عربی) حسن و حسین نامیدم.

● خبر از شهادت در هنگام تولد

اسما بنت عمیس می گوید: وقتی امام حسین(ع) متولد شد رسول خدا(ص) آمد و فرمود: اسما! پسرم را بیاور من كودك را در پارچه سفیدی پیچیدم و به حضرت دادم.

حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت، بعد در حالی كه او را در دامن خود گذاشته بود، گریست.

گفتم: پدر و مادرم فدایت چرا گریه می كنی؟

فرمود: برای این پسرم

گفتم: او در همین ساعت متولد شده و تو برایش گریه می كنی؟

فرمود: آری ای اسما! گروه سركشی او را می كشند، خدا شفاعتم را نصیبشان نكند.

بعد فرمود: این خبر را به فاطمه نرسان كه تازه فرزندش به دنیا آمده.

روزی ام الفضل همسر عباس عموی پیامبر، خدمت آن حضرت رسید و گفت: «یا رسول الله(ص) من امشب خواب بدی دیدم، دیدم گویا قطعه ای از بدن مبارك شما جدا شده در دامن من افتاد.

فرمود: خیر است، فاطمه پسری می آورد كه تو او را پرورش خواهی داد. خدمت پیامبر رسیدم و كودك را در دامنش نهادم و چند لحظه از آن حضرت چشم برداشتم، وقتی دوباره نگاهش كردم، دیدم اشك از چشمانش سرازیر است.

گفتم: پدر و مادرم فدایت یا رسول الله چرا گریه می كنی؟

فرمود: هم اكنون جبرئیل آمد و به من خبر داد كه امت من این پسرم را می كشند.»

هنگامی كه امیرالمؤمنین(ع) به طرف صفین می رفت در راه از كربلا گذشت در آن جا توقفی كرد و چنان گریست كه زمین را از اشك خیس كرد آنگاه فرمود: «روزی خدمت رسول خدا رسیدم دیدم حضرت گریه می كند، گفتم: پدر و مادرم فدایت یا رسول الله(ص) چرا گریه می كنی؟

فرمود: هم اكنون جبرئیل این جا بود، او به من خبر داد كه پسرم حسین در كنار شط فرات در زمینی به نام كربلا كشته خواهد شد و مشتی از خاك آنجا را برایم آورد تا ببویم و من نتوانستم از گریه خودداری كنم.

و همان جا بود كه امیرالمؤمنین(ع) فرمود: این جاست اقامتگاه و بارانداز ایشان، این جاست كه خونشان را می ریزند، گروهی از آل محمد در این صحرا كشته می شوند كه زمین و آسمان به حالشان گریه خواهد كرد.

● شباهت با رسول خدا(ص)

در اخبار فراوان آمده است كه آن حضرت شبیه ترین فرد به رسول الله(ص) بود. اصحاب پیامبر بارها این نكته را در مورد سیرت و صورت امام حسین(ع) بیان كرده اند مخصوصا یادآور شده اند كه قامت ایشان بسیار شبیه به پیامبر بود، به طوری كه هر كس قامت آن حضرت را مشاهده می كرد به یاد رسول خدا می افتاد.

عاصم بن كلیب از پدرش نقل كرده است كه شبی رسول خدا را در خواب دیدم و خواب خود را برای ابن عباس نقل كردم تا ببینم كه آیا خواب من درست بوده است یا خیر او گفت: آیا هنگامی كه پیامبر را دیدی به یاد حسین بن علی نیفتادی؟

گفتم؛ آری! به خدا قسم هنگامی كه رسول خدا قدم برمی داشت و راه می رفت، كاملا به حسین بن علی شباهت داشت.

ابن عباس گفت: ما همواره او را به پیامبر شبیه می دانستیم.

انس بن مالك می گوید: نزد عبیدالله بن زیاد بودم كه سر حسین بن علی را در یك تشت به مجلس آوردند ابن زیاد با چوبی به بینی و صورت آن حضرت اشاره كرد و گفت: من چهره ای به این نیكویی ندیده ام.

گفتم: ای ابن زیاد! مگر نمی دانی كه حسین بن علی شبیه ترین مردم به رسول خدا بود.

● علاقه رسول خدا(ص) به امام حسین(ع)

یكی از زیباترین و برجسته ترین نكات زندگی امام حسین، توجه شدید و علاقه بی نظیر پیامبر اكرم(ص) به ایشان و برادر بزرگوارش امام حسن(ع) است این نكته آن چنان آشكار بود كه صفحات زیادی از كتب تاریخ و حدیث اهل سنت را به خود اختصاص داده است در این جا گوشه ای اندك از این مطالب را یادآور می شویم.

● دوستی با حسین

رسول گرامی اسلام(ص) با گروهی از اصحاب به میهمانی می رفت در راه امام حسین(ع) را دید كه در كوچه بازی می كند، پیش رفت تا او را بگیرد، ولی او كودكانه گریخت و هر چه حضرت به دنبال او رفت، او به سوی دیگری جست و آن حضرت همچنان خنده كنان او را دنبال می كرد تا او را گرفت آن گاه دستی بر پس گردن و دستی در زیر چانه او گرفته دهان بر دهانش گذاشت و او را بوسید.

و بعد فرمود:حسین از من است و من از حسینم، خدا دوست بدارد كسی را كه حسین را دوست دارد.

زید بن حارثه نقل می كند: می خواستم برای انجام كاری خدمت رسول خدا(ص) برسم شبانه به منزل آن حضرت رفتم و درب خانه را كوبیدم پیامبر در حالی كه چیزی در زیر عبای خود داشت، بیرون آمد پس از آن كه كارم تمام شد، پرسیدم: ای رسول خدا! چه همراه داری؟

عبای خویش را به كنار زد و حسن و حسین را كه در برگرفته بود به من نشان داد و فرمود: اینان فرزندان من و فرزندان دختر من هستند آن گاه رو به آسمان كرد وفرمود: «اللهم انك تعلم انی احبهما فاحبهما و احب من یحبهما.»

خدایا! تو می دانی كه من این دو را دوست دارم، پس آنها را دوست بدار و دوست بدار هر كس آن دو را دوست بدارد.

سلمان فارسی نیز از پیامبر اكرم در خصوص امام حسن و امام حسین روایت كرده است كه فرمود: «من احبهما احببته و من احببته احبه الله و من احبه الله ادخله جنات النعیم و من ابغضهما اوبغی علیهما ابغضته و من ابغضته ابغضه الله و من ابغضه الله ادخله نار جهنم و له عذاب مقیم.»

هر كس فرزندانم حسن و حسین را دوست بدارد من او را دوست دارم و هر كس من او را دوست بدارم خداوند او را دوست دارد و هر كس خدا او را دوست بدارد به بهشت های پر از نعمت وارد خواهد شد اما هر كس آن دو را دشمن بدارد و بر آنها ستم روادارد من او را دشمن خواهم داشت و هر كس من او را دشمن دارم خداوند او را دشمن دارد و به آتش جهنم درافكند و در عذاب پایدار بماند.

این علاقه و عنایت ویژه پیامبر اكرم (ص) به امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) را صرفا نمی توان به یك رابطه عاطفی و علاقه خویشاوندی حمل كرد بلكه مضامین روایاتی كه در كتب فراوان اهل سنت نقل شده است، نشان می دهد كه رسول خدا (ص) با اطلاع و آگاهی از مسیر آینده جامعه اسلامی، می خواستند بدین وسیله راه حق و باطل را به روشنی از یكدیگر تفكیك و متمایز سازند. در واقع پیامبر اكرم (ص) با این سخنان گویا همه دشمنی ها و كینه توزی هایی راكه در آینده بر ضد خاندان نبوت انجام خواهد شد، برای حق پویان و حقیقت طلبان پیش گویی می كردند شاید از این روست كه در روایات دیگر، رسول خدا از جنگ و پیكار با اهل بیت یاد كرده است و جنگ با ایشان را همچون جنگ با خودش دانسته است.

دانشمندان برجسته اهل سنت از زیدبن ارقم و ابوهریره و دیگران روایت كرده اند كه پیامبر در هنگام فوت، آن گاه كه در بستر بیماری افتاده بود، رو به علی و فاطمه و حسن و حسین كرد و فرمود: «انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم» من با هر كس كه با شما بجنگد در جنگ خواهم بود و با هر كس با شما دوستی كند دوست خواهم بود.

این عبارت بارها و بارها از سوی پیامبر اكرم (ص) در شان اهل بیت گرامیش صادر شده است از جمله نقل كرده اند كه آن حضرت بارها رو به خانه علی و فاطمه و حسن و حسین می ایستاد و می فرمود: «انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم» می جنگم با هر كس كه شما با او بجنگید و دوستی می كنم با هر كس كه شما با او دوستی كنید.

براء بن عازب روایت كرده است كه رسول اكرم (ص) در مورد امام حسین (ع) فرمود: «هذا منی و انامنه و هو محرم علیه ما یحرم علی.»

حسین از من است و من از حسینم و هرچه بر من حرام است برحسین نیز حرام است.

● علاقه جبرییل به حسین(ع)

در روایات آمده است روزی حسن و حسین، در كودكی، پیش روی پیامبر (ص) با یكدیگر كشتی می گرفتند و پیامبر دایما حسن را تشویق می كرد فاطمه رو به پدر كرد و عرض كرد: ای رسول خدا! شما حسن را كه برادر بزرگتر است در مقابل حسین كه كوچكتر است تشویق می كنید؟

پیامبر فرمود: زیرا جبرییل شاهد این ماجرا بود و حسین را تشویق می كرد و من حسن را.

● مهرورزی پیامبر به حسین(ع)

مهر و محبت پیامبر به امام حسین و برادر بزرگوارش امام حسن زبانزد عام و خاص بوده است. گذشته از گفتاری كه نقل شد از رفتار حضرت با ایشان حكایات فراوانی نقل كرده اند كه این نكته به خوبی معلوم می شود.

نقل شده است كه گاه در هنگام نماز جماعت، حسن و حسین كه كودكانی خردسال بودند نزد جد بزرگوارشان می رفتند و در سجده بر دوش آن حضرت سوار می شدند. برخی از اصحاب پیش دستی می كردند تا كودكان را از رسول خدا دور كنند ولی آن حضرت اشاره می فرمودند كه آنها را به حال خود واگذارید سپس به آرامی دست آنها را می گرفتند و پایین می آوردند و بر زانوان خویش می نشاندند.

روزی پیامبر، سجده نماز را بر خلاف معمول طولانی كرد نماز كه تمام شد نمازگزاران عرض كردند: امروز سجده را طولانی تر به جای آوردید، آیا وحی نازل شده و دستوری رسیده است.»

فرمود: خیر فرزندم حسین بر شانه ام سوار بود خواستم صبر كنم تا او كار خویش را انجام دهد و لذتش را از بین نبرده باشم.

عمربن خطاب نقل می كند كه روزی رسول خدا را دیدم كه حسن و حسین را بر شانه های خویش سوار كرده بود رو به آن دو كردم و گفتم: چه اسب خوبی دارید!! پیامبر (ص) فرمود: و اینها چه سواركاران خوبی هستند!

ابی بریده نقل می كند كه روزی رسول خدا (ص) در مسجد برای ما خطبه می خواند كه ناگهان حسن و حسین به مجلس وارد شدند و پیراهن قرمز رنگ به تن داشتند به طوری كه در هنگام راه یافتن بر زمین می كشید پیامبر از منبر پایین آمدند و آن دو را بغل كردند و جلوی خویش نشاندند سپس فرمودند: خدا و رسولش راست گفتند كه انما اموالكم و اولادكم فتنه این دو فرزندم كه چنین راه می روند آن چنان مشعوف شدم كه نتوانسته به سخنانم ادامه دهم.

منابع این مقاله

- تاریخ دمشق، ابن عساكر، ترجمه الامام حسین(ع)

- صحیح بخاری، ترجمه امام حسین

- مقتل خوارزمی و فرائد السمطین

- طبقات ابن سعد، ترجمه امام حسین، مؤسسه آل البیت

- تاریخ ابن عساكر، ترجمه امام حسین(ع)

- تاریخ دمشق، ابن عساكر، ترجمه امام حسین

- سنن ترمذی و اسدالغابه و مستدرك، حاكم نیشابوری

- كنزالعمال

- تاریخ دمشق،ابن عساكر

- تفسیر جامع البیان

- حلیه الاولیاء ابونعیم اصفهانی

ـ مركز پژوهش های صدا و سیما


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید