شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ضرورت ازدواج وجوب ازدواج در دوران کنونی


ضرورت ازدواج وجوب ازدواج در دوران کنونی

اولین مرحله برای فراهم شدن زمینه های یک ازدواج آسان وباموفقیت , موضوع وجوب ازدواج برای جوانان است

اولین مرحله برای فراهم شدن زمینه های یک ازدواج آسان وباموفقیت ، موضوع وجوب ازدواج برای جوانان است. شاید مناسب باشد که قبل از پرداختن به این مبحث ، ازدواج را از نظر احکام اسلام مورد بررسی قرار دهیم ؛ یعنی براساس احکام پنج گانه ی واجب ، مستحب، مکروه وحرام ، بدانیم ازدواج در زمره ی کدامیک قرار می گیرد؟

(در نگاه اولیه ازدواج « یک مستحب مؤکّد» جلوه می نماید، اما با نگاه دقیق تر در می یابیم فقهای اسلام در هر پنج بخش احکام خمسه ، به مسأله ی ازدواج پرداخته اند ؛ یعین ازدواج گاهی واجب ، گاهی مستحب ، گاهی مباح ، گاهی مکروه و گاه حرام گردیده است ! زیرا ازدواج در شرایط و افراد مختلف حکم متفاوتی پیدا خواهد کرد. چنانکه ازدواج با محارم « حرام » است ودر مقابل اگر کسی به دلیل عدم کنترل غریزه ی جنسی به معصیت بیفتد ، ازدواج بر او «واحب » است .[۱])

در شرایط کنونی جامعه وبا توجه به وتوسعه ی ارتباطات وتهاجم فرهنگی رسانه ها، می توان امر ازدواج را از اهم واجبات به شمار آورد؛ زیرا متأسفانه لغزشگاه های فراوانی بر سر راه جوانان کشورمان ایجاد گردیده است به طوری که در این شرایط واقعاً « در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری است». براین اساس اگر جوانی احساس کند قادر به کنترل غرایز جنسی خود نیست ، امر ازدواج بر او واجب است وبه طور طبیعی طبق فتوای فقها ، این جوان راهی جز مبادرت به ازدواج ندارد. به عبارت دیگر فرصتی برای تصمیم گیری در این زمینه نیست که بگوید من باید فکر کنم که آیاخوب است ازدواج کنم یا نه؟

با این مقدمه می توان گفت برای بخش زیادی از جوانان جامعه ی ما ، ازدواج حکم واحب را دارد. البته نباید به گناه وخطا افتادن راصرفاً درمسائل جنسی و گناهان کبیره دانست ؛ زیرا تأثیر منفی مجرد ماندن جوانان وغلیان شهوت در وجود ایشان موجب می شود با حالات ناشی از این مسأله در واجباتشان خللی ایجاد شود. مثلاً جوشش غریزه ی جنسی ، توفیق کسب علم ویا عبادتی با حضور قلب را به او نمی دهد وگاه در پی سرخوردگی ها وبیم به گناه افتاده ، از روابط اجتماعی خود می کاهد و رفته رفته تأثیرات روانی این رفتار ، موجب عصبی شدن وتند خویی او می گردد .

از تأثیرات جانبی ناشی از این مسأله می توان بی میلی به کار وفعالیت به درس ومطالعه وبی میلی به معاشرت ومصاحبت با همسالان ،اقوام و دوستان نام برد. هر چند موارد یاد شده از گناهان به شمار نمی آید، اما این ناهنجاری ها مقدمات گناهانی را در انسان بوجود می آورد.

باید خاطر نشان ساخت که سوابق دینی ، مذهبی، تقوا ورشد فکری ما نمی تواند همیشه نگاهدارنده ی ما از لغزش ها باشد. هر چند تقوا در شرایط معمولی مانع از لغزش انسان هامی شود، ولی در شرایط بحرانی کنونی که میدان لغزش ها بسیار گسترده شده است، نه تنها تقوا، چه با عصمت هم توانایی مقاومت در مقابل وسوسه های شیطانی را ندارد. چنانکه درقرآن به این نکته صریحاً اشاره شده است .

حضرت یوسف (ع) که از معصومین وپیامبران الهی است واز درجه ی خلوص وعبادت بسیار بالایی برخوردار است و با اینکه وسوسه های شیطانی در انبیاء راه ندارد وحضرت یوسف (ع) از امتحانی بزرگ سرافراز وموفق بیرون آمد وبه همگان اثبات شد او جوانی عفیف وپاک است ،اما هنگامی که زلیخا در آن محفل زنانه به ملامتگران خویش اعلام می کند هر چند یوسف (ع) دفعه ی قبل به خواهش من تن در نداد ولی من آخر او را وادار به ای گناه می کنم ، حضرت یوسف (ع) در پاسخ به او نمی گوید تو توانایی چنین کاری نداری ومن امتحانم را با سربلندی پشت سرگذاشتم ؛ زیرا من معصوم هستم ، بلکه از حضرت حق می خواهد برای رهایی از چنگ حیله های زلیخا زندان را نصیبش گرداند. می فرماید : پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه این ها مرا به سوی آن می خوانند ؛ واگر مکر ونیرنگ آن ها را از من بازنگردانی ، به سوی آنان متمایل خواهم شد واز جاهلان خواهم بود.[۲]

یعنی حضرت یوسف (ع) از پیش آمدن صحنه ای دیگر مانند صحنه ی پیشین احساس هراس ونگرانی می کند ؛ زیرا در چنین شرایطی معلوم نیست بتواند در مقابل آتش شهوت از خودمقاومت نشان دهد.

نقل کرده اند از مقدس اردبیلی پرسیدند : اگر در خانه ای بین شما وخانمی خلوتی ایجاد شد چه می کنید؟مقدس اردبیلی گفت : من به خدا پناه می برم که چنین امتحانی را به سرم نیاورد .

در روایت آمده است : پیامبر (ص) به همه ی زنان سلام می کردند در حالی که برای حضرت علی (ع) که از زمره ی جوانان اصحاب جوانان پیامبر بودند ناخوشایند بود به زنان جوان سلام کنند . حضرت می فرمودند : می ترسم صدای ایشان دلم را بلرزاند و آنچه از بدی برایم به وجود می آید بیش از ثوابی باشد که کسب می کنم ! از این مطلب می توان به اهمیت موضوع بیشتر پی برد . هر چند امیر مؤمنان (ص) عصمت کبری دارند ، ولی باید به گونه ای رفتار کنند که الگوی همگان باشند ، وانگهی آن دختر جوان معصوم نیست و ممکن است دچار لغزش شود .

انسان در شرایط کنونی به طریق اولی نمی تواند به گذشته ی خویش اطمینان کند و تکیه داشته باشد و با خود بگوید با وجود این ماهواره ها ، وسایل ارتباط جمعی ، تلفن های تصویری و ... من دچار لغزش نمی شوم !

کلام حضرت یوسف (ع) که فرمود : : و ما أبری نفسی أن النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی »[۳] هشداری تکان دهنده برای همه جوانان عزیز است .

این کلام را زمانی حضرت یوسف (ع) بیان می کند که معصومیت و بی گناهی او بر همگان ثابت شده است و عزیز مصر و زنان ملامتگر مصری و دوستان یوسف(ع) در زندان به پاکی و صداقت و عفت یوسف اذعان دارند. یعنی ای کسانی که به پاکی من اقرار و اذعان دارید ،‌ با این وجود من نفس اماره ی خود را تبرئه نمی کنم . نفس من مرا به بدی دعوت می کند و اگر نجات یافتم فقط به دلیل رحمت و نظر لطف او بود .

اگر جوانی توفیق صیانت نفس خود را داشته است ، نشانه ی رحمت خداوند است و بدیهی است که برای ما زمانی تداوم می یابد که بر اساس قاعده ی لطف و رحمت او حرکت کنیم و پیش برویم . خلاصه ی مطلب اینکه با احساس وجوب ازدواج دیگر منعی در اصل قضیه نداشته باشیم . [۴]

۱. عروه الوثقی ، کتاب نکاح ، ص ۶۲۹

۲. یوسف(۱۲)/ ۳۳

۳. یوسف (۱۲)/ ۵۳

۴. مطلع مهر ، امیر حسین بانکی پور فرد ، ص ۲۵-۲۱

توسط محسن عزیزی

http://mohsenazizi.blogfa.com



همچنین مشاهده کنید