چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
تولد امام زمان ع
بعد از شهادت امام هادی (ع) توسط معتزعباسی در سال ۲۵۴ هجری، زندگی بر امامحسن عسگری(ع) توسط ماموران امنیتی عباسیسخت شد در حالیكه نوشتن كتاب احادیث توسطعلمای اهل سنت مانند «محمدبن اسماعیلبخاری»، مولف صحیح بخاری (متوفی ۲۵۶هجری) و «مسلم بن حجاج نیشابوری» مولفصحیح مسلم (متوفی ۲۶۱ هجری) به آزادیصورت میپذیرفت، اما خانواده اهل بیت پیامبر(ص) تحت شدیدترین مراقبتهای امنیتی وسختگیری مستبدانه دولت عباسی با محدودیتهایطاقت فرسا زندگی میكردند.
ماجرای ولادت حضرت مهدی، امام زمان (ع)را بزرگان علم حدیث از قدمای اصحاب، مانند«ابیجعفر طبری»، «فضل بن شاذان»، «علیبنحسین مسعودی»، «شیخ صدوق»، «طوسی» و«مفید» با اسناد صحیح از حكیمه عمه امام حسنعسگری (ع) و خواهر امام هادی (ع) اینگونه نقلكردند. بعد از شهادت امام هادی (ع) امام حسنعسگری (ابو محمد) (ع) در جای پدربزرگوارشقرار گرفت من هم، مانند همه به زیارتش میرفتمتا از برادرزادهام دیدار كنم چنانچه به خدمتبرادر میرسیدم، روزی من خدمت ملیكه خانمرسیدم (ملیكه در منزل امام حسن عسگری بهنرجس و سوسن نامیده میشد) ملیكه به نزد منآمد تا كفشم را از پایم در آورد. گفتم خانم من، تواجازه بده من كفشت را در بیاورم، او بلافاصلهگفت: نه، تو سیده و خانم من هستی اجازهنمیدهم شما كفش از پایم در آورید من برای اوتوضیح دادم كه او همسر امام زمان (ع) من استو او مادر امام بعدی خواهد بود و من باید به اوخدمت كنم. این سخنان و حرفها را برادر زادهامشنید سپس فرمود عمه جان خداوند تو را جزایخیر دهد و من تا غروب در منزل برادر زادهامبودم و به منزلم برگشتم.
روز چهاردهم شعبان سال ۲۵۵ هجریفرستادهای از سوی امام حسن عسگری به خدمتحكیمه عمه خانم رسید كه امام (ع) فرمودندروزهات را امروز نزد ما افطار كن و امشب، شبنیمه شعبان است نزد ما باش. بهدرستیكه متولدشود امشب مولودی كه بر خداوند منان كریم و برخلق او حجت است و خداوند زمین را بعد ازمردنش توسط او زنده میكند.
حكیمه پرسید: آقای من این فرزند از چه كسیمتولد میشود؟ امام فرمود: از نرجس (سوسن).حكیمه بلافاصله متوجه نرجس (سوسن) میشودولی بعد از مكثی با تعجب از امام میپرسد آقایمن در ایشان اثری از بارداری نمیبینم دوبارهامام حسن عسگری تاكید فرمودند از نرجس متولدمیشود، نه غیر او، دوباره حكیمه با دقت بیشتریبه نزد نرجس خانم باز میگردد و موضوع را با اودر میان میگذارد و به آنچه كه امام فرمود ازحالش میپرسد ولی در كمال تعجب، نرجس باشرم و حیا پاسخ داد. خانم، من چیزی از زایمانقریب الوقوع در خود احساس نمیكنم.
اینبار حكیمه موضوع را به اطلاع امام حسنعسگری (ع) رساند و حضرت در پاسخ تبسمفرمودند و اضافه داشتند چون وقت فجر ظاهرشود آثار وضع حمل ظاهر میشود و مثل نرجسمثل مادر موسی است كه حمل چندان در او ظاهرنشد و كسی آن را ندانست تا اینكه زمان ولادتشفرا رسید و ماموران فرعون شكمهای زنان حاملهرا به جهت جستجوی موسی كه كاهنان پیش بینیكرده بودند میشكافتند و هزاران مادر و جنین رابه قتل رساندند.
● فجر ولادت مبارك
حكیمه با ملیكه بعد از نماز مغرب و عشا، عصرچهاردهم شعبان ۲۵۵ افطار نمودند و سپس بهاستراحت و خواب رفتند و حكیمه مراقب ملیكهبود و به هنگام نیمه شب جهت نماز شب حكیمه بهنماز میایستد ولی باز هم از وضع حمل و آثار آنخبری نیست و همین طور نیز ملیكه به نماز ایستاد وهر دو خانم نماز خواندند و ملیكه به استراحتادامه داد و چون وقت فجر اول طالع شد حكیمهمتوجه ملیكه شد كه به خواب مجدد رفته است دراین هنگام تردید و شك بر او مستولی بود كهچگونه ممكن است آثار وضع حمل و زایمانچندان آشكار نیست ولی نوزادی از ملیكه متولدخواهد شد. حكیمه در این اوهام غرق بود كه امامفرمود: عمه خانم، عجله نكن اكنون وقت ولادتنزدیك است صدای امام، حكیمه را به خود آوردو او شروع به خواندن سورههای «الم»، «سجده»و «یس» قرآن نمود، در این لحظه متوجه ملیكهشد كه از خواب ترسان بیدار شد حكیمه به سویاو رفت. و ادامه ماجرا را اینگونه نقل میكند ملیكهرا به سینه خود چسبانیدم و گفتم نام و یاد خدا بر توباد آیا احساسی داری ملیكه با اضطراب گفت بلیعمه. شروع به اذكار و اسما الهی كردم و در اینهنگام صدای امام را شنیدم كه فرمود سوره قدررا بخوان من سوره قدر را خواندم از ملیكهپرسیدم چه حالی داری؟ ملیكه گفت: آنچهمولایمان فرمود بر من ظاهر شد احساس طفلی درشكم خود دارم كه با من در خواندن سوره قدرهمراهی میكند و بر من سلام میدهد و من ازصدای او میترسم و اضطراب دارم. حكیمه درعین تعجب و ناباوری صدای امام حسن(ع) رامیشنود كه عمه جان از قدرت الهی تعجب نكنكه خداوند معصوم (ع) را در كودكی به حكمتگویا میكند و در بزرگی حجت خود در زمین برخلق قرار میدهد.
ناگهان ملیكه از چشمم ناپدید شد من او راندیدم انگار حجاب و پردهای از نور بین من و اوایجاد شد من مضطرب به سوی امام عسگریدویدم، امام فریاد كنان فرمود عمه برگرد او را درجای خودش خواهی یافت من بازگشتم به اطاقملیكه و لحظهای درنگ كردم قرصی از نور تاباندیدم كه چشمم را خیره كرد مادر كنار طفلی زیبا باصورتی درخشان نشسته است و كودك به سجدهافتاده و انگشتان سبابه خود را به آسمان بلند كردهو ذکرمیگوید.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست