جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

احكام وطن


احكام وطن

من متولد شهر تهران هستم و پدر و مادرم در اصل از اهالی شهر «مهدی شهر» هستند لذا چندین بار در طول سال به آنجا سفر می كنند و من هم به تبعیت از آنان همراه شان می روم, با توجه به اینكه من قصد بازگشت به «مهدی شهر» را برای سكونت ندارم بلكه قصد دارم در تهران بمانم, نماز و روزه ام چه حكمی دارند

● من متولد شهر تهران هستم و پدر و مادرم در اصل از اهالی شهر «مهدی شهر» هستند لذا چندین بار در طول سال به آنجا سفر می‏كنند و من هم به تبعیت از آنان همراه شان می‏روم، با توجه به اینكه من قصد بازگشت به «مهدی شهر» را برای سكونت ندارم بلكه قصد دارم در تهران بمانم، نماز و روزه‏ام چه حكمی دارند؟

▪ در فرض مذكور، نماز و روزه شما در وطن اصلی پدر و مادرتان، حكم نماز و روزه سایر مسافرین را دارد.

● من شش ماه از سال را در شهری و شش ماه را در شهر دیگری كه محل تولدم و محل سكونت من و خانواده‏ام است زندگی می‏كنم، ولی در شهر اول بطور متوالی و مستمر ساكن نیستم مثلاً دو هفته یا ده روز و یا كمتر در آن می‏مانم و سپس به محل تولد و سكونت خانواده‏ام بر می‏گردم، سؤال من این است كه اگر قصدماندن كمتر از ده روز را در شهر اول داشته باشم، آیا حكم مسافر را دارم یا خیر؟

▪ اگر آن شهر وطن اصلی شما نباشد و قصد توطن در آنجا را هم نداشته باشید، در صورتی كه قصد اقامت كمتر از ده روز را داشته باشید، حكم سایر مسافرین را دارید، مگر آنكه آنجا محل كار شما باشد و حداقل هر ده روز یكبار جهت كار به آنجا رفت و آمد داشته باشید كه در این صورت نماز شما تمام و روزه صحیح است.

● حدود دوازده سال است كه در شهری بدون اینكه قصد زندگی دائمی در آن را داشته باشم، ساكن هستم. آیا این شهر وطن من محسوب می‏شود؟ چه مدتی لازم است تا آن شهر وطن من شود؟ و چگونه می‏توان احراز كرد كه عرف آنجا را وطن من می‏داند؟

▪ حكم وطن جدید مترتب نمی‏شود مگر با قصد اقامت دائم هر چند به مدت چند ماه در هر سال در محلی و یا قصد اقامت ده دوازده سال یا بیشتر در محلی فقط به قصد زندگی در آنجا و سكونت در آن با همین قصد و یا سكونت در آن بدون قصد اقامت دائم ‏به مدت طولانی، به مقداری كه نزد مردم آن محل، اهل آنجا محسوب شود.

● وطن شخصی تهران است و در حال حاضر قصد دارد در یكی از شهرهای نزدیك تهران ساكن شده و آن را وطن خود قرار دهد، ولی چون محل كسب و كار روزانه‏اش در تهران است، نمی‏تواند برای اینكه آن شهر وطن او شود، ده روز، چه رسد به شش ماه در آن بماند بلكه هر روز به محل كارش می‏رود و شب به آنجا برمی‏گردد، نماز و روزه او در آن شهر چه حكمی دارد؟

▪ شرط تحقق عنوان وطن جدید این نیست كه انسان بعد از قصد توطن و سكونت در شهری، شش ماه به طور مستمر در آنجا بماند، بلكه بعد از اینكه آنجا را به عنوان وطن جدید انتخاب نمود و خانواده‏اش را در آنجا مستقر كرد، همین كه پس از انجام كار روزانه‏اش نزد آنان برگردد و شب را پیش آنها بماند تا زمانی كه از نظر عرف اهل آنجا محسوب شود، برای تحقق وطن جدید كافی است.

● محل تولد من و همسرم شهر كاشمر است ولی بعد از استخدام در یكی از ادارات دولتی، به نیشابور منتقل شدم ولی پدر و مادر ما هنوز در زادگاهمان زندگی می‏كنند، در ابتدای رفتن به نیشابور، از وطن اصلی خود اعراض كردیم ولی اكنون بعد از پانزده سال از این امر منصرف شده‏ایم، خواهشمندم به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:

۱) هنگامی كه به خانه پدر و مادرمان می‏رویم و چند روز نزد آنها می‏مانیم، وظیفه من و همسرم راجع به نماز چیست؟

۲) فرزندان ما كه در محل سكونت فعلی ما (نیشابور) متولد شده و در حال حاضر به سن بلوغ رسیده‏اند، هنگامی كه به شهر پدریمان (كاشمر) رفته و چند روز نزد آنها می‏مانیم، چه وظیفه‏ای دارند؟

▪ بعد از آنكه از وطن اصلی تان (كاشمر) اعراض كردید، دیگر حكم وطن در آنجا بر شما جاری نمی‏شود مگر آنكه دوباره برای زندگی به آنجا برگشته و تا مدتی در آن اقامت كنید. این شهر نسبت به فرزندان شما هم حكم وطن را ندارد و همه شما در آنجا حكم مسافر را دارید.

● شخصی دارای دو وطن است، در نتیجه نماز خود را در هر دو مكان تمام می‏خواند و روزه هم می‏گیرد، آیا همسر و فرزندان تحت تكفل وی واجب است در این مسأله از سرپرست خود تبعیت نمایند یا اینكه می‏توانند مستقل از او عمل كنند؟

▪ زن می‏تواند وطن جدید شوهرش را وطن خود قرار ندهد ولی فرزندان اگر صغیر باشند و در تصمیم‏گیری و كسب درآمد مستقل نباشند و یا در این مسأله تابع اراده پدر باشند، وطن جدید پدر، وطن آنها هم محسوب می‏شود.

● اگر زایشگاه خارج از وطن پدر باشد و مادر ناچار باشد چند روزی برای وضع حمل به زایشگاه منتقل شود و بعد از تولد فرزند برگردد، وطن این طفل كجاست؟

▪ اگر زایشگاه در وطن پدر و مادر كه در آن زندگی می‏كنند قرار داشته باشد، همانجا وطن اصلی كودك هم خواهد بود، در غیر این صورت مجرد تولد در شهری باعث نمی‏شود كه آنجا وطن او شود، بلكه وطن وی همان وطن پدر و مادر است كه بعد از تولد به آنجا برده شده و با آنها زندگی می‏كند.

● شخصی چند سال است كه در شهر اهواز سكونت دارد ولی آنجا را به عنوان وطن دوم خود قرار نداده است، اگر از آن شهر به مقدار بیشتر یا كمتر از مسافت شرعی خارج شود، هنگام بازگشت مجدد به آنجا، نماز و روزه او چه حكمی دارد؟

▪ بعد از آنكه قصد اقامت در اهواز كرد و حكم تمام خواندن نماز با بجا آوردن حداقل یك نماز چهار ركعتی بر او مستقر شد، تا از آنجا به مقدار مسافت شرعی و یا بیشتر خارج نشده، نمازش تمام و روزه او صحیح است. ولی اگر به آن مقدار از آنجا خارج شود، حكم سایر مسافرین را خواهد داشت.

● من فردی عراقی هستم كه قصد اعراض از وطنم عراق را دارم، آیا همه ایران را وطن خود قرار دهم یا منطقه‏ای را كه در آن ساكن هستم؟ و یا اینكه برای انتخاب وطن حتماً باید خانه‏ای بخرم؟

▪ در وطن جدید، قصد توطن در شهر خاص و معین و سكونت در آن به مدتی كه انسان عرفاً اهل آنجا محسوب شود، شرط است، ولی تملك خانه یا غیر آن شرط نیست.

● كسی كه قبل از بلوغ از محل تولد خود به شهر دیگری مهاجرت نماید و به مسأله اعراض از وطن آگاه نباشد، الآن كه به سن تكلیف رسیده، نسبت به نماز و روزه‏اش در آنجا چه وظیفه‏ای دارد؟

▪ اگر از محل تولد به تبعیت از پدرش مهاجرت كند و پدر وی قصد بازگشت به آنجا را برای زندگی نداشته باشد، آن مكان، برای او حكم وطن را ندارد.

● اگر شخصی وطنی داشته باشد كه در حال حاضر در آن سكونت نمی‏كند ولی گاهی با همسرش به آنجا می‏رود، آیا همسر او در آنجا باید مانند وی نمازش را تمام بخواند یا خیر؟ و اگر همسرش تنها به آنجا برود نمازش چه حكمی دارد؟

▪ مجرد اینكه آن مكان وطن شوهر اوست باعث نمی‏شود كه وطن وی هم باشد و بر او در آنجا احكام وطن جاری شود.

● آیا محل كار حكم وطن را دارد؟

▪ اشتغال به كاری در مكانی موجب نمی‏شود كه آن مكان وطن او گردد ولی اگر از محل سكونت تا محل كار كه به مقدار مسافت شرعی با هم فاصله دارند، در هر ده روز حداقل یك مرتبه رفت و آمد نماید، محل كار او حكم وطن را خواهد داشت و نماز وی در آنجا تمام و روزه‏اش صحیح است.

● مراد از اعراض از وطن چیست؟ آیا مجرد ازدواج زن و رفتن وی همراه شوهر به هر جائی كه او می‏خواهد، اعراض محسوب می‏شود یا خیر؟

▪ مراد از اعراض خروج از وطن با تصمیم بر عدم بازگشت به آن برای سكونت است. و مجرد رفتن زن به خانه شوهر در شهر دیگر، مستلزم اعراض از وطن اصلی اش نیست.

● خواهشمندیم نظر خود را درباره وطن اصلی و وطن دوم بیان فرمایید.

▪ وطن اصلی جایی است كه انسان در آن متولد شده و مدتی در آن بوده و رشد و نمو پیدا كرده است.

وطن دوم هم جا یی است كه مكلّف آن را برای سكونت دائم ولو برای چند ماه در هر سال برگزیده است.

● پدر و مادر من از اهالی شهر ساوه هستند و هر دو در كودكی به تهران آمده و در آن سكونت كرده‏اند. بعد از ازدواج به شهر چالوس رفته و در آن ساكن شده‏اند زیرا محل كار پدرم آنجا بوده است، بنابراین من در حال حاضر با توجه به اینكه در تهران به دنیا آمده ولی هرگز در آن اقامت نكرده‏ام، در تهران و ساوه چگونه نماز بخوانم؟

▪ اگر بعد از تولد در تهران، در آنجا رشد و نمو نكرده باشید تهران وطن اصلی شما محسوب نمی‏شود، بنابراین اگر تهران و ساوه را به عنوان وطن اتخاذ نكرده باشید، در آنجا حكم وطن بر شما جاری نمی‏شود.

● اگر شخصی از وطنش اعراض نكرده باشد و در حال حاضر حدود شش سال است كه در شهر دیگری اقامت دارد، در صورتی كه به وطن خود برگردد، آیا با توجه به اینكه بر تقلید امام راحل «قدس سره» باقی مانده، باید نماز خود را تمام بخواند یا شكسته؟

▪ تا از وطن سابق خود اعراض نكرده، حكم وطن نسبت به او باقی است و نماز وی در آنجا تمام و روزه‏اش صحیح است.

●دانشجو یی خانه‏ای را در شهر تبریز برای تحصیل در دانشگاه آن به مدت چهار سال اجاره كرده است، همچنین وی در صورت امكان، قصد ماندن دائمی در تبریز را دارد، در حال حاضر در ایام ماه مبارك رمضان گاهی به وطن اصلی‏اش رفت و آمد می‏كند، آیا آن دو مكان، برای او دو وطن محسوب می‏شوند؟

▪ اگر در حال حاضر قصد قطعی بر توطّن در محل تحصیل نداشته باشد، آنجا حكم وطن را برای او نخواهد داشت. ولی وطن اصلی او تا از آن اعراض نكرده، حكم وطن بودنش نسبت به وی باقی است.

● من در شهر كرمانشاه بدنیا آمده‏ام و شش سال است كه در تهران ساكن هستم و بدون اینكه از وطن اصلی خود اعراض كرده باشم قصد توطن در تهران كرده‏ام، اگر در هر یك یا دو سال از منطقه‏ای به منطقه دیگری از مناطق تهران منتقل شوم نماز و روزه‏ام در آنجا چه حكمی دارد؟ و چون بیشتر از شش ماه است كه در منطقه جدیدی از تهران ساكن هستیم، آیا آنجا برای ما حكم وطن را دارد یا خیر؟ هنگامی كه در طول روز به مناطق مختلف تهران رفت و آمد می‏كنیم، نماز و روزه ما چه حكمی دارد؟

▪ اگر در تهران فعلی و یا محله‏ای از آن قصد توطن نموده‏اید، همه آن، وطن شما محسوب می‏شود، و در تمامی محله‏های تهران حكم وطن بر شما جاری است ونمازتان تمام و روزه شما صحیح است و تردد شما در تهران فعلی حكم سفر را ندارد.

● محل كار و سكونت فعلی شخصی از اهالی روستا در تهران است و پدر و مادر او در روستا زندگی می‏كنند و در آن ملك و آب دارند، این شخص برای دیدار و كمك به آنجا می‏رود ولی تمایلی به بازگشت به آنجا برای سكونت ندارد، با توجه به اینكه آنجا زادگاه وی است، نماز و روزه‏اش در آنجا چه حكمی دارد؟

▪ اگر قصد مراجعت به آن روستا برای سكونت و زندگی ندارد، حكم وطن بر او در آنجا جاری نمی‏شود.

● آیا محل تولد شخص هر چند در آنجا ساكن نباشد، وطن محسوب می‏شود؟

▪ اگر در آنجا مدتی مانده و رشد و نمو كرده باشد، تا از آن اعراض نكرده است، حكم وطن را دارد و در غیر این صورت حكم وطن ندارد.

● نماز و روزه كسی كه سالهای زیادی (نه سال) در سرزمینی كه وطن او نیست زندگی می‏كند، و در حال حاضر ممنوع الورود به وطن خود است ولی یقین دارد روزی به آن باز خواهد گشت چه حكمی دارد؟

▪ نماز و روزه او در كشوری كه فعلاً در آن ساكن است، حكم نماز و روزه سایر مسافرین را دارد.

● شش سال از عمرم را در روستایی و هشت سال را در شهری گذرانده و در حال حاضر برای تحصیل به مشهد آمده‏ام، نماز و روزه‏ام در هر یك از این مكانها چه حكمی دارد؟

▪ تا از روستای محل تولد اعراض نكرده‏اید، برای شما نسبت به نماز و روزه، حكم وطن را دارد و در مشهد تا قصد توطن در آن نكرده‏اید، حكم مسافر را دارید، و شهری هم كه چندین سال در آن ساكن بوده‏اید، اگر آن را به عنوان وطن انتخاب كرده باشید، تا از آن اعراض نكرده‏اید، حكم وطن را برای شما دارد و در غیر این صورت در آن حكم مسافر را خواهید داشت.