دولت اقدام, دولت تدارکاتچی

آخرین حضور خاتمی در دوران ریاست جمهوری اش در دانشگاه تهران نه از آن جهت که مبدل به آزمونی بزرگ برای سنجش میزان پایبندی او به شعار آزادی بیان گردید و او در آن آزمون با تهدید دانشجویان مخالف به اخراج از سالن مردود شد, نه از آن جهت که دختری که با اصرار توانست پشت بلندگو قرار بگیرد و در میان اظهاراتش به علت طرح انتقادات خود و بیان رویگرادنی عامه دانشجویان از اصلاحات بلندگویش قطع شد

آخرین حضور خاتمی در دوران ریاست جمهوری اش در دانشگاه تهران نه از آن جهت که مبدل به آزمونی بزرگ برای سنجش میزان پایبندی او به شعار "آزادی بیان" گردید و او در آن آزمون با تهدید دانشجویان مخالف به اخراج از سالن مردود شد، نه از آن جهت که دختری که با اصرار توانست پشت بلندگو قرار بگیرد و در میان اظهاراتش به علت طرح انتقادات خود و بیان رویگرادنی عامه دانشجویان از "اصلاحات" بلندگویش قطع شد، نه از آن جهت که دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران (اصلی‌ترین تشکل حامی خاتمی) بیش از دو سوم وقت خود را به انتقاد از کندروی و تندروی‌های دولت اصلاحات و شخص خاتمی اختصاص داد و نه از آن جهت که دانشجویان بسیجی انتظامات سالن را برعهده گرفتند تا یاران دیروز خاتمی در انجمن‌های به اصطلاح اسلامی و دفتر تحکیم وحدت، جلسه را به اغتشاش نکشند، بلکه از آن رو اهمیتش رو به فزونی است که در سایه گذر زمان، ناکارآمدی دولت اصلاحات به روایت خود خاتمی، اصحاب دولتش و از همه مهم‌تر حامیان دیرین او هویدا می‌شود.

یکی از همین موارد، نقل قولی است که دبیر وقت انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران از سخنگوی دولت وقت، عبدالله رمضان‌زاده بیان می‌کند و در ادامه نیز به بیان انتقادات صریح خود در عرصه اقتصادی و عدالت اجتماعی خطاب به خاتمی می پردازد:

«آقای خاتمی می خواستم قبل از این جلسه عرض کنم:

نرگس باده نظر چون تویی ای چشم و چراغ

سر چرا بر من دل خسته گران می داری؟

اما متاسفانه باید الان عرض کنم:

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور

پدر را بازپرس آخر، کجا شد مهر فرزندی؟

...چرا باید در کشور ما حدود ۱۰ درصد درآمد از صادرات جهت واردات بنزیبن به قشر توانمند جامعه تعلق گیرد؟! (تشویق دانشجویان) واقعاً این چه سبکی است؟! این یعنی فاجعه ملی... هفته گذشته طی حضور آقای رمضان زاده سخنگوی دولت در جلسه پرسش و پاسخ انجمن اسلامی دانشکده فنی از ایشان همین سؤال را پرسیدیم که این نظام یارانه‌ای چیست؟ ایشان (رمضان زاده) فرمودند: جرأت نداریم عوضش کنیم. اما آقای خاتمی! من امروزعرض می کنم چرا. چون امیرکبیر نیستید. (تشویق های مکرر دانشجویان)... امیرکبیر اول حقوق شاهزاده‌ها و دربار را سر و سامان داد... اما آقای خاتمی! رییس جمهور؛ شما در برابر افزون طلبی شاهزاده‌ها، آقازاده ها و دیگر نورچشمی‌ها چه کار اساسی انجام دادید؟! (تشویق دانشجویان به اوج می رسد) رییس جمهور محترم ایران، آیا محرومین مرزنشین مستضعف در زابل و خوزستان و کردستان و آذربایجان چون نمی توانند مانند شهرنشینان خواسته های خود را در روزنامه شرق و غرب و سیاه و سفید مطرح کنند، چون قانع‌اند و زیاده خواهی نمی کنند، پس ما باید به آنها کم توجهی کنیم؟! به شهری ها بنزین ارزان، برق ارزان، آب سالم ارزان، نان ارزان بدهیم تا اسراف کنند و چند برابر مصرف کنند تا کشاورز بدبخت فقط غذای این شهر را تامین کند و بس؟!» (خنده از لبان خاتمی محو شده به آرامی فقط سر تکان می دهد)

و این جملات در حالی از سوی دبیر یکی از اصلی‌ترین تشکل های حامی دولت اصلاحات بیان می شد که چند لحظه قبل از او نیز یکی دیگر از دانشجویانی که از رأی خود به خاتمی ابراز پشیمانی می کرد، خطاب به وی گفت: «منتی ندارد؛ اما آن زمان که ما برای شما تبلیغات کردیم و رأی دادیم و جنبش دانشجویی پشتیبان شما بود، آیا تصور می کردیم چند سال بعد وضعیت اینطور بشود؟! اگر شما این وضعیت را برای ما ترسیم می کردید، امکان داشت به شما رای بدهیم؟... آقای خاتمی! آیا می دانید چه افتضاحی در دانشگاه ها به بار آمده است؟!" (و در ادامه وقتی خاتمی می‌خواست پاسخ های همیشگی خود را به انتقادات دانشجویان حامی‌اش بدهد، آنها یکصدا فریاد می زدند: دروغ بسه، دروغ بسه...)

اما گذشت زمان ثابت کرد، نه تنها خواسته های آحاد ملت در اجرای "مقدمات عدالت اجتماعی"، با سفرهای استانی رییس جمهور و توجه ویژه دولت فعلی به مناطق محروم و قطع بسیاری از امتیازات ویژه رقم خورد، بلکه حتی خواسته های هواداران دولت خاتمی نیز در دولتی جامه عمل بر اندام خود می بیند که بدون شک یکی از شجاع‌ترین دولت های پس از انقلاب در جمهوری اسلامی است. امروز تردیدی باقی نمانده که "جرأت در تصمیم گیری" و "تحول" یکی از اصلی ترین نقاط قوت دولت احمدی نژاد به حساب می آید که شاهد مثال آن نیز براحتی در تصمیمات قاطعی همچون طرح "سهمیه بندی بنزین"، "تغییر ساختار سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و تبدیل آن به معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور"، "طرح تحول اقتصادی" و... قابل احصا است. نکته ای که رهبر معظم انقلاب نیز در ۹ تیرماه ۸۶ از آن چنین یاد کردند: «یکی از چیزهایی که من در مورد این دولت خدا را شکر میگویم، همین است که شجاعت اقدام وجود دارد. با تردید، با تزلزل، با ترس و لرز نمی‌شود کارهای بزرگ را انجام داد؛ لازم است با شجاعت وارد شد.»

به گفته کارشناسان، طرح تحول اقتصادی که هم اکنون در دولت فعلی و با ثبت نام بیش از ۶۰ میلیون ایرانی، مراحل آغازین خود را طی می کند و قرار است در دراز مدت با هدف اصلاح ۷ محور (اصلاح نظام گمرکی، نظام بانکی، نظام مالیاتی، نظام توزیع کالا و خدمات، هدفمندی یارانه‌ها، افزایش بهره‌وری و حفظ ارزش پول ملی) انجام گیرد، مسئله ای است که قریب به بیش از یک دهه گذشته باید آن اجرای آن کلید می خورده است؛ اما شاید علت تعلل در چنین اقدامی، همانی باشد که در ابتدای این نوشتار از قول سخنگوی دولت اصلاحات نقل شد: "جرات نداریم"

همچنین طرح سهمیه بندی بنزین که امروز به اذعان دوست و دشمن، اقدامی ملموس در راستای اجرای عدالت اجتماعی و مانعی در جهت هدر رفتن سرمایه های ملی و قاچاق سوخت به حساب می آید، امری است که دولت با قاطعیت کمر همت بر اجرای آن بست و البته به گفته رییس جمهور: "برخلاف آنکه خیلی ها می گویند دولت در سهمیه بندی بنزین خودزنی کرده است و ممکن است این حرکت از آرای من در انتخابات آینده بکاهد اما به نظر من قابل قبول نیست که با این تحلیل ها و با استناد به این سخنان، منافع کشور را نادیده بگیریم و آن کاری را که به نفع ملت و کشور است را باید هرچه زودتر انجام داد."

البته این شجاعت در تصمیم گیری را نباید فقط در عرصه اقتصادی خلاصه کرد. چراکه احمدی نژاد دقیقاً با تکیه بر همین روحیه شجاعانه و آرمانگرایانه است که در آستانه پایان چهارمین سال ریاست جمهوری، توانسته با طرح موضوع "هولوکاست" در مجامع بین المللی، تابوی مقدس و دورغین رژیم صهیونیستی و به تبع آن بخش بزرگی از دنیای غرب را به چالش بکشد و باز بر همین مبناست که "کوشنر" وزیر امور خارجه فرانسه، خواسته صریح غرب در انتخابات آینده ایران را با تاکید بر "هر کس، جز احمدی نژاد" آشکار می کند.

اگر امروز با شنیدن نام "شاه سلطان حسین" ناخودآگاه اذهان عمومی به سوی جریانی رهنمون می‌شود که بارها مورد حمایت مقامات ارشد ایالات متحده قرار گرفته و یا مقامات بلندپایه رژیم صهیونیستی تنها راه "توقف غنی سازی اورانیوم در ایران" را منوط به قدرت رسیدن آنها قلمداد کرده اند و از همه بدتردر دوران حاکمیت خود، از سوی نزدیک‌ترین یاران و مشاوران خود یک "تدارکاتچی" لقب گرفت، نه تنها نباید شگفت زده شد، بلکه روند طبیعی عملکرد ۲ گفتمان متفاوتی که هم اینک کارنامه آنها در برابر انظار عمومی قابل مشاهده است، جز این نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت.

□□□

رهبر معظم انقلاب، آذرماه سال جاری در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت؛ ضمن تأکید بر لزوم شجاعت و ایستادگی در برابر دشمن تصریح کردند: «اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسین‏ها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمی‌کنند، در مردم خودشان احساس توانایی و قدرت نمی‌کنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود.»

امیرحسین ثابتی